نهضت های اصلاح گرا در دوره نهضت اصلاح دینی
English 7805 Views |نهضت اصلاح گرایى لوترى
نهضت اصلاح گرایى لوترى، به طور ویژه، با سرزمین آلمان و نفوذ فردى و فراگیر شخصى پر جاذبه و فرهمند به نام مارتین لوتر پیوند خورده است. لوتر توجه خاصى به آموزه آمرزیدگى (به وسیله ایمان) داشت. این آموزه، اساس و محور تفکر دینى او بود. نهضت اصلاح گرایى لوترى در آغاز، نهضتى علمى و آکادمیک بود و توجه اصلى آن به اصلاح آموزش الهیات در دانشگاه ویتنبرگ بود. ویتنبرگ در آن زمان دانشگاهى بى اهمیت بود و اصلاحات لوتر و همکاران او در دانشکده الهیات کمتر مورد توجه قرار گرفت; اما فعالیت هاى لوتر مانند نصب مواد 95 گانه مشهور او (در 31 اکتبر سال 1517) طوفانى به پا کرد و اندیشه هاى او را در ویتنبرگ فراروى مخاطبان بیشترى قرار داد. مواد نود و پنج گانه، اعتراضى به رسم فروش آمرزش نامه ها براى تأمین هزینه بازسازى کلیساى سنت پیتر در رم بود. امروزه به درستى معلوم نیست که کدام نظریه در وراى فروش آمرزش نامه ها قرار داشت، اما به نظر مى رسد که اساس آن، اندیشه سپاسگزارى مؤمنان به خاطر آمرزش گناهان بود. به محض اینکه گناهکاران مطمئن مى شدند که گناهان آنان به سبب کلیسا که از طرف مسیح عمل مى کرد، بخشوده شده، به طور طبیعى دوست داشتند که قدرشناسى خود را به شکلى ایجابى بیان کنند.
رفته رفته، پرداخت پول براى کارهاى نیک، از جمله واریز مستقیم به صندوق هاى کلیسا، به شکل متعارف بیان سپاسگزارى براى چنین آمرزشى تبدیل شد. توجه به این مطلب ضرورى است که این نه به معناى خرید آمرزش توسط گناهکاران بود. پول دادن نتیجه آمرزش بود نه شرط آن، اما در عصر لوتر، بدنمایى و بدفهمى بدان راه یافت. به نظر مى رسد که به اعتقاد مردم، آمرزش نامه ها راهى سریع و راحت براى خرید آمرزش از گناهان است. لوتر به اعتراض برخاست. آمرزش موضوعى است درباره پیوند تغییر یافته میان گناهکار و خدا، نه موضوعى در باب سوداگرى مالى. اندیشه مغفرت به واسطه فیض به انحطاط کشیده شد و خرید لطف الهى جاى آن را گرفت.به بیانى دقیق تر، اصلاحات لوترى در سال 1522 و به هنگامى آغاز شد که لوتر از اقامتگاه اجبارى خود در وارتبورگ به ویتنبرگ بازگشت. در سال 1521 دیت ورمس، لوتر را محکوم ساخت و بعضی از هواداران او که دارای موقعیتی بودند، به سبب بیم بر جان او، وی را مخفیانه به قصری به نام وارتبورگ انتقال دادند تا اینکه خطر رفع شد.
در نبود لوتر، یکی از همکاران دانشگاهی او در ویتنبرگ (آندرئاس بودنستین کارلشتات) برنامه اى اصلاحى را در ویتنبرگ آغاز کرد که پیش بینى مى شد به ناآرامى و شورش در شهر بینجامد. لوتر که یقین داشت حضور او براى نجات نهضت اصلاح دینى (به دلیل خطرى که از ناحیه بى کفایتى کارلشتات متوجه آن بود) لازم است، از پناهگاه خود بیرون آمد و به ویتنبرگ بازگشت.در همین زمان بود که برنامه اصلاح علمى و آکادمیک لوتر به برنامه اصلاح کلیسا و جامعه تبدیل شد و از آن پس دیگر محل فعالیت و بحث و گفتگوى لوتر، جهان دانشگاهى اندیشه ها نبود. در این هنگام بود که لوتر دریافت که دیگران او را به دیده رهبر جنبشى اصلاحى، دینى، اجتماعى و سیاسى مى نگرند که ازنگاه پاره اى از ناظران معاصر، راه را براى نظام اجتماعى و دینى جدیدى در اروپا گشوده است.
حقیقت آن است که برنامه اصلاحى لوتر در مقایسه با سایر همکاران اصلاحگر او، مانند تسوینگلى، بسیار محافظه کارانه تر بود. افزون بر این، موفقیت برنامه اصلاحى او بسیار کمتر از آن بود که انتظار مى رفت. این نهضت تا حد بسیار زیادى به سرزمین آلمان محدود شد و به استثناى اسکاندیناوى، هرگز نتوانست مراکز خارجى قدرت را، که همانند لقمه اى آماده بود، تسخیر کند. به نظر مى رسد، برداشت لوتر از نقش حاکم الهى که در عمل، تسلط پادشاه بر امور کلیسا را تضمین مى کرد، نتوانست آن طور که انتظار مى رفت، مورد توجه قرار گیرد; به ویژه در پرتو عقاید مردم گرایانه متفکران اصلاحگرى چون کالون. این مطلب به خصوص در مورد انگلستان بسیار روشن است. در این کشور همانند اسکاتلند، الهیات پروتستانى پیروز، الهیات «اصلاح شده» بود، نه الهیات «لوترى».
نهضت اصلاح گرایى کالونى
ریشه هاى نهضت اصلاح گرایى کالونى، که کلیساهاى اصلاح شده مانند پرسبیتریان را پدید آورد، در تحولات «کنفدراسیون سوئیس» نهفته است. نهضت اصلاح گرایى لوترى در فضایى علمى ریشه دوانیده بود; در حالى که کلیساى اصلاح شده ریشه در تلاش هایى داشت که هدف آن اصلاح اخلاقیات و عبادات کلیسا (نه لزوما عقاید آن) بر اساس الگویى بود که بیشتر از کتاب مقدس مایه مى گرفت. هر چند بسیارى از نخستین الهیدانان اصلاحگر مانند تسوینگلى داراى سوابق دانشگاهى بودند، اما برنامه هاى اصلاحى آنان، ماهیتى دانشگاهى و آکادمیک نداشت و تقابل آنان با کلیساى شهرهاى سوئیس مانند زوریخ، برن و بال بود. در شرایطى که لوتر پذیرفته بود که آموزه آمرزیدگى (به وسیله ایمان)، اهمیتى حیاتى در برنامه اصلاح اجتماعى و دینى دارد، متفکران نخستین کلیساى اصلاح شده چندان توجهى به عقاید نداشتند; چه رسد به اینکه عقیده خاصى مورد توجه آنان باشد. برنامه اصلاحى آنان، اصولگرا، اجتماعى و اخلاقى بود و تا حد زیادى به اصلاح طلبى هایى که از نهضت اومانیسم نشأت گرفته بود، شباهت داشت.
تصور عمومى بر این است که روند تحکیم و ثبات کلیساى اصلاح شده با تثبیت اصلاح گرایى دینى در زوریخ، پس از مرگ تسوینگلى در جنگ (1531) و با رهبرى جانشینش هاینریش بولینگر آغاز گشت و در دهه 1550 هنگامی که ژنو، پایگاه این نهضت و ژان کالون سخنگوی اصلی آن شد، پایان یافت. جابجایی تدریجی قدرت در کلیسای اصلاح شده، ابتدا از زوریخ به برن و سرانجام از برن به ژنو در سالهای 1520 تا 1560 صورت پذیرفت و در نهایت موجب تثبیت موقعیت شهر ژنو و نظام سیاسی آن (جمهوری) و نیز تثبیت موقعیت متفکران دینی آن (ابتدا کالون و پس از مرگ او تئودور بز) و تسلط و اشراف آنان بر «کلیساى اصلاح شده» گردید. تحول یادشده، در زمان تثبیت آکادمى ژنو در سال 1559 پایه گذارى شد و کشیشان اصلاح گرا در آن، تحت آموزش قرار گرفتند. اغلب اصطلاح «آیین کالونى» براى اشاره به اندیشه هاى دینى کلیساى اصلاح شده به کار مى رود. هر چند از این آیین در ادبیات نهضت اصلاح دینى بسیار یاد مى شود، امروزه مورد توجه نیست.
این مطلب روز به روز آشکارتر مى شود که الهیات اصلاح شده در اواخر قرن شانزدهم، بر منابعى غیر از اندیشه هاى کالون استوار بود. اشاره به تفکر اصلاح شده در اواخر قرن شانزدهم و هفدهم تحت عنوان «کالونى» بدان معناست که تفکر یاد شده، ضرورتا تفکر کالون است; در حالى که امروزه در مجموع بر این نکته اتفاق نظر وجود دارد که جانشینان کالون زیرکانه اندیشه هاى او را نقد و اصلاح کردند. واژه «اصلاح شده» هم اکنون براى اشاره به کلیساهاى یادشده (که اغلب در سوئیس، اسکاتلند و آلمان مى باشند) و نیز براى اشاره به متفکران دینى (تئودور بز، ویلیام پرکینز و جان اون) که مبنای فکری آنان، کتاب دینی معروف کالون، مبادی دین مسیحی است و همچنین برای اشاره به منابع و اسناد کلیسایی که بر اساس آن کتاب تهیه شده (مانند کتاب معروف کاتشیسم هایدلبرگ) به کار مى رود. در جهان انگلیسى زبان، از میان سه حرکت تشکیل دهنده نهضت اصلاح گرایى پروتستان یعنى پیروان لوتر، پیروان کالون یا کلیساى اصلاح شده و آناباپتیست ها تنها کلیساى اصلاح شده داراى اهمیت است. مکتب پیرایشگران (پیورتین ها) که در تاریخ انگلستان در قرن هفدهم بسیار مورد توجه است و از اهمیت و تاثیر زیادی بر دیدگاه های دینی و سیاسی انگلستان جدید، از قرن هفدهم به بعد برخوردار است، بخش خاصی از "مسیحیت اصلاح شده" است.
نهضت اصلاح گرایى بنیادستیز (آناباپتیسم)
اصطلاح «آناباپتیست» در لغت به معناى «تعمید دهندگان مجدد» است و احتمالا این معنا به مهمترین امتیاز آیین آناباپتیسم اشاره مى کند که عبارت از تأکید بر این نکته است که تنها کسانى که شخصا و علنا اقرار به ایمان کرده اند، باید تعمید داده شوند. به نظر مى رسد که این آیین، نخستین بار در نواحى زوریخ و پس از اصلاحات تسوینگلى در این شهر، در اوایل دهه 1520 پا به عرصه وجود نهاد و پایه گذاران آن افرادى مانند کنراد گربل بودند که به اعتقاد آنها تسوینگلی به اصول اصلاحی خود ایمان ندارد، چیزی را موعظه می کند اما بر خلافش عمل می کند. تسوینگلی وفاداری خود به اصل "فقط کتاب مقدس" را اعلام کرده بود، اما گربل بر این عقیده بود که تسوینگلى هنوز به پاره اى از آیین ها مانند تعمید کودکان، رابطه نزدیک میان کلیسا و دولت، حضور مسیحیان در جنگ هایى که کتاب مقدس نه بر آن صحه گذاشته و نه بدان دستور داده، پایبند است. اصل یاد شده به دست این متفکران بنیاد ستیز، به افراط کشیده شد و به تدریج مسیحیان پیرو این مکتب، تنها به امورى پایبند شدند که در کتاب مقدس به صراحت تعلیم داده شده بود.
این موضوع، زنگ خطر را براى تسوینگلى به صدا درآورد. تسوینگلى از این موضوع احساس خطر کرد و آن را تحول ویرانگرى مى شناخت که مى توانست کلیساى اصلاح شده زوریخ را از ریشه هاى تاریخى آن جدا کرده، پیوند آن را با سنت پیشین مسیحى از هم بگسلد. عناصر مشترکى را مى توان در انشعابات مختلف این نهضت مشاهده کرد: بى اعتمادى عمومى به اقتدار و مرجعیت خارجى، امتناع از تعمید اطفال و حمایت از تعمید بزرگ سالان، مالکیت اشتراکى اموال و تأکید بر آشتى جویى و ترک مقاومت و سرسختى. سومین نکته این است که در سال 1527 دولت زوریخ، برن و سنت گالن، پیروان این فرقه را متهم کرد که معتقدند: «هیچ مسیحى واقعى نمى تواند به سرمایه سود دهد یا از سرمایه، سود یا درآمدى کسب کند و همه کالاهاى مصرفى رایگان است و همه حق یکسانى نسبت به آن دارند.» به همین علت است که «آناباپتیسم» را جناح چپ نهضت اصلاح دینی (به عقیده رونالد اچ بینتون) یا نهضت اصلاح گرایی بنیاد ستیز (به عقیده جرج هوستون ویلیامز) نامیده اند. از دیدگاه ویلیامز، نهضت اصلاح گرایى بنیادستیز را باید با «نهضت اصلاح گرایى اقتدارگرا» که به طور کلى آن را با جنبش هاى لوترى و اصلاح شده برابر مى دانست مقایسه کرد. اصطلاحات یاد شده، در تحقیقات مربوط به نهضت اصلاح دینى روز به روز پذیرفتگى بیشترى مى یابد و احتمال دارد که خواننده نیز هنگام مطالعه تحقیقات جدیدتر درباره این نهضت، با آن مواجه شود.
نهضت اصلاح گرایى کاتولیکى
این اصطلاح بیشتر براى اشاره به تجدید حیات آیین کاتولیک روم در سال هاى پس از آغاز کار شوراى ترنت (1545) به کار مى رود. در آثار تحقیقى قدیمى تر، از این نهضت با عنوان «نهضت ضد اصلاح دینى» یاد شده است. چنان که از این اصطلاح برمى آید، کلیساى کاتولیک روم براى محدود کردن تأثیر نهضت پروتستان، راه هاى مقابله با این نهضت را گسترش بخشید. با این حال، این مطلب روز به روز وضوح بیشترى یافت که کلیساى کاتولیک روم، مبارزه با نهضت اصلاح دینى را تا حدى با انجام اصلاحاتى از درون انجام داد تا زمینه اى براى خرده گیرى پروتستان ها باقى نماند. بدین لحاظ، این نهضت، هم اصلاح کلیساى کاتولیک روم بود و هم واکنشى علیه اصلاحگران پروتستان. این دغدغه ها، که اساس نهضت اصلاح گرایى پروتستان در شمال اروپا بود، موجب احیا و نوسازى کلیساى کاتولیک روم به ویژه در اسپانیا و ایتالیا شد.
شوراى ترنت، که معروف ترین جلوه اصلاح گرایى کاتولیکى است، اقدام به اصلاح تعالیم آیین کاتولیک در پاره اى از موضوعات پیچیده و سر در گم کرد و به بسیارى از اصلاحات ضرورى در موضوعاتى چون رفتار روحانیان، آیین هاى کلیسایى، تربیت دینى و فعالیت هاى تبلیغى جامه عمل پوشانید. اصلاح بسیارى از احکام و دستورهاى دینى قدیمى، تأسیس گروه هاى جدیدى مانند یسوعیان، جنبش اصلاح طلبى را در درون کلیساى کاتولیک به شور و وجد آورد. تعالیم این کلیسا درباره کتاب مقدس و سنت، آمرزیدگى به وسیله ایمان و آیین هاى مقدس جنبه هایى از نهضت اصلاح گرایى کاتولیکى محسوب مى شود که بیشتر جنبه الهیاتى داشت. انجام اصلاحات کاتولیکى موجب شد که به بسیارى از ناسزاگویى هاى اومانیست ها یا پروتستان ها، که منشأ آن تقاضاهایى براى انجام اصلاحات بود، پایان داده شود.
Sources
آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites
For more information
-
تحولات الهیات مسیحی در دوره نهضت اصلاح دینی (کاتشیسم)
-
تحولات الهیات مسیحی در دوره نهضت اصلاح دینی (کالون)
-
الهیدانان برجسته مسیحی در دوره نهضت اصلاح دینی (لوتر و کالون)
-
دوره نهضت اصلاح دینی در تاریخ الهیات مسیحی
-
جنبش های الهیاتی پس از نهضت اصلاح دینی (پروتستان)
-
الهیدانان برجسته مسیحی در دوره نهضت اصلاح دینی (تسوینگلی)
-
جنبش های الهیاتی پس از نهضت اصلاح دینی (کاتولیک روم)