اعجاز قرآن در اخبار از غیب
English 5190 Views |پیشگویی
با اینکه ریشه های حوادث آینده در زمان حال و گذشته وجود دارد هیچ کس نمی تواند دقیقا از حوادث آینده پرده بردارد، و علی رغم اینکه انسان همیشه خواسته است از حوادث آینده با خبر شود و در این راه کوششهای فراوان کرده هیچ گاه وسیله مطمئنی برای کنار زدن پرده های ضخیمی که میان او و آینده است به دست نیاورده.
این علاقه شدید انسان، نسبت به آگاهی بر حوادث آینده، همیشه در طول تاریخ بازار کاهنان و منجمان خرافی، بلکه فالگیران و طالع بینان را گرم ساخته و آنها نیز با تردستیهای خاص خود، از این عطش سوزانی که مردم داشته اند بهره برداری کرده، و با بیان یک سلسله عبارات مبهم، یا کلی گوییهایی که هر کس می تواند آن را به آسانی بر مقصود خود تطبیق دهد، مردم را سرگرم کرده، و منافعی از این طریق کسب می نموده اند.
هم امروز نیز در بازار سیاست، و غیر سیاست پیشگوییهای زیادی می شود که غالبا هدفهای خاصی را تعقیب می کند و جزئی از برنامه سیاسی دولتهاست، ولی بسیاری از آنها خلاف از آب در می آید، و جالب اینکه این خلاف گوییها نیز مانع از پیشگوییهای آینده در این گونه مسائل نمی شود.
ولی این حقیقت را نمی توان پنهان کرد که اگر کسی مسائل آینده را به طور دقیق و با ذکر جزئیات بیان کند (نه به صورت کلی گویی و بیانات مبهم وعبارات چند پهلو) دلیل بر این است که از اسرار غیب، اجمالا با خبر است و اگر این پیشگوییها مکرر واقع شود و هماهنگ با ادعای نبوت یا امامت باشد به عنوان یک دلیل و نشانه می توان، روی آن تکیه کرد.
با این اشاره به قرآن باز می گردیم و نمونه های زیادی که از این قبیل در قرآن مجید وجود دارد، مورد بررسی قرار می دهیم.
1) خبر غیبی پیروزی رومیان
خدای سبحان در آغاز سوره مبارکه "روم" از پیروزی قطعی رومیان در آینده خبر می دهد «الم* غلبت الروم* فی أدنی الأرض و هم من بعد غلبهم سیغلبون؛ رومیان اکنون شکست خورده اند، ولی به طور یقین در سالهای آینده بر دشمنان خود پیروز خواهند گشت.» (روم/ 1- 3) چون امپراطوری های جهان در آن عصر غیر از ایران و روم، کشور دیگری نبود و چون نبرد بین همین دو امپراطوری بود لذا نامی از کشور غالب به میان نیامد؛ زیرا معلوم بود که امپراطوری روم شکستی از غیر امپراطوری ایران تحمل نمی کند.
شأن نزول این آیه کریمه که مشتمل بر اخبار غیبی است، آن است که مشرکین آن زمان، بر ضد مسلمین دست به شایعه پراکنی و تبلیغات مسموم زده بودند و می گفتند: رومیان که ادعای اهل کتاب بودن را دارند، از دشمن خود شکست خوردند، پس ما نیز می توانیم شما مسلمین را که ادعا دارید کتاب الهی بر شما نازل شده، شکست دهیم و روشن می شود که سخن شما و رومیان هر دو دروغ است وگرنه خدای شما به رومیان که اهل کتابند کمک می کرد و نمی گذاشت آنها شکست بخورند.
مسلمانان نیز از این حادثه و از تفسیر نادرست آن که نوعی تلقین منفی و تفأل به شر بود، نگران بودند؛ در این حال بود که آن خبر غیبی، توان تازه ای به مسلمانان داد و پس از مدتی، رومیان پیروز گشتند و صدق این خبر غیبی روشن گردید.
2) خبر غیبی توطئه دشمنان
در یکی از جنگهای صدر اسلام، هنگام نماز ظهر، همه مسلمانان به رسول اکرم (ص) اقتدا کردند، مشرکین که این صحنه را دیدند، گفتند موقعیت خوبی برای حمله به مسلمین بود لیکن از دست رفت یکی از آنان که به سیره آن حضرت (ص) آشنا بود گفت: مسلمانان نماز دیگری بعد از این نماز می خوانند که آن نماز، (نماز عصر) برایشان عزیزتر و محبوبتر از این نماز است، در آن هنگام به آنان حمله می کنیم. وقتی که نماز ظهر تمام شد، خدای سبحان تصمیم سری دشمنان را از راه وحی به رسول خود خبر داد و فرمود: «و اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفة منهم معک و لیأخذوا أسلحتهم فإذا سجدوا فلیکونوا من ورائکم ولتأت طائفة أخری لم یصلوا فلیصلوا معک و لیأخذوا حذرهم و أسلحتهم ود الذین کفروا لو تغفلون عن أسلحتکم و أمتعتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة؛ همگی با هم نماز جماعت نخوانید بلکه برخی سنگر را حفظ کنند و برخی نماز بخوانند و سپس این دو گروه جای خود را با یکدیگر عوض نمایند و هیچ گاه از سلاح و سنگر خود غافل نباشید و همیشه و در هر شرایطی هشیاری خود را حفظ کنید؛ زیرا دشمنان کافر، دوست دارند که شما از سلاح و سنگر و امکانات نظامی و غیر آن غافل شوید تا به شما حمله و هجومی یکباره نمایند.» (نساء/ 102)
البته تنها سلاح به دست داشتن کافی نیست؛ زیرا ممکن است کسی سلاح به دست، در سنگرش باشد ولی هشیاری اش را از دست داده باشد و این بهترین موقعیت هجوم دشمنان است. آنچه مهم و همیشه و در همه حال لازم است حفظ هوشیاری است، به همین دلیل خداوند در ادامه آیه می فرماید: «و لا جناح علیکم إن کان بکم أذی من مطر أو کنتم مرضی أن تضعوا أسلحتکم و خذوا حذرکم إن الله أعد للکافرین عذابا مهینا؛ اگر در شرایطی مانند حالت بارش باران قرار گرفتید که مجبور بودید سلاح را در دست خود نداشته باشید و آن را بر زمین بگذارید، گناهی بر شما نیست ولی در آن حال نیز از دشمنان برحذر بوده و هشیار باشید، هرگز تیزهوشی، مراقبت و پاسداری نظامی را از کف ندهید.» (نساء/ 102)
3) غنائم فراوان آینده
قرآن در سومین آیه به دنبال ماجرای «صلح حدیبیه» و پیشگویی «عمرة القضاء» و «فتح خیبر»، خبر از فتوحات فراوان دیگری همراه با غنائم بسیار در آیات دیگر می دهد و می فرماید: «وعدکم الله مغانم کثیرة تاخذونها فعجل لکم هذه و کف ایدی الناس عنکم و لتکون آیة للمومنین و یهدیکم صراطا مستقیما؛ خداوند غنائم فراوانی به شما وعده داده که آنها را به چنگ آورید ولی این یکی را (فتح خیبر را) زودتر برای شما فراهم ساخت، و دست تعدی مردم (مشرکان مکه و منافقان) را از شما بازداشت تا نشانه ای (از صدق دعوی نبوت پیامبر اسلام) برای مومنان باشد و شما را به راه راست هدایت می کند.» (فتح/ 20)
سپس می افزاید: «و اخری لم تقدروا علیها قد احاط الله بها و کان الله علی کل شیء قدیرا؛ و نیز غنائم دیگری (نصیب شما می کند) که خودتان قدرت بر آن را نداشتید، ولی خداوند قدرتش به آن احاطه دارد و خداوند بر هر چیز توانا است.» (فتح/ 21)
در این آیات، خبر از دو پیروزی بر دشمنان توام با غنائم فراوان داده شده، یکی در کوتاه مدت و دیگری در درازمدت، غنائم و فتوحاتی که هرگز مسلمانان به حسب ظاهر، توانایی بر آن را نداشته اند اما به قدرت کامله الهی در اختیار آنان قرار گرفت.
در اینکه این اشاره به کدام قسمت از غنائم و فتوحات است، در میان مفسران گفتگو است، بسیاری گفته اند: منظور از غنائمی که در کوتاه مدت، نصیب مسلمین می شود همان «غنائم خیبر» است، هر چند بعضی احتمال داده اند که اشاره به «غنائم معنوی صلح حدیبیه» باشد، ولی این احتمال همان گونه که گفتیم ضعیف است. و در مورد غنائم درازمدت، بسیاری از مفسران، آن را اشاره به «غنائم جنگ حنین» و طایفه «هوازن» دانسته اند.
جمعی نیز احتمال داده اند که اشاره به فتوحات بزرگ بعد، مانند فتح ایران و روم و یمن بوده باشد، و با توجه به اینکه فتح حنین و غنائم هوازن، برای مسلمانان چندان بعید نبوده، آنچه وصول به آن برای مسلمانان به حسب ظاهر امکان پذیر نبود، «فتح ایران و روم» و مانند آن بود، و لذا هنگامی که در «جنگ خندق» پیامبر (ص) (طبق روایت معروفی) بشارت فتح ایران و روم و یمن را داد منافقان آن را به باد مسخره گرفتند، چرا که از نظر اسباب ظاهری، غیر ممکن به نظر می رسید، ولی از آنجا که خداوند بر همه چیز قادر و تواناست این فتوحات و غنائم بی نظیر را برای مسلمین ممکن ساخت، و سالها قبل از رسیدن به آن، از آن پرده برداشت و به صورت پیشگویی قاطعی در آیات فوق، بیان فرمود. آیا این گونه پیشگوییها بدون ارتباط با عالم غیب امکان پذیر است؟
4) خبر غیبی فتح مکه به دست مسلمانان
پیش از فتح مکه نیز خدای سبحان ورود با امنیت مسلمانان به مسجدالحرام و انجام "عمرة القضاء" و نیز پیروزی و فتح مکه را در رؤیا به رسول اکرم (ص) نوید داد: «لقد صدق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام إن شاء الله ءامنین محلقین رءوسکم ومقصرین لا تخافون فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحا قریبا؛ حقا خدا رؤياى پيامبر خود را تحقق بخشيد [كه ديده بود] شما بدون شك به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كرده ايد با خاطرى آسوده در مسجدالحرام درخواهيد آمد خدا آنچه را كه نمى دانستيد دانست و غير از اين پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.» (فتح/ 27) رؤیایی که خدای سبحان به رسول خود نشان داد این بود که مسلمانان با امنیت کامل و بدون خوف و ترس، وارد مسجدالحرام می شوند و عمره خود را به جا می آورند و پس از آن نیز فتح مکه نصیب آنان می گردد و این خواب را خداوند در این کریمه، تصدیق می فرماید و آن را درست و قطعی می داند.
رؤیا و خواب پیامبر هیچ گاه نادرست درنمی آید؛ زیرا رؤیای معصوم مانند بیداری اوست و به همین جهت پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «تنام عیناى ولا ینام قلبى» "چشم" در اینجا کنایه از "جسم" است و "قلب" به معنای روح، و معنای این کلام نورانی آن است که اگرچه بدنم می خوابد ولی روح من بیدار است.
البته روح هیچ کس نمی خوابد؛ زیرا موجود مجرد همیشه بر یک حال است ولی چون "غفلت" و "جهل" نوعی خواب روح است، روح افراد غیر معصوم در اثر غفلت و جهل به خواب می رود اما روح بزرگ معصومان مطهر، هیچ گاه غفلت و جهل نمی گیرد، از این جهت آن حضرت فرمود: روح من نمی خوابد و بیدار است.
قرآن کریم در جای دیگر نیز وعده فتح مکه را چنین نوید می دهد: «إن الذی فرض علیک القران لرادک إلی معاد؛ گرچه تو را امروز مجبور کرده اند که از مکه هجرت کنی و از خانه و کاشانه ات دور شوی ولی ما تو را به طور قطع، نصرت می دهیم و فاتحانه به موطن خود باز می گردانیم.» (قصص/ 85)
5) خبر غیبی درباره صهیونیستها
تفسیر "المنار"، سخن لطیفی درباره آیه کریمه «أم لهم نصیب من الملک فإذا لا یؤتون الناس نقیرا؛ آيا آنان نصيبى از حكومت دارند [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمايى [چيزى] به مردم نمى دادند.» (نساء/ 53) دارد که اگرچه نکات منفی نیز در آن وجود دارد ولی حق آن است که این بیان لطیف از هر کس که باشد، ضایع نگردد.
این سخن را محمد عبده در حدود شصت و پنج سال قبل یعنی بیست و پنج سال پیش از آنکه صهیونیستها فلسطین را غصب کنند در ذیل این آیه کریمه گفته است. او خطاب به عثمانی ها که در آن زمان بر فلسطین تسلط و سیطره داشتند میگوید: «مواظب باشید مبادا نقشه های اسرائیل اثر کند و آنها در این سرزمین نفوذ کنند؛ زیرا اگر چنین شد، یک روز خوش برای مسلمانان نمی گذارند و همه را از خانه، کاشانه و سرزمینشان بیرون می کنند و بر اساس این آیه شریفه، به احدی رحم نمی کنند و حاضر نیستند که به اندازه نقیر و ذره کوچکی مال و ثروت و زمین در اختیار مسلمانان باشد.
او خطر اسرائیلی ها را گوشزد می کند و به عنوان شاهد می گوید: «مثلا یک کارگر یا نجار اسرائیلی کمتر از یک کارگر یا نجار مسلمان حقوق می گیرد و به اندازه معیشت و زندگی اش نیست، پس اینها چگونه تأمین می شوند؟ از همین جا معلوم می شود که توطئه ای برای نفوذ دارند و از جای دیگر تأمین مالی می شوند.»
این سخن درستی است که آن مؤلف بر اساس این آیه کریمه گفته و اکنون که شصت و پنج سال از آن حادثه می گذرد هنوز هم این غاصبان، در حال پیشروی و تصرف بیشتر ممالک مسملین هستند و در پوشش صلح و مذاکره، هر روز تجاوز بیشتری می کنند.
Sources
ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 275 و 286
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 1 صفحه 147
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites