غزوه تبوک (سپاه اسلام)
English 4173 Views |سپاه اسلام در تبوک:
سپاهیان اسلام در آغاز ماه شعبان به تبوک رسیدند ولی هنگامی که به آنجا رسیدند متوجه شدند که دشمن یعنی لشکر روم از ترس مقابله با لشکر اسلام فرار کرده و به داخل مرزهای خود عقب نشینی کرده است، و احیانا با این عمل خود می خواستند اساسا این خبر را که بر ضد مسلمانان اجتماع کرده اند تکذیب نمایند. گرچه خود همین فرار دشمن و عقب نشینی آنها، از نظر سیاسی پیروزی بزرگی برای مسلمانان به شمار می رفت و به آنها و همه دشمنان نیرومند و مجاور مرزهای کشور اسلامی آن روز نشان می داد که مسلمانان آماده اند تا هر تجاوزی را در هر کجا به هر اندازه هم که راهش دور و پیمودن آن سخت و دشوار باشد پاسخ دهند و به دفع آن اقدام نمایند، اما رسول خدا (ص) می خواست تا بهره زیادتری از این سفر برده باشد و از این رو برای ادامه پیشروی در داخل خاک دشمن یا بازگشت به مدینه، روی دستور خدای تعالی با سران سپاه به مشورت پرداخت و پس از مذاکره ای که انجام شد پیشروی در خاک دشمن را مصلحت ندیدند، پیغمبر اسلام مدت ده روز و به گفته برخی بیست روز در همان تبوک توقف کرد و در این مدت با مرزداران آن نواحی که همگی مسیحی و اعمال سیاست روم بودند قراردادها و پیمانهایی به عنوان عدم تعرض منعقد کرد تا از ناحیه آنها خیالش آسوده شود و دولت روم نتواند از وجود آنها به نفع خود استفاده کند و فکر حمله مجددی را به سرزمین حجاز طرح نماید. و از آن جمله با فرمانروای «أذرح»، «جرباء» و «ایله» پیمانهایی منعقد کرد که متن قرار داد کتبی آن حضرت را با فرمانروای «ایله» که نامش یحنة بن رؤبه بود مورخین بدین شرح ضبط کرده اند:
«بسم الله الرحمن الرحیم، این امانی است از خدا و محمد پیامبر او برای یحنة بن رؤبة و مردم ایله که کشتی های آنها و کاروانهاشان در دریا و صحرا در امان باشد، آنها و هر که با ایشان است از مردم شام و یمن و مردم دریا در پناه خدا و رسول او هستند و کسی حق ندارد ایشان را از استفاده کردن از دریا و صحرا جلوگیری کند، و هر یک از آنها که مرتکب جرمی شود دارایی و ثروت او مانع و حایل مجازات او نخواهد بود و در این صورت مال او بهره کسی است که آن را به دست آورد...» حاکم «ایله» گذشته از امضا کردن این پیمان حاضر شد سالیانه مبلغ سیصد دینار طلا به عنوان جزیه بپردازد و هر مسلمانی هم که از آن ناحیه عبور می کند از او پذیرایی به عمل آورد و هنگام ورود به تبوک نیز استر سفیدی به عنوان هدیه برای رسول خدا آورد. با سایر فرمانروایان آن حدود نیز پیمانهایی مشابه پیمان فوق امضا کرد و برای تسلیم شدن برخی از فرمانروایان دیگر نیز که فاصله زیادی با تبوک داشتند گروههایی از سپاهیان را اعزام فرمود و خود آماده مراجعت به مدینه گردید و از آن جمله ابوعبیده جراح را با گروهی به سوی قبیله «جذام» گسیل داشت، که با مقداری غنیمت و اسیر بازگشت و نیز سعد بن عباده را با جمعی مأمور سرکوبی بنی سلیم نمود که چون سعد بن عباده به نزدیک سرزمین آنها رسید گریختند و از آن جمله گفته اند: خالد بن ولید را نیز مأمور رفتن به سوی دومة الجندل کرد. دومة الجندل یکی از قلعه های محکم مرزی و مناطق سرسبز و خوش آب و هوای حدود شام و سوریه بود که حاکمی مسیحی به نام اکیدر بر آنجا حکومت می کرد. گفته اند: رسول خدا (ص) خالد بن ولید را مأمور کرد تا با جمعی از سپاهیان که طبق برخی از تواریخ پانصد نفر بودند برای جنگ با او به دومة الجندل برود و خود با همراهان به سوی مدینه حرکت کرد. خالد به دنبال مأموریت خود به دومة الجندل آمد و شب هنگام بدان ناحیه رسیده و اکیدر را که با چند تن از نزدیکان خود برای شکار از قلعه خارج شده بود دستگیر ساختند و همراهان او به داخل قلعه فرار کردند.
خالد به او گفت: اگر مردم دومة الجندل درهای قلعه را باز کنند و اسلحه خود را تحویل دهند،از کشته شدن و اسارت مصون خواهند ماند و گرنه خونشان را خواهد ریخت، مردم دومة الجندل که از گفتار فرمانده سپاه مسلمانان مطلع شدند تسلیم شدند تا در ضمن اکیدر را نیز از خطر کشته شدن به دست سپاهیان اسلام برهانند و بدین ترتیب درهای قلعه گشوده شد و اسلحه خود را که عبارت از 400 زره و 500 شمشیر و 400 نیزه بود تحویل دادند و خالد آنها را به ضمیمه مقداری گندم و شتر و گوسفند برداشته با اکیدر روانه مدینه شد. و دنباله ماجرا را مورخین این گونه نوشته اند که وقتی اکیدر به مدینه آمد پیمانی را امضا کرد که بر ضد مسلمانان اقدامی نکند و سالیانه مبلغی به عنوان جزیه بپردازد و بدین ترتیب منظور رسول خدا (ص) عملی شد و او را آزاد کرده به دومة الجندل بازگشت.
نامه پیامبر (ص) به قیصر در جریان تبوک:
پیامبر اسلام جمعا سه بار به قیصر روم (هرقل) نامه نوشتند که سومین آن در واقعه تبوک بود. در این نامه پیامبر (ص) دولت و سلطان روم (هرقل) را بین مسلمان شدن و یا دادن جزیه و یا آماده بودن برای جنگ مخیر فرمود، متن سومین نامه ی پیغمبر اسلام به هرقل زمامدار کشور روم بدین شرح است:
«من محمد رسول الله الی صاحب الروم، انی ادعوک الی الاسلام، فان اسلمت فلک ما للمسلمین و علیک ما علیهم، و ان لم تدخل فی الاسلام فاعط الجزیة، فان الله یقول قاتلوا الذین لایؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر و لایدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون، و الا فلا تحل، بین الفلاحین و بین ان یدخلوا فیه او یعطوا الجزیة»؛ «از محمد فرستاده خداوند به سوی صاحب روم، همانا من تو را به سوی دین اسلام می خوانم پس اگر مسلمان شدی برای توست هر چیزی که برای عموم مسلمانان است و بر تو است هر آن چیزی که بر آنان است از نظر حقوق اجتماعی و تکلیف الهی تو بر سایرین مزیتی نداری و اگر در دین اسلام داخل نمی شوی پس جزیه و خراج بده، زیرا که پروردگار فرماید: مقاتله کنید با جماعت و ملتی که به خدا و روز واپسین ایمان نمی آورند و متدین به دین حق و ثابت نمی شوند از مردمانی که دارای کتاب هستند (مثل یهود و نصاری) و بجنگید تا با ذلت و کوچکی جزیه بپردازند، و اگر حاضر به دادن جزیه نیستی پس بین رعایا و بین داخل شدن ایشان در دین اسلام و یا دادن جزیه حایل و مانع مباش.»
دحیة بن خلیفه کلبی که در سال هفتم هجری اولین نامه پیغمبر را به سوی هرقل برد باز سفارت یافت که سومین نامه را هم به سلطان روم برساند، دحیة این مأموریت را پذیرفت و نامه پیغمبر اسلام را به زمامدار کشور روم رساند. هرقل نامه را گرفت و بر روی تخت نهاد. پادشاه روم پس از دریافت نامه ی پیغمبر فرمانداران و همچنین سرلشگرها را جمع کرد و موضوع نامه را به ایشان ابلاغ نمود و گفت: از طرف این مرد پیغمبر اسلام، نامه ای به من رسیده و یکی از سه چیز را از شما خواسته است: اول پذیرفتن و قبول کردن دین و آیین او. دوم دادن جزیه و سوم مهیا و آماده شدن برای جنگ و مبارزه. رؤسا و فرمانداران چون این بیان را از هرقل شنیدند، همگی گفتند ما هرگز دین پدران و نیاکان خود را از دست نمی دهیم، و همچنین جزیه به اعراب نخواهیم پرداخت ولی موضوع و تقاضای سوم را پذیرفته و مهیای جنگ خواهیم شد. هرقل چون مخالفت فرمانداران را دید اظهار کرد، من هم بی میل بودم که دین محمد را بپذیرم، و لکن می خواستم که این کار با مشورت و نظریه شما انجام یابد.
Sources
سید هاشم رسولی محلاتی- زندگانی محمد (ص)
احمد صابری همدانی- محمد(ص) و زمامداران
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites