تفسیر و بررسی قسمتی از آیه نسخ
English 2785 Views |نخست- نسخ
نسخ در لغت، از بین بردن چیزی با چیز دیگر است که پس از آن می آید، مثلا می گویند: «نسخت الشمس الظلل؛ خورشید سایه را از بین برد.»
نسخ در اصطلاح اسلامی، از بین بردن احکام یک شریعت با احکام شریعت دیگر است، مانند: نسخ برخی احکام شرایع گذشته با احکامی که در شریعت خاتم انبیا (ص) آمده است. همچنین، نسخ حکم موقت با حکم دایم در شریعت خاتم انبیا (ص) مانند: حکم ارث بردن از یکدیگر بر اساس عقد اخوت میان مهاجرین و انصار پیش از فتح مکه در مدینه، که با حکم ارث بردن خویشاوندان از یکدیگر پس از فتح مکه، نسخ گردید.
دوم- آیه
آیه در اصطلاح اسلامی لفظی است مشترک میان سه معنی:
1- به معنای معجزه انبیا، چنانکه در سوره نمل به موسی بن عمران می فرماید:
«و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضآء من غیر سوء فی تسع آیات إلی فرعون و قومه؛ دستت را در گریبان ببر تا سفید و درخشنده بی عیب بیرون آید، این در زمره معجزات نه گانه ای است که تو با آنها به سوی فرعون و قومش فرستاده می شوی.» (نمل/ 12)
2- ترکیبی از الفاظ قرآنی که با شماره مشخص شده اند، چنانکه در سوره نمل می فرماید:
«طس تلک آیات القرآن و کتاب مبین؛ طا، سین. این آیه های قرآن و کتابی مبین است.» (نمل/ 1)
3- بخش یا بخش هائی از کتاب خدا که حکمی از احکام شریعت را بیان می کند.
پس، ملاحظه شد که مقصود از نامگذاری بخشی از قرآن به "آیه" مدلول و معنای آن، یعنی حکمی است که در آن بخش آمده، و "نسخ " متوجه همان حکم است، و الفاظ قرآنی در بردارنده آن حکم را شامل نمی شود.
و نیز دانسته شد که معنی در لفظ مشترک با قرینه ای که در کلام است و بر مقصود دلالت دارد، مشخص می شود.
این معنای "نسخ و آیه" در اصطلاح اسلامی بود، اما تفسیر دو آیه مورد بحث
تفسیر آیه نسخ
آیه نسخ در ضمن آیات (40-152) سوره بقره آمده که آنچه مربوط به بحث ماست می آوریم:
«یا بنی إسرائیل اذکروا نعمتی التی أنعمت علیکم و أوفوا بعهدی أوف بعهدکم إیای فارهبون* و آمنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا أول کافر به و لا تشتر بایاتی ثمنا و ایای فاتقون* و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون *... یا بنی إسرائیل اذکرا نعمتی التی أنعمت علیکم و أنی فضلتکم علی العالمین* و اتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لایقبل منها شفاعه و لا یوخذ منها عدل و لا هم ینصرون* و إذ أخذنا میثاقکم و رفعنا فوقکم الطور خذوا ما آتیناکم بقوه و اذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ ای بنی اسرائیل! نعمت هائی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بسته اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم، و تنها از من بترسید* و آنچه فرستاده ام ایمان بیاورید که نشانه های آن با آنچه در کتب شماست مطابقت دارد، و شما نخستین کافر به آن نباشید، و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید، و تنها از من بترسید* و حق را با باطل نیامیزید، و حقیقت را که می دانید کتمان نکنید* ای بنی اسرائیل! نعمت هائی را که ارزانی تان داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم، به یاد آورید* و بترسید از روزی که هیچ کس، دیگری را به کار نیاید و هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نشود و هیچ غرامتی از کسی قبول نگردد، و به هیچ روی یاری نخواهند شد* و به یاد آورید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم، و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم، آنچه را به شما داده ایم، با قدرت بگیرید، و آنچه در آن است به یاد داشته باشید شاید پرهیزکار شوید.»(بقره/ 40 تا 63)
«و لقد آتینا موسی الکتاب وقفینا من بعده بالرسل و آتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس أفکلما جاء کم رسول بما لا تهوی أنفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون* و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یومنون* و لما جآءهم کتاب من عندالله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنه الله علی الکافرین* بئسما اشتروا به أ نفسهم أن یکفروا بما أنزل الله بغیا أن ینزل الله من فصله علی من یشاء من عباده فباوا بغضب علی و للکافرین عذاب مهین* و إذا قیل لهم آمنوا بما أنزل الله قالوا نومن بما أنزل علینا و یکفرون بما ورآءه و هو الحق مصدقا لما معهم قل فلم تقتلون أنبیاء الله من قبل إن کنتم مومنین* و لقد جاءکم موسی بالبینات ثم اتخدتم العجل من بعده و أنتم ظالمون؛ ما به موسی کتاب دادیم، و از پی او پیامبران فرستادیم، و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم. و او را به روح القدس تایید کردیم. آیا چنین نیست که هر گاه پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، سرکشی کردید، گروهی را تکذیب نموده و جمعی را به قتل رساندید؟!* و گفتند: دلهای ما در غلاف است! نه، بلکه خداوند آنان را به خاطر کفرشان از رحمت خود دور ساخته، و خیلی کم ایمان می آورند* و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برایشان آمد که موافق نشانه هائی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می دادند، با این همه، آنگاه که این کتاب، و پیامبر شناخته شده نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ پس لعنت خدا بر کافران باد* خیلی بد خود را فروختند که به ناروا به آیات نازله خدا کافر شدند، و از اینکه خداوند به هرکس از بندگانش که بخواهد، آیات خود را می فرستد، معترض بودند، از این رو به خشمی افزون بر خشم دیگر گرفتار آمدند، و کافران را عذابی است خوار کننده* و چون به آنان گفته شود: به آنچه خداوند فرستاده ایمان بیاورید، می گویند: ما به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان می آوریم، و به غیر آن کافر می شوند، در حالی که حق است، کتابشان را هم تصدیق می کند، بگو: اگر شما ایمان دارید پس چرا پیامبران خدا را پیش از این می کشتید؟!* و موسی آن همه معجزات را برای شما آورد. و شما پس از او ستمکارانه گوساله را برگرفتید.» (بقره/ 87 تا 92)
«و لقد أنزلنا إلیک آیات بینات و ما یکفر إلا الفاسقون* و لو أنهم آمنوا و اتقوا لمثو به من عندالله خیر لو کانوا یعلمون* ما یود الذین کفروا من أهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزل علیکم من خیر من ربکم و الله یختص برحمته من یشآء و الله ذوالفضل العظیم* ما ننسخ من آ یه أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها ألم تعلم أن الله علی کل شیء قدیر؛ ما نشانه های روشنی برای تو فرستادیم؛ و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی ورزد* و اگر آنان ایمان آورده و پرهیزکار می شدند، پاداشی که نزد خداست برای آنان بهتر بود، اگر می دانستند* کافران اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد، در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد اختصاص می دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است* هر حکمی را نسخ کنیم یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می آوریم. آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیز تواناست؟!» (بقره/ 99- 106)
«ود کثیر من أهل الکتاب لو یردونکم من بعد إیمانکم حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق* و قالوا لن یدخل الجنه إلا من کان هودا أو نصاری تلک أمانیهم قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین* بلی من أ سلم وجهه الله و هو محسن فله أجره عند ربه و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون* و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم قل إن هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت أهوآء هم بعد الذی جآءک من العلم مالک من الله من ولی و لا نصیر؛ بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد که در جانشان ریشه کرده آرزو دارند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر بازگردانند، با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است* و گفتند: هیچ کس جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می گوئید، دلیل خود را بیاورید* آری، هرکس که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند* هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا از آیین آنان پیروی کنی، بگو: هدایت، تنها هدایت الهی است. و اگر از تمایلات آنان پیروی کنی (بعد از آنکه آگاه شده ای) هیچ یار و یاوری از سوی خدا نخواهی داشت.» (بقره/ 109- 120)
«یا بنی إسرائیل اذکروا نعمتی التی أنعمت علیکم و أنی فضلتکم علی العالمین* و اتقوا یوما لا تجزی نفس شیئا و لا یقبل منها عدل و لا تنفعها شفاعه و لا هم ینصرون؛ ای بنی اسرائیل! نعمت هائی را که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم به یاد آورید* و بترسید از روزی که هیچ کس دیگری را به کار نیاید، و غرامتی از کسی پذیرفته نشود. و شفاعت سودش نرساند، و به هیچ روی یاری نگردند.»(بقره/ 122- 123)
خداوند، پس از بیان این آیات فرمود:
الف- «و إذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت و إسماعیل...؛ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های کعبه را بالا می بردند....» (بقره/ 127)
ب- «و إذ جعلنا البیت مثا به و أمنا؛ و هنگامی که خانه را محل مراجعه و مرکز امن و امان مردمان قرار دادیم.»(بقره/ 125)
ج- «و عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل أن طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود؛ و به ابراهیم و اسماعیل فرمودیم: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه نمائید.» (بقره/ 125)
خداوند، با چنین تمهیدی، موضوع مورد "نسخ" را معین می کند، و می فرماید:
«قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبله ترضاها فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیت ما کنتم فولوا وجوهکم شطره و إن الذین أوتوا الکتاب لیعلمون أنه الحق من ربهم و مالله بغافل عما یعملون* و لئن أتیت الذین أوتوا الکتاب بکل آیه ما تبعوا قبلتک و ما أنت بتابع قبلتهم* الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون أبناء هم و إن فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون؛ ما نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان می بینیم! و یقینا تو را به سوی قبله ای که دوستش داری باز می گردانیم، پس، روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و هر جا که باشید روی خود را به سوی آن کنید، به یقین آنانی که کتاب آسمانی داده شده اند، به خوبی می دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده، و خداوند از آنچه می کنند غافل نیست* سوگند که اگر برای اهل کتاب هرگونه آیه ای بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد؛ و تو نیز از قبله آنها پیروی نمی کنی* آنان که کتاب آسمانی شان داده ایم، او (پیامبر) را، همچون فرزندان خود می شناسند، به راستی که جمعی از ایشان حق را دانسته کتمان می کنند.» (بقره/ 144- 146)
خداوند از جدال اهل کتاب با مسلمانان درباره عوض شدن قبله نیز، خبر داده و می فرماید:
«سیقول السفهاء من الناس ما ولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل الله المشرق و المغرب یهدی من یشاء إلی صراط مستقیم* و ما جعلنا القبله التی علیها إلا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و إن کانت لکبیره إلا علی الذین هدی الله و ما کان الله لیضیع إیمانکم إن الله بالناس لرووف رحیم؛ به زودی سفیهان مردم می گویند: چه چیز آنان را از قبله ای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خداوند هرکس را که بخواهد به راه راست هدایت می کند* ما آن قبله ای را که قبلا بر آن بودید تنها برای این قرار دادیم تا افرادی که از پیامبر پیروی می کنند، از کسانی که به جاهلیت بازمی گردند، و راستی را که این حکم (جز بر کسانی که خداوند هدایتشان کرده) دشوار بود. و خدا هرگز ایمان شما را ضایع نمی گرداند، زیرا خداوند نسبت به مردم رئوف و مهربان است.» (بقره/ 142- 143)
خدای متعال در این آیات فرموده:
ای بنی اسرائیل! نعمت های خدا را بر خود به یاد آورید و به پیمان او وفا کنید، پیمانی که گاه فرستادن تورات به شما فرمود: "آنچه به شما دادیم پر توان بگیرید و آنچه را در آن است یاد کنید"، و در آن بشارت بعثت خاتم انبیا بود. به پیمان خود با خدا وفا کنید تا خداوند نیز، به عهدی که با شما بسته وفا نماید، و نعمتش را در دنیا و آخرت بر شما فزونی بخشد. آنچه بر خاتم رسولان فرستادیم ایمان آورید که او درستی آنچه را نزد شما، در کتابهای خداست، همه را اثبات می کند. حق را کتمان نکنید، و آن را دانسته با باطل نپوشانید. خداوند به موسی (ع) کتاب داد. و پس از او نیز، رسولانی فرستاد که عیسی بن مریم از آنان بود، همو که با براهین روشن و با روح القدس تأییدش فرمود. آیا چنین نیست که هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، تکبر ورزیدید، عده ای را دروغزن نامیدید و جمعی را به قتل رساندید؟! و گفتید: دلهای ما در غلاف است، و این چیزها را نمی فهمیم! حالا هم که قرآن از سوی خدا برای شما آمده، و اخباری را که نزد شماست محقق می کند به آن کافر می شوید، در حالی که پیش از این، برای پیروزی بر کفار، نام او را شفیع خود قرار می دادید، حال که پیامبر آمده و شما او را شناخته اید، و به او و آنچه خدا وحی کرده کافر شدید! خود را به بهای بدی فروختید که به آنچه خدا فرستاده کافر شدید، کافر شدید که چرا خداوند پیامبری را در نسل اسماعیل قرار داده و در ذریه یعقوب نگذارده؟ پس به غضب خدا گرفتار شدند، و برای کافران عذاب خوار کننده است.
و هرگاه به یهود گفته شد: به آنچه که خداوند بر خاتم پیامبران فرستاده ایمان آورید، گفتند: ما تنها به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان آورده و به آنچه بر غیر ما نازل گردیده کافریم! در حالی که آن حق است و اخبار کتب انبیا را تصدیق و اثبات می کند. اخباری که درباره بعثت خاتم انبیاست و در نزد آنان می باشد.
ای پیامبر! به آنان بگو: اگر خود را مومن به خدا می دانید چرا انبیای الهی را که پیش از این نزد شما آمدند کشتید؟! چگونه می گوئید به آنچه بر شما فرستاده شده ایمان می آورید در حالی که موسی (ع) با آیات روشنی نزد شما آمد و شما به جای ایمان به خدا گوساله را پرستیدید؟! اکنون هم، خداوند همانگونه که آیات روشن خود را بر موسی (ع) نازل کرد، آن آیات را بر خاتم انبیای خود محمد (ص) نیز فرستاده است، و جز فاسقان، هیچکس به آن کافر نخواهد شد.
اگر یهود ایمان آورند و از خدا بترسند، یقینا خداوند پاداش آنان را خواهد داد، ولی چه سود که کافران اهل کتاب و مشرکین مکه، خوش ندارند هیچگونه خبر و کتاب آسمانی بر شما مسلمانان نازل گردد، حال آنکه خداوند هر که را بخواهد به رحمت خود ویژگی می بخشد.
خداوند هر حکمی را نسخ کند یا آن را به تأخیر اندازد، بهتر از آن یا همانند آن را می آورد، خداوند بر هر کاری تواناست.
بسیاری از اهل کتاب، بدان سبب که وحی الهی بر غیر بنی اسرائیل نازل شده، حسودانه دوست دارند شما را از ایمانی که به خاتم انبیا دارید به سوی کفر بازگردانند، و این در حالی است که حق بودنش بر آنان آشکار شده است! به شما گفتند: هیچ کس جز یهود یا نصاری داخل بهشت نمی شود، یعنی شما با اسلامتان از بهشت محرومید! بگو: دلیلتان را بیاورید. آری، هر که اسلام آورد و کارهای شایسته انجام دهد پاداش او نزد خدا محفوظ است، و یهود نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند مگر آنکه پیرو دینشان گردی.
پس از آن یهود را مخاطب ساخته و فرموده: ای بنی اسرائیل! نعمت هائی را که بر شما بخشیدم و شما را بر مردم عصر خودتان برتری دادم به یاد آورید و از روز قیامت پروا کنید.
سپس مورد نزاع و سبب دشمنی میان پیامبر (ص) و یهود، و چگونگی آن را بیان داشته، و می فرماید: ما نگاه های انتظار آمیز تو به سوی آسمان برای تحویل قبله از بیت المقدس را می بینیم، اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم. هرجا که هستی، تو و همه مسلمانان، روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردانید. اهل کتاب، یهود که با دشمنی می کنند و نصاری، خوب می دانند که گرداندن قبله به سوی کعبه، حق، و از جانب پروردگارشان می باشد، و تو هرگاه دلیل و آیتی برای آنان آوردی سخنت را نپذیرفته و از قبله ات پیروی نمی کنند.
به زودی سبک مغزان از مردم می گویند: چه چیز آنان را از بیت المقدس قبله سابق بازگردانید؟!
بگو: فرمان، فرمان خداست و مشرق و مغرب از آن اوست، هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می کند، قبله قرار دادن بیت المقدس و گرداندنش به سوی مکه برای امتحان مردمان است، مردم مکه را با گرداندن قبله از کعبه به سوی بیت المقدس، در مکه، و یهود را با گرداندن قبله از بیت المقدس به سوی مکه، در مدینه، امتحان می کند تا عیان نماید که آیا پس از آنکه دانستند این موضوع حق و از جانب پروردگارشان می باشد، از عصبیت قومی قبیلگی و اسرائیلی خود دست می کشند و به سوی بیت المقدس و کعبه رو می کنند یا خیر!
امتحان این گروه و آن گروه برای آن است تا پیروی رسول الله (ص) از کسانی که به جاهلیت خویش باز می گردند مشخص شوند. چنانکه نمازهائی را که پیش از این به سوی بیت المقدس گزارده اند، نزد خدا تباه نخواهد شد.
و بدینگونه روشن می شود که، مراد از تبدیل آیه ای با آیه دیگر که در آیات مکی سوره نحل، در یادآوری مجادله قریش آمده، تبدیل حکمی با حکم دیگر از سوی خداست. مشروح این مجادله در آیات (138-146) سوره انعام آمده است.
و نیز، روشن می شود که، مقصود از نسخ آیه و پایان مدت آن، در داستان یهود مدینه، نسخ حکم در شریعت موسی (ع) یا پایان مدت حکم یک شریعت خاص (برای حکمتی که خدا می داند) بوده است.
راغب اصفهانی در تفسیر واژه (آیه) راه صواب را یافته است. او می گوید:
«هر جمله ای که دلالت بر حکمی کند " آیه" است، یک سوره کامل باشد یا بخشی از یک سوره (به اعتبار معنای آیه در سوره) یا بخش های چند.»
Sources
سیدمرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 340-347 و 355-358
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites