تقسیم سه گانه قرآن درباره مردم در آخرت
English 5105 Views |قرآن کریم اصحاب الیمین را اهل سعادت می داند و اصحاب الشمال را اهل شقاوت و گروه دیگری را اختصاصا ذکر می کند که آنها را ''سابقون'' (پیشی گیرندگان) می نامد و آنها هم اهل سعادتند و مقامشان از اصحاب الیمین هم خیلی بالاتر است. در عین حال قرآن برای همه اینها عظمت قائل است یعنی اگر سابقین بر اصحاب میمنه تقدم دارند خیال نکنید خود اصحاب المیمنه وضعشان وضع کوچکی است. اول به یک صورت تعظیم و تبجیل دارد: «فاصحاب المیمنة» یک دسته اصحاب المیمنه هستند «ما اصحاب المیمنة» چی هست «اصحاب المیمنة؟» یعنی جه می دانی چی هست؟ البته بعد خود قرآن مقداری از سعادت های آنها را تشریح می کند ولی مقدمتا می گوید «اصحاب المیمنة» و چیست اصحاب میمنه «و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة».
''میمنه'' به دو معنی است. یکی به معنی راست است در مقابل چپ. یکی هم به معنای همین میمنتی که امروز می گوییم یعنی یمن و برکت و خیر، که اصحاب میمنه در واقع می شود اصحاب خیر و یمن، و اصحاب مشئمه بر عکس، یعنی اصحاب شوم، اصحاب شئامت، شوم ها، در واقع این جور می شود: اصحاب میمنت: میمون ها، به استعادت ها، اصحاب مشئمه: شوم ها، بدبخت ها، ''و اصحاب مشئمه و چیست اصحاب مشئمه؟'' یعنی کار اینها هم خیلی بزرگ و عظیم است. درباره این دو گروه فرمود: ''اصحاب میمنه، چیست اصحاب میمنه؟ اصحاب مشئمه، چیست اصحاب مشمئه؟''، به ''سابقون'' که می رسد حتی کلمه ''چیست'' را هم بر می دارد: «و السابقون السابقون» اما پیشی گیرندگان همان پیشی گیرندگان اند، یعنی کافی است که ما درباره شان بگوییم «پیشی گیرندگان» (واقعه/ 8-10).
اول این سه دسته را ذکر می کند و بعد مطالبی درباره نعیم های سابقین و نعیم های اهل میمنت و عذاب های اهل مشئمت -که بعد هم از اهل مشئمه به «اصحاب الشمال» تعبیر می شود- بیان می فرماید. اینجا چون تقسیم سه گانه شده است نه دو گانه، قهرا یک عنایتی در آن هست. این سئوال مطرح است که چرا قرآن تقسیم را دو گانه نکرد؟ در بعضی جاهای دیگر هم تقسیم دوگانه شده، مسلم اینجا هم اگر تقسیم دوگانه می شد صحیح بود ولی چون سه گانه شده است معلوم می شود یک عنایت خاصی به اینها هست. اگر تقسیم دوگانه می شد این بود که مثلا بفرماید مردم دو دسته می شوند: سعدا و اشقیا. مطلب درست هم بود، هیچ ایرادی هم نداشت کما اینکه در آیات دیگری در قرآن هست: «اما الذین سعدوا ففی الجنة؛ و اما کسانی که نیکبخت شدند، در بهشت خواهند بود» (هود/ 108)، «فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق؛ و اما کسانی که تیره بخت شدند، برایشان در آتش ضجه و ناله است» (هود/ 106). ولی قرآن خواسته است که سعدا را هم یک تیپ معرفی نکند و به اصطلاح به یک نراند و بیان کند که سعدا هم در عین اینکه همه سعدا هستند ولی آنقدر میانشان تفاوت هست که اینها را ما باید در دو گروه بشماریم، که گروهی را ''سابقون'' نامیده است و بعد هم می فرماید: «اولئک المقربون» اینها مقربان هستند و گروه دیگر را ''اصحاب المیمنه'' نامیده است که در سوره واقعه آیه ای نداریم که کلمه ''ابرار" را بر آنها اطلاق کرده باشد ولی در جای دیگر ما داریم که به اینها کلمه ''ابرار'' اطلاق شده است. اینها نیکانند و آنها مقربان، و فرق است میان نیکان و مقربان.
این جمله معروف است، به حدیث هم نسبت داده می شود. الان من قطعا نمی دانم که این جمله حدیث است یا کلام عرفاست که می گویند: «حسنات الابرار، سیئات المقربین» کارهای نیک ابرار، گناهان است برای مقربین، یعنی درجه آنها آنقدر بالا است که کارهایی که برای اینها حسنه و درجه است و اینها را بالا می برد برای آنها سیئه است و آنها را پایین می آورد. حسنات اینها در درجه گناهان مقربین است. پس معلوم می شود فاصله میان سابقون و اصحاب میمنه خیلی زیاد است. حال تعریف ''سابقین'' چیست؟ این سابقین (پیشی گیرندگان) را چگونه می توانیم تعریف کنیم؟ نمی دانیم چگونه باید تعریف کنیم ولی از خود کلمه ''سابق'' و از اینکه این کلمه در قرآن در جاهای دیگر هم به کار برده است شاید بشود این را به دست آورد. سابقون کسانی هستند که در همه خیرات پیشی گیرندگان هستند. اهل میمنه هم مسلم به خیرات رسیده اند ولی بعد از همه رسیده اند.
اهل میمنه -از آیاتش هم چنین می شود استفاده کرد- مردمی هستند که یا در ابتدا اهل گناه بوده اند و بعد تائب شده اند و یا مردمی هستند که گناه و طاعتشان، غفلت و تذکرشان با یکدیگر بوده ولی در عین حال جانب طاعت و عمل صالح در آنها چربیده است. ولی سابقین و پیشی گیرندگان اصلا مردمی هستند که در این راه همیشه پیشتاز و جلو بوده اند اینها افرادی نیستند که یک مدتی در راه دیگر بوده اند یا یک حالت نوسانی داشته باشند، گاهی از این طرف بروند گاهی از آن طرف ولی در نهایت امر بگوییم در راه راست هستند، نه، اینها کسانی هستند که در هر کار خیری سابق و مقدم بر دیگران هستند.
Sources
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 6- صفحه 90-92
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites