بررسی مسأله خشم در کودکان

English 1460 Views |

خشم از حالات عاطفی پر دامنه ای است که در همه افراد بیش یا کم دیده می شود و در کودکان جلوه مشهودتری دارد. پدران و مادران از این حالت کودک در عذابند و بخشی از اوقات و حال و حوصله خود را برای خنثی سازی آن مصروف می دارند.

معرفی خشم:

کلمه خشم را اصطلاحی می دانند برای بیان حالاتی مختلف از رنجش عادی یا غضب. در کتب لغت آن را مترادف قهر و غضب، ستیزه جوئی و جنگ و جدال دانسته اند که هدف آن شکستن سدی است که راه برقراری ارتباط و تماس را با دیگران بسته است. عاطفه ای است که در اثر عدم ارضای تمایلات و یا احساس خطر نسبت به جان و مال و آبرو و شخصیت در افراد پدید آمده و جلوه های آن در کودکان زیاد دیده می شود. آنها قادر به پنهان کردن آن نیستند و در نتیجه بدان تظاهر کرده و برای خود و اطرافیان خود دردسر می آفرینند. همچنین آن را از نوع پاسخ های عاطفی ذکر کرده و در دو سال اول زندگی برای آن اهمیت خاصی قائلند. و جود آن متضمن ستیزه جوئی است که از دیدی مثبت و دارای منافعی عظیم و در صورت جهت نداشتن و عدم تعدیل موجب صدمه و خطر است.

ماهیت خشم:

ماهیت آن را جنبه دفاعی برای حفظ و صیانت ذات دانسته اند که به صورت عامل تعرضی و مقابله خود را نشان می دهد. به هنگامی در انسان پدید می آید که احساس کند منافع و مصالح او در جنبه مادی یا غیرعادی در معرض خطر است و یا حق او دستخوش فنا و زوال است. اساس بروز آن را وجود مانعی در سر راه زندگی و فعالیت آزاد آدمی ذکر کرده اند. از حدود ماههای اول و مخصوصا ماه چهارم زندگی قابل رویت است. افراد خشمگین به حقیقت به مقابله و معارضه با عوامل تهدید کننده ای برخاسته اند که منافع آنها را به خطر  انداخته و یا نقشه هایشان را برای دستیابی به هدف خنثی کرده اند. هنوز ریشه و طبیعت آن شناخته نشده و مشخص نیست و اغلب با تکیه بر علل  آن سعی دارند ریشه های آن را کشف کنند. مایه اصلی آن را فطری و غریزی ذکر کرده و البته گروهی هم هستند که آن را امری اکتسابی می دانند. در کل از شایع ترین جلوه های انگیزه پرخاشگری است که زمینه را برای ابراز احساسات خصمانه فراهم می کند.

موارد نشان دادن خشم

- در مواردی که برای دستیابی به هدف مانعی را در سر راه خود احساس کند.

- زمانی که در موقعیت محرومیت و ناکامی و یا در حال احساس تحقیر و بی اعتنائی قرار گیرد.

- همچنین کودکان خردسال در حین شستشو، لباس پوشیدن، در آوردن لباس ها از بدن، خشم خود را نشان می دهند و با جیغ و داد و سیخ کردن بدن نشان می دهند که از وضع و شرایط راضی نیستند. هم چنین است زمانی که خود سقوط کنند و یا دیگران سقوطش دهند، اسباب بازی و یا پستان را از او دور دارند و یا او با تلاش و کوشش خود را به هدفی نزدیک نموده ولی دریابد که می خواهند او را از وصول به آن محروم نمایند. او در این موارد خشم خود را با آه و ناله و فریاد نشان می دهد و به هنگامی که قادر به آن نباشد رفتار ناپسند از خود بروز می دهد. و باز هم اگر در این راه موفقیتی نداشت ناگزیر خشم خود را پنهان کرده و در درون خواهد ریخت. البته مدت خشم او زیاد نیست برای 90 درصد کودکان حدود 5 دقیقه و برای نوجوانان حدود 15 دقیقه است. پس از این مدت به حال عادی برمی گردد.

حالات همراه

خشم ها در کودکان با حالات و گاهی با عواطفی  همراهند  که برخی از آنها بدین قرارند:

- با حرکات غیر ارادی  همراهند مثل حرکات دست و اعضاء و چهره که جلوه آن در کودکان به خوبی نمایان است.

- گاهی با حرکات ارادی از قبیل موارد فوق همراه است که نمونه آن را در بزرگترها هم می بینیم.

- زمانی خشم همراه با ترس است و طفل از این راه سعی دارد خودش را نشان داده و جلب توجه کند.

- در مواردی با ناراحتی های عضوی همراه است مثل ضربان قلب و ارتعاش اعضاء، ما حالت لرزش تن را در حین خشم های شدید ملاحظه می کنیم.

- گاهی خشم همراه با تضاد در فکر و عمل است. او تن به کاری می دهد که خواستار آن نیست و نمی خواهد چنان وضع و شرایطی برای او پدید آید.

- زمانی خشم همراه است با حالت حمله، اضطراب، برگشت به دوره کودکی، توقف در رشد، عقب راندن خواسته ها و... که از شرح آن ها می گذریم.

سن خشم

بیشتر صاحبنظران آغاز خشم را در سنین 15 تا 18 ماهگی می دانند در صورتی که جلوه های آن در سنین قبل از آن هم دیده می شود. اگر شما در هفته های اول تولد هم فریاد بزنید کودک نسبت به آن عکس العمل نشان می دهد و بدنش از خشم می لرزد، نفس گرفتگی پیدا می  کند، تشویش خاطر در او پدید می آید. و یا اگر کودک 6 ماهه را در اطاق تنها محبوس کنید خشمناک می شود تا توجه اطرافیان را به خود جلب کند. آزمایش های دیگری خشم کودکان 15 روزه را نشان داده اند که به صورت جیغ و داد خود را نشان می دهد. اما اینکه در چه سنینی در خردسالی خشم کودکان اوج می گیرد پاسخ این است که سنین 1-3 و به نظر عده ای سنین 5/1 تا 4 اوج حالت خشم در کودکان است. اگر برای کودک عدم موفقیتی پدید آید و یا در انجام یک بازی ناموفق گردد و مثلا نمی تواند دو قوطی را در داخل یکدیگر بگذارد شدیدا خشمگین شده و می گرید و یا دیگر تظاهرات خشم را از خود بروز می دهد. در سنین چهار سالگی خشم بسیار شدید و سخت است طوریکه پا به زمین می کوبد و به شدت با دیگران برخورد می کند و یا اشیاء دور و بر را پرت کرده و دیگران را کتک می زند. این حالت در سنین نوجوانی هم کاملا پیداست و این ها همه نشانه هائی از رشد و عبور از مرحله ای گذراست.

خشم در سنین مختلف

عده ای معتقدند که کودک تا سه ماه اول در برابر تحریکات مختلف متأثر نمی شود ولی در این سن به خودنمائی و تظاهر در خشم می پردازد طوریکه در چهار ماهگی انزجار و تنفر خود را از یک امر کاملا نشان می دهد. خشم های تیپیک در کمتر از یک سالگی اتفاق نمی افتد و در این سن که آن را سن مقاومت نام نهاده اند وضع خود را نشان می دهد و در برابر شرایط نامساعد موضع می گیرد. طبایع قهرآلود از حدود سنین 15 ماهگی تا 2 سالگی شکل می گیرد و طفل در می یابد که در هر شرایطی چگونه باید اتخاذ موضع کند. در سنین 2 خشم وجود دارد ولی با تهاجم همراه نیست. در سنین 3 خشم با تهاجم همراه می شود، در چهار سالگی خشم فوق العاده و شدید می شود، در 5 سالگی از شدت خشم اخم می کند، در 6 سالگی قادر است فعالیت خود را در محیط زندگی کنترل کند، در 7 سالگی خشمش در مسیر افراط و تفریط است. گاهی آرام و زمانی ناآرام است. در سنین 8 کودک کمی آرام به نظر می رسد و در 9 سالگی خشمش نسبتا شدید می شود تا حدی که به نزاع و کشمکش منجر می شود. در 10 سالگی کمی عاقلتر شده و در 11 سالگی خشمش اوج می گیرد و با بی حوصلگی همراه می شود و از این سن به بعد به هر میزان که بر سن کودک اضافه می شود بر موارد خشم کودک و تعداد دفعات آن اضافه می شود و واکنش های او شدیدتر می گردد.

صورت خشم در هر سن

خشم در سنین تا 2 به صورت گریستن، فریاد زدن، جیغ و داد کردن است. در سنین حدود 5/2 خشم خود را به صورت امر و نهی نشان می دهد و اگر به او توجه نکنند میزان خشم او به مراتب شدیدتر می شود. در سنین سه خشم ها به صورت گاز گرفتن، کتک زدن، در چهار سالگی علاوه بر موارد فوق به صورت بد دهنی، حمله و تهاجم، در 5 یا6 سالگی به صورت طرد و کناره گیری، در سنین 8و9 به صورت کشمکش و مبارزه و گاهی درون ریزی است. و بالاخره در سنین بعدی علاوه بر اعمال روش ها و شرایط فوق استفاده از تجارب گوناگون به مقصد سرکوب کردن طرف مقابل است. شک نیست که نوع تربیت، آموزش ها، طرز برخوردها در این امر موثر است. ولی در کل از جا در رفتن، فریاد کشیدن، خود را به زمین کشیدن، پا بر زمین کوبیدن از جلوهای عمومی آن است. به هر میزان که بر سن کودک اضافه می شود خشم شدیدتر ولی کنترل او بیشتر می شود و البته این امر به قدرت تحمل افراد هم وابسته است. خوشبختانه مدت اعمال خشم در کودکان و نیز در نوجوانان اندک است و پس از چند دقیقه ای آنها را به حال عادی خود باز می گردند.

عمومیت و توزیع آن

 از نظر توزیع باید گفت خشم در پسران به مراتب بیشتر از دختران است و اصولا دختران آرامتر و پذیرنده ترند. از نظر عده نیز باید گفت پیران رقم بیشتری را در ابراز خشم به خود اختصاص داده اند و این امر در سراسر جهان صادق است. طبیعت حیات مردانه چنین اقتضائی را دارد. و نیز خشم به نسبت سن اضافه می شود. هر مقدار که کودکان بزرگتر می شوند حالت خشمشان عیان تر است. البته استعداد کودکان در نشان دادن خشم در همه کودکان یکسان نیست. برخی ملایمترند و برخی سختگیرتر، برخی بردبارترند و برخی خشن تر. میزان خشم و تهاجم بستگی دارد به میزان ناکامی و محرومیت آنان و نیز نیرومندی آن انگیزه، اختلال در رفتار، به دفعات تکرار عوامل ناکام کننده، به حالات عمومی افراد از نظر سلامت و بیماری، تشنگی، گرسنگی، شادی، غم و....

تیپ آنها:

می دانیم که برخی از کودکان از نظر تیپ افرادی هستند عصبانی، دعوائی، دشمن آفرین، و دائما در حال خشم و ناراحتی. اما اینکه آنان از چه تیپی هستند و چه خصایص و ویژگی هائی در زندگی شخصی و یا خانوادگی دارند باید گفت:

-  افرادی هستند برتری طلب و سلطه جو که خشمشان را به صورت عناد بیرون ریخته و سر دیگران خالی می کنند.

- گروهی از این عده را بیماران عصبی تشکیل می دهند که در زندگی روزمره کنترل خود را خیلی زود از دست می دهند و از جا در می روند.

- سطح ادراک شان بالا و استعداهای نفسانی آنها زیاد است و شاید به همین خاطر با دیدن کمترین بی منطقی از کوره در می روند.

- اغلب از خانواده ای هستند که اختلال روانی در آنها دیده می شود، محرومیت اجتماعی داشته اند، از زمان تولد دچار خفگی شده اند، زایمانشان زود رس بوده، در دوران نوزادی تشنج داشته اند، دائما درگیر اوضاع آشفته و نابسامان بوده اند، در محبت شان زیاده روی شده، و گاهی دچار ناکامی بوده اند، انفعالات بسیار است، اطمینان و اعتماد به نفس را از دست داده اند و در دوران کودکی از امینت کافی برخوردار نبوده اند.

خشم حاکی از چیست

کودکی شدیدا خشمگین است. این خشم او از چه مسأله ای حکایت دارد؟ پاسخ خشم شان حکایت دارد از: نیاز به تسلط، خواستاری امنیت، توانائی حفظ و صیانت ذات، احساس رنج و دردی شدید و غیر متوقعانه، و زمانی نشانه ای از اختلال و بیماری. او می خواهد در سایه اعمال آن به قدرت برسد، شخصیت خود را اثبات کند، نشان دهد که فردی مهم و ارزنده است و حاضر نیست تحقیر و اهانت دیگران را  بپذیرد. خشم او نشانه ای  است از  احساس ناکامی، عدم مهارت در انجام دادن برخی از امور، خواستار مبارزه و انتقام، اعتراض به وضع موجود و مشی بزرگتران، می خواهد بگوید دیگران به حق او تجاوز کرده و یا می خواهند تجاوز کنند، آزادی او را سلب کرده و یا می کنند، به شخصیت و حقوق او اهانت و لطمه وارد آورده اند. اگر طفلی به طور مکرر خشمگین می شود نشانه عصبی بودن اوست و یا گاهی نشانه یک مرحله بحرانی است که باید طی شود و به حساب رشد می آید. و یا نشانه آن است که قیودی پی در پی او را آزار می دهد و او می خواهد از این قیود رهائی یابد. بویژه که خشم او همراه با حالات تجاوز آمیزی باشد.

احساس آنها:

کودکان و حتی بزرگترهائی که خشمگین می شوند احساس آنها این است که مورد ستم واقع شده اند و به آنها ظلم شده و حق آنها مورد تجاوز قرار گرفته است. منطق و استدلالشان در دیگری موثر واقع نشده و او چاره ای ندارد جز اینکه از راه خشم به پیش رود. آنها احساس می کنند که دیگران عامل سقوط و بدبختی شان شده اند و یا در صدد آن هستند که سقوطشان دهند و یا بلا و عقوبتی را بر سر آنها وارد آورده و می خواهند آنان را دچار سازند و او ناگزیر است راههای بدی را برای جبران و چگونگی آن در پیش گیرد. به هنگامی که نوجوانی خشمگین می گردد احساسش  این است که دیگران می خواهند رشد و فعالیت او را به تعویق اندازند و وصول به آرزوهایش را مانع شوند و بر آنها ستمی روا دارند و موجب ناکامی و محرومیتی شوند. و او با خشم خود استدلال دارد که حق اوست از راه اعمال خشم خود را به هدف برساند و موانع را از میان بردارد.

جهت خشم در کودکان:

کودکان و یا بزرگترهائی که دچار خشم هستند این حالتشان جهت دارد و این جهت یا به سوی خود است و یا به سوی غیر.

1- خشم گاهی متوجه غیر است. و در آن صورت طبیعی است که هرچه دق دل دارند سر دیگران خالی کنند و اسباب بازی آنها را بشکنند. موجبات آزار و ناراحتی شان را فراهم نمایند و بالاخره او را سرکوب کنند. ممکن است اینگونه خشم حالت جابجائی پیدا کند، بدین معنی که کودکی از پدرش کتک خورده و از آن ناراحت است تلافی آن را بر سر برادر یا خواهر کوچکتر در آورد. یا در مدرسه از دیگران آزار دیده و یا از سوی معلم تنبیه شده و توان عکس العمل نداشته باشد در آن صورت به خانه می آید و قهرمان ننه می شود. هرچه عقده و ناراحتی دارد بر سر مادر بیچاره اش خالی می کند و این همان حالت جابجائی است.

2- خشم گاهی متوجه خود است و آن زمانی است که فرد خود را درمانده و ناچار ببیند، برای مبارزه با عوامل خشم راهی و وسیله ای نیابد، در آن صورت ممکن است خود را پرت کند، سرش را به دیوار بکوبد، به خود بپیچد و فریاد بکشد. همچنین اینگونه کودکان ممکن است بر خود صدمه ای وارد آورند از آن بابت که بر خشم خود مسلط نیستند. ممکن است خود را کتک بزنند، بر خود صدمه ای وارد آورند و حتی در سنین نوجوانی به خودکشی اقدام نمایندو

جهت دادن و تعدیل

ما نیاز داریم در طریق حفظ شرف اجتماعی و وجدان اخلاقی از خشم کمک بگیریم و در آنجا که بحث از صیانت ذات و صیانت شرافت اجتماعی و طرفداری از عدالت مطرح باشد ناگریز از قدرت خشم و توان سرکوب و یا سر جا نشاندن ستمکاری استفاده می کنیم. از نظر ما اگر خشم به گونه ای شایسته و عاقلانه مهار شود می تواند سرچشمه فوایدی بسیار برای فرد و جامعه باشد و ارزش بسیار را پدید آورد. و البته ضروری است خشم را از کینه توزی و عناد دور بداریم و نگذاریم در مسیر عوامل آلوده باشد. در طریق تعدیل سعی به تامین احتیاجات اساسی زیستی، روانی، عاطفی و رعایت میزان ها داریم، و در جهت دهی می کوشیم به صورت عامل بازدارنده ای در برابر بدکاران باشد. برای مبارزه با بی عدالتی صرف شده و اسلحه دفاعی برای حفظ شرافت و آزادی باشد.

Sources

دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 260 تا 262 و صفحه 264 تا 271 و صفحه 275 تا 276

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information