نقاط مثبت و منفی در زندگی ایده آل
English 3537 Views |یک جریان اصیل دینامیک زندگی، در تمام جانداران وجود دارد که با مساعدت شرایط طبیعی، اولین و اصیل ترین نمود زندگی جانداران است. این زیر بنای اصیل، در تمام حیوانات به غیر از انسان، در حالات نوسان، فقط دو نقطه را نشان می دهد. یکی لذت و دیگری الم، که مولود انگیزه های گوناگون هستند. این دو نقطه مثبت و منفی، در غیر انسان به شکل ساده ابتدایی، تا آن جا که معلومات ما اجازه می دهد، نمودار می شود. در صورتی که نوع انسانی، از آن جهت که دارای «خود عمیق تر و عالی تر» است، دو نقطه لذت والم به شکل پیچیده تر و عمیق تری وجود دارد. اما آن چه که در نمود زندگانی انسانی مشاهده می شود، به قرار ذیل است:
1- جریان اصیل زندگی، که با قطع نظر از هر گونه روبناها و اشکال، انسان را به دفاع از خود تحریک می کند. این اصل در حالات معمولی با هیچ نقطه منفی رو به رو نمی شود. این همان جریان دینامینک زندگی است که تمام جانداران در آن مشترک اند.
2- چشیدن طعم زندگانی، ما به طور محسوس می بینیم که گاهی طعم زندگانی بسیار مطلوب جلوه می کند، و ما آن را می چشیم. گاهی بدون چشیدن طعم زندگانی، فقط به متقضای همان جریان اصیل زندگی، به وجود خود ادامه می دهیم. تفاوت میان جریان اصیل زندگانی و چشیدن طعم آن، تنفس ماهی از آب و آشامیدن آبی است که یک حیوان خشکی در موقع احتیاج انجام می دهد. پس به طور طبیعی چشیدن و نچشیدن طعم زندگانی، اولین نقاط مثبت و منفی است که در هنگام آگاهی به جریان مجموع زندگی درک می کنیم.
3-لذت و الم در روبنای جریان اصلی زندگانی، یعنی تنها در «خود طبیعی».
4-لذت و الم در روبنای زندگی با «شخصیت» ایده آل، که انسان برای خود انتخاب کرده است. این قسم از لذت و الم در روبنای زندگی با «شخصیت» ایده آل، از حیث عظمت و تأثیر و عمق و گستردگی، قابل مقایسه با لذت و الم اصلی زندگانی نیست. نقطه مثبت (لذت) در این زندگانی، می تواند آن را اصیل و ضروری نمودار کند، همچنین، نقطه منفی (الم) ممکن است چنین زندگانی را به کلی غیر اصیل و بیهوده، بلکه شایسته نابود شدن جلوه بدهد. در ریشه عوامل خودکشی ها، عامل مزبور فوق العاده قوی و فراوان است. پس قسم دوم از نقاط مثبت و منفی در زندگانی، همان لذت والم در زندگانی با «شخصیت» ایده آل است. انسان که موجود آگاه و دارای «شخصیت» است، این دو نقطه مثبت و منفی را چنان در محاسبه در می آورد که «اپیکور» ها پیدا می شوند و می گویند: زندگانی، هدفی غیر از لذت نمی تواند داشته باشد. «بنتام» ها پیدا می شوند و می گویند: دو بال اصیل زندگانی اولاد آدم، مسأله لذت و فرار از الم است.
5-لذایذ طبیعی که در یک یک انسان نمودار می شود، شکوفه های بارور زندگانی طبیعی است.
موردی برای کوچک ترین تردید نداریم که این لذایذ از حیث گسیختگی و شدت و آمیختگی با آلام جزیی وکلی، حتی فقدان ناگهان یا تدریجی طبیعی آن ها نمی گذارد که لذایذ به طور یکنواخت، سطح جویبار زندگانی طبیعی را رنگ آمیزی کند. بلکه باید گفت این لذایذ مانند حباب های کوچک و بزرگی هستند که با فاصله های کم و بیش، بدون این که خود زندگانی را به خود در آورند، نمودار و خاموش می شوند. بروز این لذایذ و خوشایند بودن آن ها و کوشش ما برای به دست آوردن آن ها، همگی از قوانین طبیعی ضروری ناشی می شود. نادیده گرفتن این قوانین ضروری و طبیعی، چنان که در مکتب بودائیسم و بعضی از متصوفه دیده می شود، مبارزه با واقعیت هایی است که اصول حسی و عقلانی ما روی آن ها شالوده ریزی شده است. چنان که اعتقاد به این که زندگانی، همین لذت های طبیعی است یا هدف زندگانی بایستی فقط تلذذ بوده باشد، نادیده گرفتن خود واقعیات است. آن چه که مشاهده می شود، لذایذ گسیخته ای در روی جویبار زندگانی است. مانند حباب هایی که در حال بروز و از بین رفتن هستند، غروب این لذایذ ممکن است به علت بروز آلامی بوده باشد که درست مخالف لذت را برای زندگانی پیش می آورد. ممکن است انگیزگی خود لذت تمام شود و سطح جویبار زندگی، بدون هیچ یک از نقاط مثبت و منفی (لذت و الم)، جریان داشته باشد. ممکن است دامنه حداقل لذت، فقط به چشیدن طعم زندگی پایان بیابد. خلاصه، نقاط لذت محدود، و با نظر به سطح دائمی جریان زندگانی، گسیخته است. با ملاحظه این گسیختگی در لذایذ، مخصوصا بروز نقاط منفی (آلام) و عدم ثبات چشیدن طعم زندگی مطلوب، روبنای زندگی گسیخته و بی سامان خواهد بود. از آن جهت که همین پدیده های گسیخته یا نقاط مثبت و منفی، با جریان اصلی زندگی ارتباط دارد، در نتیجه گسیختگی روبنای زندگی، اصل جریان زندگی وحدت جریان مرتبط خود را از دست خواهد داد، یا حداقل دائما یک نوع تضاد میان آن ها بروز خواهد کرد که نتیجه ای جز ابهام زندگی نخواهد داشت. تنها ایده آل است که می تواند روبنای زندگانی را از جهت نقاط مثبت و منفی هماهنگ کرده، در نتیجه با زیر بنای زندگانی که همان جریان اصلی زندگی است، مربوط و هماهنگ کند.
Sources
محمدتقی جعفری- ایده آل زندگی و زندگی ایده آل- صفحه 110-107
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites