موسیقی و از دست دادن سرمایه جان
English 3715 Views |آیا تاکنون توانسته ایم با یک دلیل قانع کننده، اطمینان پیدا کنیم که با ایجاد نشاط و هیجان و دیگر تاثرات خوشایند به وسیله موسیقی، هیچ چیزی از سرمایه جان خود را از دست نمی دهیم؟ پیدا کردن پاسخ برای این سوال آسان نیست. نخست باید به این نکته توجه کنیم که اشخاص معمولی ممکن است چنین سوالی را بی معنی و بی اساس تلقی کنند، و ممکن است با یک پاسخ منفی بدون استناد به اندیشه و اطلاعات لازم و کافی درباره جان آدمی، خود را تسلیت داده و تخدیر نموده و بگویند: چه امتیازی بالاتر از اینکه ما از موسیقی لذتی برای جان خود در می یابیم؟
این نظیر همان پاسخ از فلسفه و هدف زندگی است که این ساده لوحان با کمال ناهشیاری برای خود و دیگران تهیه کرده اند که فلسفه و هدف زندگی، همین خور و خواب و خشم و شهوت و دیگر لذایذ طبیعی است که از اشباع غرایز حیوانی مردم حاصل می گردد!! برای پیدا کردن پاسخ واقعی جهت سوال فوق، نخست معانی ابیات ذیل را مورد دقت قرار بدهیم:
می دهند افیون به مرد زخم مند *** تا که پیکان از تنش بیرون کنند
چون به هر میلی که دل خواهی سپرد *** از تو چیزی در نهان خواهند برد
وقت مرگ از رنج او را می درند *** او بدان مشغول شد جان می برند
نظیر گفته نظامی:
بگفت آنجا به لذت در چه کوشند *** بگفت انده خزند و جان فروشند
حال که چنین معامله راز دار در پشت پرده ظواهر وجود ما، همانند تجارتگاه عرضه آشکار هستی ما در جریان است، یعنی حال که در برابر هر چیزی که به عنوان پدیده ای مفید و عامل لذت، می گیریم، باید چیزی را از دست بدهیم، به این معنا که در برابر هر آنچه که می گیریم، بایستی سکه ای از نقدینگی سرمایه خود را بدهیم.
آیا نباید این احتمال عقلی را مورد توجه قرار بدهیم که ما انسانها سرمایه جان خود را در برابر لذایذ و هیجانات ناشی از موسیقی و هر چیزی که عامل تحریک و استهلاک انرژی های مغزی و روانی ما باشد، بدون اینکه یک محتوای کمالی بر جان ما بیفزاید، از دست می دهیم. و مشمول آن آیه مبارکه می شویم می فرماید:
«اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا و استمتعتم بها»؛ «شما نیروها و سرمایه های پاکیز خود را در زندگانی دنیوی از دست دادید و از آنها بهره مند گشتید.» (احقاف /20)
یعنی شما امروز سرمایه ای برای حیات ابدی که حیات حقیقی است، ندارید. آیه فوق اگر چه درباره کسانی است که در این دنیا کفر ورزیده و در آغاز ابدیت (روز معاد)، باعذاب الهی رویاروی می شوند، ولی ملاک تمتع و برخورداری از تمایلات و خواسته هایی است که موجب از بین رفتن، سرمایه حیات گشته است.
آری، گاهی به سبب تخدیر قدرت ها، گاهی دیگر با غرور و زیبایی ها و زیبا جویی ها، روزی با خود بافتن در برابر قدرت، مقام، شهرت، محبوبیت زمانی با از دست دادن آگاهی و اختیار در برابر طوفان های مرگ زای خودخواهی، و روزی دیگر با هستی ها و ناهشیاری های موسیقی، لب بر جام زرین زندگی می نهیم و باخیال و توهم اینکه شراب طهور و حیات بخش جان را از آن جام می نوشیم، سرگرم و غوطه ور در احساس لذت و وجد و نشاطیم، تا آنجا که انگشتان ظریف مرگ پرده از جلوی چشمان ما بردارد، در آن هنگام خواهیم دید که این جام زرین از همان آغاز که لب برآن نهاده بودیم، از باده خالی بوده و ما جز مایع خیالات و اوهام چیزی از آن نشنیده ایم.
Sources
موسیقی از دیدگاه فلسفی و ورانی - علامه محمدتقی جعفری- صفحه: 63تا65
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites