چنگیز خان مغول

English English 11078 Views |

تموجین که معروف به "چنگیز خان" مؤسس دولت مغول و سردار و فاتح معروف جنگی. او پدر بزرگ "کوبلای خان" اولین امپراتور از سلسله «یوان» در چین بود. چنگیز بین سالهای 1162 تا 1167 میلادی = سال 549 هـ ق بدنیا آمد. پدرش "یسوکا" یا "یسوجی" رئیس قبیله کیاد، بود. در آن زمان، اقوام مغول و تاتار، هر کدام برای خود رئیس قبیله ای داشتند و با هم یکی نبودند و دائما میان آنها جنگ و دشمنی بود. تموچین (چنگیز) پدرش را در 13 سالگی از دست داد. قوم پدرش و دیگران از او اطاعت نکرده و از او روی برگداندند و اقوام و قبایل دیگر هم، او و خانواده اش را تنها گذاشتند و با او دشمن شدند. او در همان جوانی که بین 20 سالگی تا 30 سالگی اش زحمت زیادی کشید و رنج های فراوانی دید، حتی چندین بار گرفتار و در حبس و مهلکه افتاد. او از همان زمان، روحی ناآرام و ماجراجو، داشت و چون، خودی و بیگانه همه از او بیزار بودند، به دنبال پشتیبانی می گشت که سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام "اونگ خان" پادشاه قوم «کرایت» رفت و او را به پدری پذیرفت.
مدت 8 سال با همدیگر دوست بودند و بسیاری از قبایل را زیر نفوذ خود در آوردند و با آنها جنگیدند و پیروز شدند. مدتی بعد به جهت خواستگاری از دختر و یا به علت بدگویی از چنگیز نزد "اونگ خان" بین آنها دشمنی و نزاع شد، بعد از جنگی که بین آنها رخ داد، تموچین، اونگ را شکست داد، او به بیابان ها آواره و در آخر، بدست مردان قوم «تایمون» رقیب دیرین خود، کشته شد. بعد از آن چنگیز، چند سالی به دفع مدعیان خودش پرداخت و با شدت تمام، آنها را قلع و قمع کرد و بعد قبایل و طوایف مجاور خودش را مطیع و فرمانبردار خود کرد. بعد از اینکه بر دولت «قرائیت و نایمان» غلبه پیدا کرد، در مجلس عالی معروف به «قوریلتای» سران قبایل آنها و از جمله کاهن اعظم مغول لقب چنگیز خان «خان اعظم و خان خانان» به او دادند، و او سال 602 ق پادشاه شد.

کشورگشائی چنگیز
چنگیز روز به روز، بر دولتش افزوده می شد، طوایف قرقیز را مطیع خود کرد. سال 603 دولت تاتاری اویغور را منقرض ساخت و دیگر بر تمام مغول و بلاد و ولایات ملک توران و صحرانشینان و چین و دشت خزر و بلغار و روس و ختن و مکس و آلان و قرقیز و غیر آن مستولی شد و با سلطان محمد خوارزمشاه در ایران مجاور شد. محمود یلواچ را به ایران فرستاد و با سلطان محمد دوستی را شروع کرد، نامه ها و پیغام ها به همه فرستادند و کم کم، تجار و بازرگانان با دلگرمی، از طرفین، رفت و آمد داشته و تجارت می کردند. گروهی از ایران به دربار چنگیز، تجارت خود را می بردند، او هم مال و پول زیاد و بازرگانان زیادی به ایران فرستاد. ولی چون آنها به شهر «اترار» رسیدند، «اینالجق» که قبل از سلطان محمد، حاکم بود، به آن اموال طمع کرد و با نظر و پیغامی که برای سلطان محمد فرستاد، بازرگانان را فریب داد و اموالشان را گرفت و چندی بعد حدود 450 بازرگان مغول بدست غایرخان و به دستور سلطان محمد، کشته شدند. چنگیز آنقدر از این داستان به خشم آمد، با نهایت خشم و غضب و به قصد انتقام با تمام پسران و لشگریان به مملکت سلطان محمد خوارزمشاه حمله کرد.
اول در شهر (اترار) اینالجق را کشتند و بعد به طرف بلاد خوارزمشاه در سال 615 هـ ق، حمله بردند و طی چند سال قسمت عمده بلاد خوارزم، خراسان و عراق و بلاد ماوراء النهر را گرفت و در تمام آنجا، قتل عام زیادی کرد و بیشتر شهرهای آباد مانند اترار، جرجانیه، بخارا، سمرقند، خجند، ترمذ، بلخ، مرو، نیشابور، هرات، ری، غزنه و غیره را تسخیر کرد و غارت نمود و تمام ایران را گرفت، بعضی را با خاک یکسان و آب در آنها بست و یا آتش زد، غالب مردم بیگناه را کشت و یا اسیر کرد. تمام این مهاجمات وحشیانه را که بر ضد تمدن و انسانیت بود، در مدت چهار سال انجام داد و در سال 619 به مغولستان برگشت و سال 621 به آنجا رسید. البته سلطان محمد خوارزمشاه و سران او، قبل از این وقایع وحشیانه فرار کردند.

خانواده چنگیز
او فرزندان زیادی از همسران متعددی داشت. در تاریخ تعداد همسران او را متجاوز از 500 گفته اند. مهمترین فرزندانش، چهار پسر از اولین همسرش (که در سنت مغولی مهم ترین همسر است) بنام های جوجی، جغتای، اوگتای و تولی بودند که بعد از خودش بنا به وصیت او (اوگتای قاآن) پسر سوم او جانشین او شد و ممالک بین پسران و برادرانش تقسیم شد. خوارزم و دشت خزر و کار صید و شکار که در بین مغولان، بسیار شگرف است به پسر بزرگش (جوجی) سپرد. سرزمین ترک و کیفر گناهکاران را به جغتای داد و امور سپاه و اموال و خزائن را به "تولی".

مرگ چنگیز خان
بعد از 25 سال پادشاهی، خودش چون مریض شد، مرگ خود را پیش بینی می کرد، از این رو وصیت کرد که موقع مرگش کسی گریه نکند تا دشمن آگاه از مرگ او نشود. او در سال 624 هـ ق= 1227 میلادی از دنیا رفت. مرگ او در زمان خلافت "مستنصر عباسی" بود. سن او را 73 گفته اند، اگر چه درباره طول عمر او و سال تولدش کمی اختلاف است.

Sources

حمدلله مستوفی- تاریخ گزیده- صفحه 580

شیخ عباس قمی- تتمة المنتهی- صفحه 577

غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی

سایت ویکی پدیا

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites