معانی فرهنگ در زبانهای مختلف
English 2862 Views |تحقیق در تعریف فرهنگ از دیدگاه مشهورترین دایرة المعارف ها و بعضی از منابع جامعه شناسی و کتاب های لغت بیشتر برای اثبات این حقیقت است که نشان دهیم وجود تکامل انسانی در معنای حقیقی فرهنگ در میان همه جوامع به عنوان کیفیت یا شیوه بایسته و شایسته حیات بشری، تضمین شده است یا نه و اگر هم عده ای از خودخواهان، سوداگران، سلطه جویان یا پوچ گرایان بخواهند فرهنگ را تا حد یک بهشت پدیده های مبتذل تنزل بدهند و نام آن را فرهنگ بگذارند، مبتنی بر حقیقت نبوده و ریشه ای ضد انسانی دارد. اما آن چه که در این میان موجب بروز تعاریف مختلف و متعدد شده است، تنوع دیدگاه های محققان و صاحب نظران در تفسیر مفهوم فرهنگ با اتقان نظر در اصل تکاملی آن بوده است. این اختلاف چنان که خواهیم دید مقداری با گذشت زمان و بروز انواع پدیده ها و مورد توجه قرار گرفتن آن ها به عنوان کیفیت های شایسته حیات بوده و در برخی موارد معلول خصوصیت های محیطی و برداشت از جهان بینی ها بوده است. برای نمونه در زبان فارسی، فرهنگ به معنی کشیدن؛ و شاخه درختی را می گفتند که آن را بخوابانند و خاک به زیر و روی آن بریزند تا بیخ بگیرد و بعد از آن، آن را کنده به جای دیگر نهال کنند. در زبان عربی، الثقافه به معنی پیروزی، تیزهوشی و مهارت بوده، سپس به معنی استعداد فراگیری علوم و صنایع و ادبیات به کار رفته است. در فرانسه کالتور از کلمه لاتین کالتورا گرفته شده است و به معنی باورور کردن زمین کاری در جهت تولید؛ حاصل خیز کردن؛ و عمل کاشتن گیاه است.
در آلمان به معنی پرورش باکتری ها و موجودات زنده بر روی زمینه مواد غذایی تهیه شده؛ کاشتن و رسیدگی کردن زمین زراعتی؛ و گروه جدید پرورش داده شده از زندگی حیوانی با گیاهی آمده است.
سرانجام در روسیه برای تعیین تاثیر انسان بر طبیعت، مشخص کردن دستاوردها و نیروهای عامل این دستاوردها به کار رفته است. با نظر به معنای مختلف فرهنگ در دوران قدیم و جدید می توان به یک مفهوم کلی و جامع از تعریف فرهنگ رسید. این مفهوم کلی در لغت عرب پیروزی و فهم و تیزهوشی؛ در فارسی کاشتن و رویانیدن؛ و در لاتین به معنی بارور کرد زمین کاری در جهت تولید یا حاصل خیز کردن است. می توانیم بگوییم که کلمه ی فرهنگ و مرادف های آن در لغت و ادبیات اقوام و مللی که از تمدن برخوردار بوده اند وجود داشته و جامع همه ی آن معانی، کاشتن و استعداد از زراعت و زندگی حیوانی تا رسیدن به مجموع مظاهر زندگی فکری و هنری و شکل ظریف شده آن بوده است.
Sources
محمدتقی جعفری- فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو- صفحه 21-19
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites