مطالب کلی هشتگانه در قرآن

English 2739 Views |

قرآن کریم در همه ی زمینه ها اصول و قواعدی را برای انسانها آورده است، مانند:
1- حلال و حرام: حلال عبارت است از آزادی قانونی مکلف در عمل درباره ی موضوع و یا کار. مانند آزادی انسان درباره ی ازدواج و خوردنی ها و پوشیدنی هایی که از طرف قانون گذار ممنوع نیست.
حرام (خلاف حلال)، عبارت است از ممنوعیت قانونی مکلف در عمل درباره ی موضوع و یا کاری، مانند ساختن مواد مضر و ربا.
2- فرایض و فضایل: فرایض آن اعمال واجب است که مکلف باید آن ها را به جای بیاورد و در صورت تخلف، با وجود شرایط، مقصر شمرده می شود. مثل نماز، روزه، حج، دفاع از حیات و...
3- ناسخ و منسوخ: درباره ی تعریف ناسخ و منسوخ، مطالب فراوانی در کتب تفسیر و مقدمات آنها نوشته شده است و بنا به نقل اهل تتبع، در این مسأله رساله های مستقلی هم تألیف شده است.
آنچه که در تعریف نسخ مورد اتفاق نظر است، این است که حکم وارد در آیه ای مرتفع شود و خود آیه به عنوان جزئی از آیات قرآنی که به پیامبر اکرم (ص) وحی شده است، ثابت بماند. بعضی از علما، وقوع نسخ را در قرآن منکر شده و مواردی را که مفسران و فقها، ناسخ و منسوخ دانسته اند، تأویل نموده اند. برای امکان نسخ و یا وقوع آن در قرآن، به چهار آیه استناد شده است:
1- «ماننسخ من آیة او ننسخها نات بخیر منها او مثلثها؛ ما اگر آیه ای را نسخ کنیم، یا آن را به فراموشی مردم بیندازیم، بهتر از آن یا مثل آن را می آوریم.» (بقره/ 106)
2- «و اذا بدلنا آیة مکان آیة و الله اعلم بما ینزل؛ و موقعی که آیه ای را به آیه ی دیگر تبدیل کردیم، و خداوند به آنچه که می فرستد، داناتر است.» (نحل/ 101)
3- «یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب؛ خدا آنچه را که بخواهد، محو می کند و آنچه را که بخواهد، اثبات می نماید و اصل کتاب نزد اوست.» (رعد/ 39)
4- «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم؛ و به جهت ستمی که یهودیان مرتکب شدند، مقداری از پاکیزه ها را که برای آنان حلال بود، تحریم کردیم» (نساء/ 106)
با نظر به چهار آیه ی مذکور (آیات چهارگانه)، موضوع نسخ در آیات قرآنی امکان پذیر است؛ به اضافه ی روایاتی که از هر دو گروه شیعه و سنی به طور فراوان در وقوع نسخ وارد شده است.
ممکن است این سؤال مطرح شود که اگر لازم بوده که منسوخ با آمدن ناسخ از بین برود، چه فایده ای برای آمدن منسوخ وجود داشته است؟ پاسخ این سؤال چنین است که ما دو نوع نسخ داریم:

نوع یکم: نسخ بعضی از احکام دین گذشته با احکام دین فعلی. اگرچه متن اصلی و عناصر اساسی همه ادیان الهی یکی است، ولی اختلاف شرایط و محیط ها در جوامع، ایجاب می کرده است که بعضی از احکام خاص برای آن جوامع به وسیله ی پیامبران آورده شود و در موقع ظهور پیامبر جدید که آن شرایط اختصاصی از بین می رفت، احکام تازه ای جانشین آن احکام منسوخ می شد.
چنان که مسلم است، احکامی که در مجرای نسخ قرار می گرفت، به هیچ وجه مربوط به متن و عناصر اصلی ادیان نبوده است تا اعتراضی که دنی دیدرو بر ادیان وارد می کند، منطقی بوده باشد، زیرا هیچ دین الهی منسوخ نمی شود. علاوه بر آن، دیدرو خیال کرده است که خداوند مانند قانون گذاری بشری، از قانونی که وضع می کند و سپس ناشایست بودن آن آشکار می گردد، پشیمان می شود و آن قانون ناشایست را با قانون صحیحی که بعدا به نظرش می رسد، نسخ می کند!! می توان گفت دیدرو اطلاعی از معنای نسخ ندارد و نسخ به معنای آن نیست که وی گمان کرده است. نسخ عبارت است از: ابراز سپری شدن مدت حکم مقرر به جهت مرتفع شدن علت واقعی آن حکم؛ نه این که علت حکم استمرار داشته باشد و با این حال، خداوند بی جهت یا به جهت پشیمانی آن حکم را منسوخ کند.

نوع دوم- عبارت است از نسخ یک حکم از احکام دین موجود مانند: «و اللاتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعه منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلا و الذان یأتیانها منکم فآذوهما فإن تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان توابا رحیما؛ کسانی که زن های شما مرتکب فحشا می شوند، از چهار نفر از خودتان استشهاد کنید. اگر شهادت دادند، آنها را در خانه ها نگه دارید تا مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنها قرار بدهد. و مرد و زنی از شما که مرتکب فحشا می شوند، آن دو را اذیت کنید، اگر توبه کردند و اصلاح شدند، دست از آنان بردارید. محققا خداوند پذیرنده توبه و مهربان است.» (نساء/ 15-16)
این آیه دارای حکمی است که پیش از اسلام میان عرب رایج بوده است. خداوند متعال همان گونه که بعضی از رسوم و آداب پیش از اسلام را تدریجا مرتفع کرد، حکم مذبور را هم پس از شیوع و استقرار اسلام در جامعه، با آیه ی زیر نسخ فرمود: «الزانیة و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مائة جلدة؛ هر یک از زن و مرد زناکننده را صد تازیانه بزنید.» (نور/ 2)
4- رخصت ها و واجبات اصلی. رخصت ها عبارت است از احکام اضطراری که برای موارد اضطرار وضع شده است مانند: «فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فلا اثم علیه؛ کسی که به خوردن میته و سایر امور ممنوعه اضطرار پیدا کند، بدون اینکه ظالم شود یا از حد الهی تجاوز کند، گناهی برای او نیست.» (بقره/ 173)
واجبات اصلی شامل عقاید اصلی و احکامی می شود که قابل دگرگونی نیست، مانند اعتقاد به وحدانیت خداوند و نماز و حفظ نفس از تلف شدن.
5- عام عبارت است از حکمی که شامل همه ی افراد و اصناف موضوع خویش می باشد، مانند حلال بودن خرید و فروش که شامل همه ی انواع آن هاست، مگر اینکه تخصیصی وارد شود. خاص عبارت است از حکم به بعضی از افراد یک موضوع، مانند: «و من قتل مؤمنا خطا فتحریر رقبة مؤمنة؛ و کسی که یک فرد با ایمان را به طور خطایی (غیر عمد) بکشد، باید یک برده ی مؤمن را آزاد کند.» (نساء/ 92)
در این آیه، برای کفاره ی قتل خطایی (غیر عمد)، آزاد کردن برده ی خاص (مؤمن) منظور شده است.
6- مطالب عبرت انگیز و مثل ها- مطالب عبرت انگیز مانند داستان های اقوام و ملل گذشته که خداوند متعال برای افزایش معلومات مفید انسان ها برای زندگی صحیح آورده است.
مثل داستان فرعون و عاد، و در مقابل آنان، داستان پیامبران و سایر رشدیافتگان. مثل عبارت است از مثال زدن برای توضیح یک مطلب، مانند بارقه های زودگذر برای روشن ساختن آتش که پیرامون آدمی را روشن می کند و به سرعت خاموش می شود. «کمثل الذی استوقد نارا...؛ مانند مثل کسی است که آتشی را روشن کند...» (بقره/ 17)
7- مرسل  و محدود. مرسل عبارت است از قضایایی که موضوع آن ها مقید به هیچ قیدی نیست و به اصطلاح فنی، عبارت است از ماهیت محض، مانند: «ان الانسان لفی خسر؛ البته انسان (طبیعتا) در خسارت است.» (عصر/ 2)
محدود، قضایایی را می گویند که موضوع آن ها از نظر کمیت یا کیفیت محدود باشد، مانند: قضایای شخصی که اشخاص معینی محکوم به ان ها هستند.
8- محکم و متشابه- محکم، آیاتی است که دلالت آن ها برمعانی خود روشن است، مانند: «الحمدالله الرب العالمین؛ ستایش مرخدا را که پروردنده ی عالمیان است.» (حمد/ 1)
متشابه، آیاتی است که معانی آن ها با روشنایی کامل از الفاظ به کار برده شده، استفاده شوند، مانند: «و جاء ربک و الملک صفا صفا؛ و [در آن روز قیامت] پروردگار تو با فرشتگان صف صف بیایند.» (فجر/ 22)
مسلما اسناد آمدن به خدا، مانند انتقال جسم از مکانی به مکان دیگر، امکان پذیر نیست. لذا، این آیه را متشابه می نامند، زیرا معنای آن برای اذهان معمولی اشتباه انگیز است.
اگر هم قرآن دارای آیات مجمل و متشابه است، این مجملات و متشابهات، با آیات دیگر و یا با توضیحاتی از خود پیامبر اکرم و تفسیری از ائمه معصومین (ع) که راسخ در علم هستند، بیان شده و یا به وسیله ی فهم و عقل سلیم پیروان راستین آن پیشوایان توضیح داده شده است.

Sources

محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 38-43

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites