ساختار و شیوه های علمکرد سازمان وکالت

English 2961 Views |

باتوجه به آنچه در بررسی تاریخی پیرامون ساختار و شیوه های عملکرد سازمان وکالت بدست آمده، می توان این مهم را چنین بیان کرد:

1- رهبری

رهبر، که همان امام معصوم علیه السلام بود، برکار وکلا نظارت دقیق داشت. اموری مانند تعیین وکلای نواحی و بررسی عملکرد آنان، معرفی وکلای نواحی به شیعیان و شناساندن فضایل و شخصیت آنان، عزل وکلای فاسد و خائن و جایگزینی وکلای جدید، معرفی جریانات دروغین وکالت و بابیت و برخورد با آنان، راهنمایی وکلا به وظایفشان و کیفیت برخورد با حکومت عباسی، تأمین مالی وکلا، ورد اتهامات نادرست علیه آنان، همه بر عهده امام علیه السلام بود.

2- وکیل ارشد یا سر وکیل

در «سازمان وکالت»، مناطق مختلف، تقسیم بندی خاصی می شدند و در نهایت برای هر یک از این مناطق وسیع، یک «وکیل ارشد» نصب می شد که وظیفه نظارت بر کار وکلای اعزامی به مناطق تحت قلمرو را به عهده داشت، وکلای جزء نیز، مأمور و موظف به مراجعه نزد «سروکیل»ها بودند. بنا به گفته «دکتر جاسم حسین» - مطابق شواهد تاریخی- وکلا، شیعیان را بر مبنای نواحی گوناگون به 4 گروه تقسیم کردند: نخستین ناحیه «بغداد»، «مدائن»، «قرای سواد» و «کوفه» را شامل می شد. ناحیه دوم شامل «بصره» و «اهواز» بود. ناحیه سوم « قم» «همدان» و «سایر مناطق جبال» را در برمی گرفت؛ و بالاخره ناحیه چهارم «حجاز»، «یمن» و «مصر» بود. هر ناحیه، به یک وکیل مستقل واگذار می شد که کارگزاران محلی زیر نظر او منصوب می شدند. به عنوان مثال: «ابومحمد، حسن بن هارون» و پدرش «هارون بن عمران» به عنوان «سروکیل» ناحیه «همدان» در عصر«غیبت صغری» و قبل از آن مطرح بوده اند. «عبدالرحمن بن الحجاج» وکیل ارشد «عراق» در عصر امام صادق و امام کاظم علیهما السلام و «علی بن الحسین بن عبدربه» وکیل ارشد «عراق» در عصر امام هادی علیه السلام بوده اند. «ابوالحسین اسدی رازی» در عصر «غیبت صغری»، کار نظارت بر فعالیت وکلای نواحی شرقی ایران را بر عهده داشت. «حاجزبن یزید وشاء» نیز در «بغداد» تحت نظارت سفیر اول و دوم قرار داشت و خود نیز ناظر بر کار برخی از وکلای «ایران» بود.

3- نماینده های سیار

گرچه غالبا وکلای اعزامی به نواحی، وکلای مقیم در آن مناطق بودند، ولی بنا به بعضی شواهد تاریخی، گاه نمایندگانی وظیفه سرکشی به مناطق مختلف را داشتند تا از سویی بر کار وکلای مقیم نظارت کنند و از سوی دیگر وسیله ای جهت ارتباط آن با امام علیه السلام باشند، همچنین وجوه شرعی و اموالی که نزد آنان جمع شده بود را به نزد امام علیه السلام انتقال دهند. به عنوان نمونه می توان به داستانی از «احمدبن محمدبن عیسی قمی» اشاره نمود که در «مدینه» نزد امام جواد علیه السلام بود و قصد داشت درباره «زکریابن آدم» از حضرت سوال کند، حضرت خود آغاز به سخن کرده و می فرماید: خدمت او به پدرم و من، جای انکار نیست، ولی من به مالی که نزد او است نیازمندم. وی عرض می کند: «زکریا بن آدم» آن مال را نزد شما خواهد فرستاد و به من گفت به شما خبر دهم علت اهمال او، اختلاف «میمون» و «مسافر» ( دو وکیل  ارسالی حضرت به قم) است. حضرت فرمود: نامه مرا به او برسان و بگو مال را به نزد من ارسال نماید... این جریان حاکی از وجود نمایندگانی است که رابط بین دفتر مرکزی «سازمان وکالت» و وکلای نواحی مختلف بودند.

4- بهره گیری از اصل تقیه و پنهان کاری

یکی از مهمترین ویژگی های «سازمان وکالت» در طول دوران حیاتش، رعایت اصل پنهان کاری و تقیه است. بدیهی است که رعایت این اصل در «سازمان وکالت»، معلول وجود خطرات ناشی از حکومت عباسیان است. با توجه به نظارت دقیق و مستمر حکمام عباسی بر فعالیت های ائمه هدی علیهم السلام و شیعیان آنان، ضروری بود که فعالیت وکلا در نهایت اختفا صورت پذیرد، و همین طرز عملکرد بود که سلامت سازمان وکالت را در طول دوران حیاتش تضمین نمود و به جز مواردی اندک و معدود، «سازمان وکالت»، از خطر افشا، لو رفتن و متلاشی شدن مصون ماند. در مواردی نیز که خطر افشا شدن وجود داشت، بیداری و هشیاری رهبر سازمان، و فداکاری اعضای آن، باعث شد اصل سازمان سالم بماند و خطر، تنها متوجه برخی از اعضای آن شود. به عنوان مثال «معلی بن خنیس» وکیل امام صادق علیه السلام، حتی پس از تهدید به قتل، در پاسخ «داود بن علی» که از وی خواسته بود اسامی اصحاب امام علیه السلام را فاش نماید، گفت: «مرا تهدید به قتل می کنی، به خدا قسم اگر زیر پایم باشند، پایم را بر نمی دارم.» دیگر وکیل امام صادق علیه السلام، «نصربن قابوس لخمی» است که 20 سال به طور پنهانی وکالت امام علیه السلام را بر عهده داشته است. همین طور «محمدبن ابی عمیر»، وکیل امام کاظم علیه السلام، در «بغداد»، با وجود شکنجه های فراوان، حاضر به فاش نمودن اسامی پیروان آن حضرت نشد. امام عسکری علیه السلام در راستای همین اصل بود که در یک مورد برای ارسال نامه هایی به «وکیل الوکلای» خود، (عثمان بن سعید عمری)، آنها را در درون یک چوب دایره شکل جاسازی نمود، و به «داودبن الاسود» سپرد تا به «عثمان بن سعید عمری» برساند، در حالی که حتی «داود» نیز از محتویات درون چوب بی خبر بود! در عصر «غیبت صغری» نیز، وقتی «عبیدالله بن سلیمان»، وزیر عباسی، از فعالیت مخفی وکلا آگاه شد با مشورت خلیفه، تصمیم به شناسایی وکلا گرفت، لذا افرادی که به عنوان شیعیانی که قصد پرداخت وجوه شرعی دارند، به نزد کسانی که احتمال وکالتشان می رفت فرستاد، ولی در یک اقدام به هنگام، توقیعی از سوی «ناحیه مقدسه» صادر، همه وکلا از اخذ هرگونه وجهی از هرکسی منع شدند! از جمله این وکلا «محمدبن احمد قطان» بود که وقتی یکی از جاسوسان حکومتی به نزد او آمده و مدعی شد که قصد تحویل وجوه مالی را دارد، در پاسخ گفت: «اشتباه آمده ای من با این امور سرو کاری ندارم»، و تا زمان رفع کامل خطر، وکلا بدین منوال عمل می کردند. در این مقوله، معروف بودن «حسین بن روح»، سفیر سوم حضرت مهدی علیه السلام، به شدت تقیه، و همینطور برگزیدن شغل روغن فروشی توسط «عثمان بن سعید» و پسرش «محمد»، سفیر اول و دوم حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت، به خاطر سرپوش نهادن بر فعالیت های وکالت، و شواهد دیگر، از جمله موارد قابل طرح برای اثبات وجود اصل تقیه و پنهان کاری در «سازمان وکالت» است. از این رو است که دکتر جواد علی، عنوان «التنظیم السری» را برای تشکیلات وکالت به کار برده است. در عصر «غیبت صغری»، فعالیت های مخفی سفرا گاه بدان اندازه بود که برای ملاقات با وکلا و کارگزاران سازمان، خرابه های «بغداد» را محل دیدار قرار می دادند. بنا به نقل «صدوق» در یک مورد «محمدبن عثمان سعید عمری» برای دیدار با دستیارش «متیلی»، و ارائه نامه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به او، خرابه های «عباسیه بغداد» را به عنوان محل دیدار برگزید و سپس  نامه را پاره کرد. همینطور، تحویل ندادن هرگونه رسیدی به آورندگان وجوه شرعی، و بهره گیری از تاجران عادی برای حمل اموال، از نمونه های رعایت این اصل در عصر دومین سفیر است.

5- بهره گیری از وسایل ارتباطی مناسب

از دیگر مشخصه های این سازمان، وجود وسایل مناسب ارتباطی بود. در موارد متعددی، سفرا، ابواب، وکلا و شیعیان با مراجعه مستقیم نزد ائمه علیهم السلام از نزدیک با آنان دیدار می کردند. این ملاقات ها در نهایت اختفا و پنهان کاری صورت می گرفت تا حساسیت دستگاه حاکمه برانگیخته نشود، ولی برای رعایت جهات امنیتی در موارد بسیاری، ارتباط امامان، سفرا، وکلا و شیعیان با یکدیگر به صورت مکاتبه ای بود. به خصوص در عصر غیبت امام علیه السلام و یا در دوره هایی که امام علیه السلام در زندان و یا تحت نظر بودند. و لذا، تعداد مکاتبات دو امام عسکری علیهم السلام به مراتب بیش از ائمه پیشین است. فراوانی توقیعات عصر غیبت نیز گواه این معنا است. از دیگر ابزار  ارتباطی در «سازمان وکالت»، بهره گیری از پیک ها و نمایندگان سیار است. البته گاه این پیک ها خود از محتوای مأموریتشان بی اطلاع بودند، و گاه از افراد عادی و غیرمرتبط با «سازمان وکالت» در این امر بهره گیری می شد. از نمونه های ارسال پیک برای ایجاد ارتباط، می توان به پیک «عراق» اشاره کرد که از سوی «ناحیه مقدسه» برای اعلام تاریخ درگذشت «قاسم بن العلاء» وکیل «آذربایجان» به این دیار اعزام شد. و یا دو نماینده ارسالی به «قم»، توسط امام جواد علیه السلام، برای برقراری ارتباط با «زکریای بن آدم»، وکیل «قم»، که قبلا مورد اشاره واقع شد. مراسم حج نیز، دیگر وسیله ارتباطی در «سازمان وکالت» بود که وکلا درر قالب آن با یکدیگر دیدار می کردند.

Sources

پورسید آقایی، جباری، عاشوری و حکیم- تاریخ عصر غیبت– از صفحه 209 تا 213

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information