شیوه های اصلاح کمرویی در کودکان
English 1405 Views |درمان کمروئی از جهات مختلفی ضروری است، مخصوصا از آن بابت که گرفتاری زجر دهنده ای است و زندگی را بر آدمی دشوار می کند. اصل بر این است که آدمی در حال تعادل باشد و والدین و مربیان وظیفه دارند موجبات آن را برای کودک فراهم نمایند. ما وظیفه داریم نسلی تربیت کنیم که در اجتماع انسانی همچون واحدی زنده مشارکتی فعال داشته، در جریانات اجتماعی نظارت، و حرف و سخن خود را ادا، و از حقوق حق خویش دفاع نمایند و چنین امری با کمروئی فرزندان سازگار نیست. برخی از والدین به داشتن فرزندان کم حرف و خجول و گوشه گیر افتخار کرده و آن را نشانه ادب می دانند در حالی که این امر نشانه ای از ضعف شخصیت است. کمروئی را در کودک باید درمان کرد و نباید مزمن شود زیرا در آن صورت این امر در آنان به صورت عادت درآمده و ممکن است به ترس، بیماری روانی، و حتی بیماری اسکیزوفرنی منجر شود. افراد کمروی امروز مردان و یا زنان بی کفایت فردایند، ما زنان و شوهرانی را می شناسیم که حتی صاحب فرزندانی هستند و معهذا دچار کمروئی می باشند، روابطشان با خودی و دیگران محدود بوده و حتی قادر نیستند از خود دفاع نمایند. در اصلاح کمروئی باید تسریع شود زیرا فکر محدودیت و حیای افراطی ذهنشان را به خود مشغول داشته و گرفتاریشان را رو به افزایش می گذارد، شادابی و نشاط را از آنان سلب می کند. اینان در فکر ناراحتی خود هستند و تداوم این حالت موجب بدگمانی و یاس و انزوا خواهد شد.
زمینه های اصلاح پذیری
خوشبختانه زمینه اصلاح پذیری در کودکان وجود دارد و آنها خواستار آنند که کمروئیشان درمان شده و چون افراد عادی در جامعه زندگی کنند. کودک کمرو هرچند به تنهائی و انزوا عادت کرده باشد باز هم از این جریان ناراحت است و دلش می خواهد هر چه زودتر و سریعتر از این رنج رهائی یابد. بخصوص که او دوستان و معاشران خود را می بیند که هر روز به رنگی درمی آیند و در مدرسه و کوچه و خیابان ظاهر می شوند و او از این شرایط و امور ناراحت است و این خود زمینه ای برای اصلاح پذیری است. از سوی دیگر او چون دیگر کودکان طالب محبت و عنایت اولیاء و مربیان خویش است. می داند که در کنار جمع و در دامن اجتماع است که می کوشد خود را از این وضع نجات دهد. همچنین علاقمندی به آینده روشنتر، آینده ای که او در آن بتواند برای خود دوستان و معاشران و در بین آنها جاپائی داشته باشد خود زمینه ای برای اصلاح پذیری است. البته والدین و مربیان باید بکوشند از هر شرایط و امکانی استفاده کرده و طفل را به سوی و جهتی که حاصل آن بیرون آمدن از این وضع است سوق دهند و البته باید بدانند که اصلاح چنین افرادی چندان آسان هم نیست.
ر یشه شناسی برای درمان:
این نکته قابل ذکر است که برای درمان، شناخت ریشه ها و علل مهم است. اگر بدانیم علت عمده و اساسی کمروئی چیست بهتر و سریعتر می توانیم درباره اصلاح او تصمیم بگیریم. فی المثل اگر کمروئی را ناشی از موضعگیری های نادرست والدین و مربیان بدانیم طبیعی است که در آن صورت بهتر می توانیم فکر کنیم که آنان باید شیوه ها و مواضع خود را دگرگون سازند. مربی در این راه باید به تجزیه و تحلیل بپردازد و حتی در این راه از خود کودک کمک بگیرد تا دریابد کمروئی او از کجاست؟ از خانه است؟ از مدرسه است؟ به علل نقش زیستی است؟ نارسائی های تحصیلی است؟ از چه وقت دچار این ابتلا شده است؟ چگونه این امر در او ریشه دار و ثابت مانده است؟ و.... هم چنین او باید کشف کند چه عواملی باعث کاستن اعتماد و امنیت او شده که بر اثر آن از کمروئی سر درآورده است؟ موقعیت معاشرتی او چگونه بوده؟ شرایط اخلاقی و انضباطی خانواده اش به چه کیفیت بوده است؟...
شیوه های اصلاح
شیوه های عمده ای که برای درمان این حالت در افراد قابل ذکرند عبارتند از دو راه عمده و اساسی:
الف- درمان جسمی که در آن هیجانات تحت کنترل درآمده، آشفتگی عصبی را در فرد درمان کنیم، خستگی عمومی او را از او بزدائیم، اعصاب او را تقویت کنیم و.... این امر از طریق استفاده از داروهای آرامبخش از نوع باربیتوریک و..... قابل رعایت و اجرا است (که معمولا داروها از سوی پزشکان متخصص تعیین و تجویز می شوند).
ب- روان درمانی که تحت نظر یک درمانگر یا یک روانپزشک است و در آن سعی می شود بیمار را چنان راهنمائی کنند که او خود به مشکلات خود پی برده و مساله ای را با دیدی واقع بینانه تر بررسی نماید. و طبیعی است که در این راه او فرصتی می یابد که نیازهای خود را دریابد و آنچه را که سبب آزردگی او شده است بیان نماید. البته گاهی خود طفل زمینه هائی را نشان می دهد که از آن طریق می توان الهام گرفت و به درمان پرداخت، زمانی هم با استفاده از برخورده ها، موضعگیری های جدید، استفاده از راههای تازه می توان جهتی یافت و براساس آن به درمان و اصلاح فرد پرداخت.
در طریق اجرای شیوه های اصلاحی
در این زمینه به کارگیری ضوابط و اصولی مهم است که اهم آنها عبارتند از:
1- پذیرش و احترام: این اصلی مسلم و مورد قبول در همه تربیت هاست که فرزند را به هرگونه ای که هست، از زشت و زیبا، پسر یا دختر، سالم یا ناقص، پذیرفت و او را امانتی الهی تلقی کرد و مورد رعایت و احترامش قرار داد. او را نباید تحقیر کرد و کوچک شمرد و یا نباید به او بدبین یا بی اعتنا بود و نباید اجازه داد که او احساس حقارت و یاس کند و از شما دور گردد. این خطاست که پدران و مادران هوس داشتن فرزندی مثلا با جنسیت پسر را در سر بپرورانند و دختر را طرد کنند و یا برعکس، و نیز خیالاتی راجع به رنگ و زیبائی چهره فرزندی خیالی داشته باشند و بدان خاطر کودک را نپذیرند.
2- ارائه مدل و الگو: کودکان براساس مدل و الگوئی که دارند رشد و تربیت می یابند. اگر والدین خود دچار کمروئی باشند طبیعی است که نخواهند توانست نقایص خویش را در این زمینه اصلاح کنند. آن مادری که خود کمروست و شرم دارد فرزندش در کنار پدر یا برادرش بغل کند الگوی نامناسبی برای فرزندان است. آن پدری که از شرم حضور فرزندش را غلام زاده و دستبوس معرفی می کند نمی تواند فرزند متعادلی داشته باشد. به هر صورت باید الگوهای کودک افرادی عادی و طبیعی باشند تا کودک از آنان درس عملی و زندگی بگیرد.
3- دادن آگاهی از زشتی آن: باید به کودک تفهیم کرد که کمروئی نشانه ادب و وقار نیست بلکه عامل سقوط و انحطاط است. عامل فضیلت نیست، بلکه عامل رذیلت است. لازم نیست با زبان علمی و منطقی در این باره با او صحبت کنیم. کافی است بگوئیم این اخلاق بدی است و ما دوست نداریم تو این چنین باشی، در میان ما با ما باشی، از اینکه سر افکنده، ساکت و بی حرکت هستی ما ناراحتیم و..... همچنین باید به او تفهیم شود که وضع و حالش عادی نیست و باید اصلاح شود. او با این روش نمی تواند ادامه حیات دهد و...... غرض اینکه مادام که او به قبح رفتارش پی نبرد برای او امکان در درمان و اصلاح نیست،
4- آگاه کردن از عواقب آن: به کودک باید تفهیم کرد که عاقبت این رفتار میمون نیست. این امر سبب می شود که او نتواند بعدها به فلان موقعیت و حالت دست یابد، او نخواهد توانست بعدها کار کند، خانواده تشکیل دهد، از حقوق خود دفاع کند، در جامعه خویشتن را سرپا نگه دارد، و نیز به او باید تفهیم کرد که این امر سبب می شود در کار تحصیلی موفقیتی برایش نباشد، یا اگر در جامعه مورد صدمه و آزاری قرار گرفت نتواند از حق خود دفاع کند. قادر به مهرورزی و مهرپذیری نباشد و.... این گونه تذکرات سبب خواهند شد که طفل تجدید نظری در رفتار خود داشته باشد.
5- آگاه کردن از ارزش خود: بسیاری از اینان احساس پستی و کهتری دارند و گمانشان این است که از دیگران سرو گردنی پائینتر دارند. بر مربی لازم است که او را به ارزش وجود خود آگاه کند، قابلیت او را به او تفهیم نماید، به او بفهماند که او چه کارهائی را می تواند انجام دهد و.... او باید دریابد که بزرگتر از آن است که خود درباره خویش قضاوت دارد. او فردی است پاک و سالم، دارای ارزش و اعتبار و سلامت، باهوش است با استعداد، می تواند چون دیگران حرکت کند و به پیش رود.
6- دادن جرات به او: کمروئی همراه است با بی جراتی و عدم شهامت. باید به او جرات و جسارت داد و به او تفهیم کرد که کمروئی یک عیب ارئی و مادرزادی نیست که او مجبور باشد در آن زندگی سر کند و یا بسوزد و بسازد، امری است که در اثر بی توجهی ها، خطاها، بدآموزی ها، بد رفتاری ها، پدید آمده و قابل زوال است. به او باید جرات داد که اگر در فلان امر و مساله اقدام کند شکست خواهد خورد. او هم می تواند با دیگران دوست شود، با بچه ها بازی کند، به دیگران دست بدهد، از آنان احوال بپرسد، به کودکی شکلات هدیه کند، و..
7- واداشتن به معاشرت: می توان کودک را تشویق کرد که با دیگران معاشرت کند و راه و روش معاشرت را فرا گیرد. موجبات این آشنائی و انس را والدین و یا معلمان در مدارس می توانند فراهم کنند. کودکی متعادل را پیدا کرده و او را با چنین فردی دوست و مانوس سازند و این امر در سنین خردسالی از اهمیتی برخوردار است. والدین را ضروری است که بعنوان ولی و مربی، کودکان خود را به مجالس و مجامع ببرند، در آنجا او را به حرف آورند، نوار سرود او را ضبط کرده و در بین جمع پخش کنند، وادارش کنند که از کار و برنامه روزانه اش حرف بزند و غرض اینکه جرات معاشرت را در او تقویت کرده و وادارش کنند که تجربه اجتماعی کسب کند.
8- آموزش زندگی با جمع: باید راه و روش زندگی جمعی را به کودک آموخت بدین معنی که اگر وارد جمعی شد نخست سلام کند، خوش رو و متبسم باشد، و به دیگران نگاه کند، حرف های خود را با صدای بلند و بدون ترس و لرز بگوید، با لحنی که صمیمت و اعتماد از آن می جوشد حرف بزند، اگر کسی به او لبخندی زد او با لبخند جوابش دهد، اگر کسی به سوی او دست دراز کرد دستش را بفشارد، عقاید خود را به صدای بلند و در ملأ عام بگوید، جویده جویده حرف نزند، از سخن گفتن هراس نداشته باشد.
9- واداشتن به فعالیت جمعی: باید کودک را از حال انزوا بیرون کشید و به فعالیت جمعی وادار کرد. او نیاز دارد عضو گروه یا جامعه ای باشد، در بین جمع احساس شخصیت کند، سعادت خود را در حشر و نشر با دیگران جستجو کند. موجبات فعالیت جمعی باید به صورت غیر مستقیم باشد، طوری که او از این امر احساس فشار و تهدید نکند، و بهتر است این امر نخست به صورت بازی های جمعی باشد تا در سایه آن توان دفاع از خود بیابد و راه زندگی را بیاموزد. اصولا زندگی در مدرسه و کلاس و حتی در سنین پائینتر در چنین صورتی زندگی در کودکستانها تا حدود زیادی جلوی این عارضه را می گیرد و او درمی یابد که از مسخره و انتقاد نترسد، از دفاع برای احقاق حق خویش نهراسد.
10- توجه به او در جمع: ممکن است شما به مهمانی بروید و سرگرم بحث و اظهار نظر و مشاوره با دوستان خود شوید. در چنین صورتی فرزند خود را فراموش نکنیم. او را هم وادارید در جمع شما شرکت کند. گاهی گزارش کار بدهد، زمانی برای شما شعر بخواند و آفرین بشنود. او را در میان جمع بپذیرید، از لغزش و خطایش صرف نظر کنید، حتی بخشی از اوقات خود را به او اختصاص دهید، با او سرگرم بحث و مزاح شوید تا ارزش اجتماعی خود را بیابد و به زندگی در بین جمع علاقمند شود، و نیز تقویتش کنید تا در بین جمع به حرف و سخن آید و روح اجتماعی در او تقویت شود.
11- سپردن مسئولیت به کودک: باید به او مسئولیت های گوناگونی سپرد، مسئولیتی که او توان انجام آن را داشته و مطمئنا از آن پیروز بیرون آید و طبعا پس از آن مورد تشویق قرار گیرد. سپردن مسئولیتی به او که قادر به انجام نباشد عاطفه اش را جریحه دار می کند و احساس بی ارزشی او را دو چندان می کند. در این مسئولیت سپاری باید رغبت و علائق او را در نظر گرفت. در عین حال اگر از عهده انجام مسئولیتی برنیاید نباید آن را به رخش کشید و باید به او تفهیم کرد که نفس شکست در خور سرزنش نیست باید کوشید عامل آن را از میان برداشت و.... و بر این اساس او را بر زبونی خود مسلط سازیم و بی اعتمادی را از او بزدائیم.
12- تقویت اراده و اعتماد: بسیاری از آنان که دچار کمروئی هستند آنچنان که باید به خود اعتماد ندارند و اراده شان ضعیف است. اگر اعتماد به نفس در آنان تقویت کنیم و کاری کنیم که دارای اراده ای نیرومند گردند طبیعی است که کمروئی او هم تدریجا از میان برود. در تمرین اراده گاهی به او جرات دهید که در میان جمع وارد شود و به صدای بلند سلام کند- بار دیگر او را تشویق کنید که بیاید و در میان جمع شعری را بخواند و برود و...... و این امر خود سازنده اعتماد به نفس نیز خواهد بود، او را از شک و تردید بیرون خواهد آورد.
13- میدان دادن و تأیید: به کودکان کمرو باید جرات داد تا زمینه برای اظهار وجودش فراهم آید. او را حتی در کارهای جمعی، در بازی های رزمی وارد کنید با این اطمینان که در آن احساس ایمنی می کند. اگر در مساله ای دست وپای خود را گم کرد، او را تقویت کنید، راه جدید برای موفقیت در اختیارش بگذارید. همچنین او را تجهیز کنید که بتواند در مواقع ضروری از خود دفاع کند و به این دفاع خوشبین باشد. یا اگر در صحنه و جریانی واقع شد احساس خواری نداشته باشد. در همه حال باید کوشید نقطه مثبتی در زندگی او پیدا کرده و مورد تشویق قرار دهیم تا تحرک و جست و خیزی جدید در او پدید آید. در این راه بهتر این است که کارهای خوب او را نزد جمع بستائیم ضمن اینکه کاستی های او را محرمانه به او تذکر می دهیم.
14- استفاده از تذکرات و القاآت: القای به کودک که تو مرد یا زن بزرگی شده ای، می توانی لیاقت و هنر خود را به نمایش بگذاری، تذکر دادن جنبه های قوتی که در اوست، یادآوری لیاقت هایش در زمینه های گوناگون از عواملی است که کمروئی او را تخفیف می دهد. القا آت و تذکرات در مواردی سبب می شوند که او میدانی پیدا کند، خود را در یابد، عرضه و لیاقت خود را به معرض نمایش بگذارد. حتی اگر چند بیت شعری و سرودی بلد است آن را در حضور بخواندو تدریجا در خود احساس قوت و اعتماد به نفس کند و رفتارش را تدریجا عادی و مطلوب نماید.
15- ملاطفت و خیرخواهی: برای سازندگی او و اصلاح رفتارش گاهی می توان از راه ملاطفت و خیرخواهی به پیش رفت. به او نشان دهید که دوستش دارید، می خواهید به او خدمت کنید، خیر و سعادتش را طالبید به او تفهیم کنید زندگی در جمع، شعر خواندن نزد دیگران کاری مشکل نیست. می خواهیم بگوئیم همیشه باید با او به گونه ای سخن گفت که احساس کند شما یاور و حامی او هستید، در موارد گرفتاری و اشکال به کمکش می شتابید و اگر لغزش و خطائی از او دیدید مورد عفو و گذشتش قرار می دهید. شما با ملاطفت می توانید به او اطمینان ببخشید که می توانید سر پای خود بایستد.
16- مراقبت های جسمی: کمروئی در مواردی می تواند منشأ زیستی داشته باشد. طبعا در مراقبت ها برای درمان باید مراقبت جسمی را مورد نظر قرار داد. ورزش های آرام، تمرین های تنفسی، رعایت بهداشت، داشتن حرکات ملایم هم در آن موثر است. شاید در مواردی با تجویز روانپزشک درمان های جسمی هم مورد توجه و عنایت قرار گیرد ولی مواردی را که برشمردیم کلا می توانند برای اصلاح رفتار و حالات او نافع باشند.
17- تغییر محیط: در مواردی می توان از تغییر محیط برای سلامت روانی کودک استفاده کرد، بدین معنی که او را به مدرسه دیگری بفرستیم، یا محیط خانه و زندگی او را تغییر دهیم، به محله دیگری کوچ کنیم و..... تغییر محیط سبب می شود که کودک از جوی که نگران آن است نجات پیدا کند و از غم و رنجی که احساس احاط شدن در آن را دارد رهائی یابد. البته در محیط جدید باید از همان روزهای اول راه و رسم زندگیش را عوض کرد، به او متذکر شد دیگر اجازه نمی دهیم که تنها و به دور از دیگران باشی، باید با بچه ها بازی کنی، در میان جمع بمانی، سلام کنی، دست بدهی، جواب احوالپرسی را بدهی......
18- و بطور کلی: معالجات اخلاقی روانی، روان درمانی و گاهی هم روانکاوی در این رابطه می تواند مفید و موثر باشد. در امر معاشرت و دوستی او را با کسی باید آشنا کرد که خود کمرو یا در پی تهدید و آزارش نباشد و یا از خجالت و کمروئی حرف نزند، یا با او صمیمیت داشته و به داشتن رابطه اجتماعی تشویقش کند. گاهی می توانید او را اگر خردسال است به کودکستان بفرستد گو اینکه امر فرستادن طفل به مهدکودک مورد تایید ما نیست. در این توصیه فقط قصدمان کودکان گرفتارند که راه درمانشان به این شیوه قابل اجرا است. تجارب موفقیت آمیز را باید در اختیار او گذاشت و موجباتی باید پدید آورد که او احساس رشد کند.
تذکری مهم
در جنبه اصلاح و درمان، واقعیت این است که می خواهیم کمروئی یا حیای افراطی او را تعدیل و اصلاح کنیم ولی باید به این نکته توجه داشت که کارمان در اصلاح نباید به جائی رسد که کودک سر از وقاحت و گستاخی و پرروئی در آورد. معمولا این خطر وجود دارد که برخی از افراد در حین درمان و اصلاح گاهی ممکن است از وقاحت سر درآورده و فردی هرزه و بی باک شوند. حتی جرات به گناه پیدا کرده روبروی والدین خود می ایستند. یا در مواردی سر از تعدی و تجاوز درآورده و می کوشند دیگران را از میدان بدر کنند که این هم خطری جدید و نیازمند به مبارزه و درمان است. اگر حیای لازم از بین برود و وقاحت به جای آن بیاید مساله خطرناک می شود و ممکن است موجبات رسوائی او فراهم شود. به همین نظر حیا را در حد متعادل و متعارف نگه می داریم، نه در جنبه افراط و نه در جنبه تفریط که هر دو مضرند.
Sources
دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه312تا 321
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites