گردآوری قرائن، یکی از راههای حقانیت و شناخت پیامبران
English 1626 Views |«گردآوری قرائن» که به عنوان یکی از اسناد نبوت مطرح می کنیم این است که دعوت هر پیامبری آمیخته با یک سلسله ویژگیهای زمانی و مکانی و جهات دیگر در زندگی خصوصی و عمومی او است، هنگامی که آنها را به هم ضمیمه کنیم مجموعه ای اطمینان بخش است که به تنهائی می تواد دلیلی بر حقانیت مدعی نبوت باشد (قطع نظر از محتوای مکتب). این همان چیزی است که امروز در محافل قضائی برای کشف واقعیتها از آن استفاده می شود، مثلا گاهی در یک پرونده، نه شهودی وجود دارد، و نه اقرار متهم، ولی یک سلسله قرائن پرونده را احاطه کرده که از مجموع آنها قاضی یقین پیدا می کند که متهم بی تقصیر است یا گناهکار، گاه این مجموعه قرائن حتی ارزشی بیش از ارزش اقرار و شهادت شهود دارد، چرا که اقرار ممکن است به خاطر مصالح خصوصی و شخصی باشد، مثلا کسی پول هنگفتی می گیرد که به جرمی اعتراف کند تا مجرم اصلی تبرئه شود، و همچنین شهود ممکن است ظاهرا صالح و باطنا ناصالح باشند، ولی قرائن اگر خوب جمع آوری شود و دست قاضی از این نظر پر باشد اطمینانی بالاتر از آنچه از گفتار شهود و اقرار متهم پیدا می شود به دست می آید. فرض کنید قتلی در محلی واقع شده و هیچ شاهدی برای اینکه چه کسی قاتل است در دست نیست، متهم یا متهمان نیز منکر انجام آنند، در اینجا یک قاضی آگاه، به تحقیق در قرائن می پردازد، و مسائلی مانند امور زیر را مورد بررسی قرار می دهد: چگونگی مناسبات و روابط دوستانه یا غیر دوستانه متهمین با مقتول محل حادثه، ویژگیهای آن و تناسب آن نسبت به متهمین، ساعت وقوع حادثه و اینکه متهم در آن ساعت کجا بوده (به چه دلیل؟) طرز وقوع قتل و نوع سلاحی که قتل با آن واقع شده و تطبیق آن بر سلاحی که احیانا از متهم به دست آمده.
روحیه متهم و سوابق او
عکس العمل متهم هنگامی که مثلا با لباسهای خونین مقتول یا سایر آثار جرم روبرو می شود. اطلاعاتی که همسایگان محل دارند و رفت وآمدهای متهمین در آنجا و امور دیگری از این قبیل. گاه بررسی این امور، سبب می شود که قاضی یقین کند هیچگونه رابطه ای میان متهم و قتل نیست. حس سابقه، عدم ضد و نقیض گوئی در پاسخها و امور دیگر، همگی نشان می دهد که از این اتهام مبرا است. گاه از مجموع اینها یقین حاصل می شود که این کار از متهم سر زده است، نه غیر او، و قاضی می تواند براساس یقین حاصل شده از این مقدمات که جنبه نزدیک به حس دارد رأی نهایی را صادر کند. این طرز استدلال، منحصر به مسائل قضایی نیست، بسیاری از دانشمندان از این روش برای حل مشکلات مسائل تاریخی و اجتماعی، و حتی فرضیه های علوم طبیعی استفاده می کنند، مخصوصا در مسائل سیاسی که غالبا ریشه های اصلی به دلائلی که نیاز به شرح ندارد، مکتوم و مستور می ماند، غالبا همین روش «جمع آوری قرآئن» کارساز است. در مورد مدعیان نبوت، و برای شناخت پیامبران راستین از دروغین، نیز به خوبی می توان، هر دو گروه را غالبا از طریق جمع آوری قرائن شناخت، فی المثل در مورد یک مدعی نبوت امور زیر باید مورد توجه قرار گیرد:
1- وضع محیط دعوت و اینکه او از میان چه مردمی برخاسته، و اصول اعتقادی و اخلاقی حاکم بر آن محیط چه بوده است؟
2- زمان دعوی نبوت که در آن عصر وضع جهان چگونه بوده؟ و محیط زندگی مدعی نبوت در آن زمان چه شرائطی داشته است؟
3-خصوصیات اخلاقی و صفات و روحیات و سوابق زندگی او از نظر تقوا و امنت و پاکدامنی؟
4- گروه ایمان آورندگان به او چه کسانی بوده، افراد پاکدل، باهوش، درستکار، با افراد بی تقوا و کم عقل و کم خرد؟
5- او تا چه حد به گفته خود ایمان داشته، و تا چه اندازه برای آن فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد؟
6- از چه وسائلی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند، از وسائل معقول و عادلانه یا غیرمنطقی و ظلم وستم و دروغ.
7- او در مقابل خلاف کاریها و یا خرافاتی که در محیط است چه عکس العملی نشان می دهد، و آیا برنامه او اصلاح محیط است یا سازش با مفاسد محیط برای حکومت بر مردم؟!
8- علاقه او نسبت به دنیا و مظاهر مادی و پول و مقام چگونه است؟
9- موضع او در برابر دشمن به هنگام پیروزی و غلبه بر او چگونه است، و آیا نسبت به مخالفان رفتار عادلانه یا غیرعادلانه دارد؟
10- آیا در طول مدت سخنان خود را به اقتضای منافعش دگرگون می سازد یا همیشه بر اصول ثابتی پافشاری دارد و قرائن دیگر.
گاه می شود جمع آوری این قرائن در زندگی عمومی و خصوصی مدعی (قطع نظر از محتوای دعوت او) به صورت چراغ فروزان یا نورافکنی قوی صداقت و عدم صداقت او را کاملا روشن می سازد، و بدون نیاز به دلیل و معجزه ای حقانیت یا عدم حقانیت او را آشکار می کند، بلکه گاه می شود جمع آوری چند قسمت از آنچه که در بالا گفته شد دلیل قاطع و دندان شکنی برای اثبات این مقصود در اختیار می گذارد. قابل توجه اینکه در روایات متعددی در تواریخ اسلامی می خوانیم که گاه فرد یا افرادی با مشاهده بعضی از این قرائن به آئین خدا گرویده اند، و حتی گاهی دشمنان سرسخت با مشاهده یکی از آنها به کلی تغییر روش داده و به صورت دوستان صمیمی درآمده اند که اگر این روایات جمع آوری شود بحثی جالب و گسترده خواهد بود. و نشان می دهد که چگونه نور ایمان در دلهای بیدار با مشاهده بعضی از این قرائن و بدون درخواست هیچگونه معجزه، می درخشیده است.
راهنمائیهای قرآن در زمینه این دلیل
آیات قرآن مجید تعبیرات جالبی در زمینه دلیل اخیر( جمع آوری قرائن) دارد، حداقل اشارات پرمعنایی در آن دیده می شود، از جمله:
1- در آیه 157 اعراف می خوانیم: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه والانجیل یامرهم بالمعروف وینهاهم عن المنکر ویحللهم الطیبات ویحرم علیهم الخبائث ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم....»، «آنها که پیروی می کنند از فرستاده (خدا) همان پیامبر درس نخوانده ای که وصف او را در تورات و انجیلی که نزدشان است آمده، همان پیامبری که آنها را به معروف، امر می کند و از منکر باز می دارد، طیبات و پاکیزه ها را برای آنها حلال می شمرد و خبائث را تحریم می کند، و بارهای سنگین و زنجیرهائی را که بر آنها بوده برمی دارد..». این آیه از یک سو اشاره به یکی از دلائل آینده یعنی گواهی پیامبران پیشین می کند، و از سوی دیگر به عظمت محتوای دعوت آن پیامبر اشاره دارد و از سوی سوم پاره ای از صفات او را به عنوان شاهدی بر حقانیتش ذکر می کند. بدون شک مدعیان دروغین نبوت، هدفشان به زنجیر کشیدن توده های مردم، استثمار و استعمار آنها است، نه تنها بندی را از آنها نمی گشایند بلکه بندهائی بر دست وپای آنها می نهند. آنها هرگز طرفدار معروف و مخالف با منکر نیستند. به علاوه مگر ممکن است از یک فرد درس نخوانده این همه معارف بلند و احکام و قوانین و دستورات حساب شده صادر شود؟
2- در آیه 128 توبه به پنج صفت از اوصاف پیامبر(ص) که می تواند گواهی بر صدق دعوت او باشد اشاره کرده می فرماید: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین روف رحیم»، «فرستاده ای از میان خود شما (از سوی خدا) که رنجهایتان بری او سخت است، و شدیدا اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است».
3- در آیه 6 کهف، به دلسوزی فوق العاده پیامبر(ص) نسبت به هدایت مومنان که شاهد گویایی بر ایمان خودش نسبت به این مکتب الهی اشاره کرده می فرماید: «فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا»، «گویا می خواهی خود را از غم و اندوه به خاطر اعمال آنها، هلاک کنی اگر آنان به این گفتار ایمان نیاورند».
4- در آیه 48 عنکبوت روی درس نخواندن پیامبر اسلام (ص) تکیه کرده و آن را یکی از عوامل زدودن شک و تردید نسبت به نبوت او می شمارد، می فرماید: «وما کنت تتلو من قبله من کتاب ولاتخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون»، «تو هرگز پیش از این کتابی را نمی خواندی، و چیزی با دست خود نمی نوشتی، مبادا باطل گرایان (و کسانی که در صدد ابطال حقند) شک و تردید کنند».
5- در آیه بعد (49/عنکبوت) به وضع ایمان آورندگان و گروندگان به این آئین اشاره کرده، می فرماید: «بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتو العلم»، «بلکه آن (قرآن ) آیات روشنی است که در سینه صاحبان علم جای دارد». شک نیست که وقتی عالمان و آگاهان یک ملت به چیزی رو کنند یکی از نشانه ها و قرائن حقانیت آن می تواند بوده باشد.
6- کرارا در آیات قرآن در توصیف پیامبران الهی و پیغمبر اسلام می خوانیم که آنها هرگز اجر و مزدی نمی خواستند و نسبت به پاداشهای مادی بی اعتنا بودند، و تا آخر عمر نسبت به این امر وفادار ماندند، در حالی که یک مدعی دروغین حتما به خاطر امور مادی دست به چنین کاری می زدند. ازجمله در آیه 21 یس می خوانیم: «اتبعو من لایسئلکم اجرا و هم مهتدون»، «از کسانی پیروی کنید که از شما اجری نمی خواهند و خود هدایت یافته اند (و آثار پاکی و تقوا در آنان نمایان است)».
7- در مورد ایمان آوردندگان به پیامبران الهی کرارا در آیات قرآن می خوانیم که اقشار تهیدست مستضعف، و مظلومان و رنج دیدگان مخلص در صف اول قرار داشتند، تا آنجا که این معنی از سوی ثروتمندان خودخواه و مستکبر غالبا مورد ایراد قرار می گرفت. از جمله در آیات 28 و 29 سوره کهف می خوانیم هنگامی که گروهی از ثروتمندان خودخواه به پیامبر اسلام در این زمینه ایراد کردند قرآن با صراحت به پیامبر دستور داد: هرگز این قشر مستضعف مومن را رها مکن. «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه وکان امره فرصا – وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیو من ومن شاءفلیکفر...»، «با کسانی صبر داشته باش که پروردگار خویش را صبح و شام می خوانند، و تنها (رضای) او را می طلبند، هرگز چشمهای خود را به خاطر زینتهای دنیا از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از ذکر خود غافل کرده ایم اطاعت مکن! آنها که پیروی هوای نفس نمودند و کارهایشان افراطی است- و بگو این حق است از سوی پروردگارتان، هرکس می خواهد ایمان بیاورد، و هرکس می خواهد کافر گردد..» بدیهی است مدعیان دروغین و دنیاپرست سعی دارند با صاحبان زر و زور همراه گردند و از آنها منتفع شوند. حتی در پاره ای از آیات می خوانیم که این قشر مستکبر، مومنان تهیدست را به عنوان افراد پست اجتماع که هیچ جایگاهی نمی توانند در جامعه داشته باشند معرفی کرده و از آنها به عنوان «اراذل» (جمع رذل یعنی پست) یاد می کردند، و مانند آیات 111 سوره شعرا و 27 سوره هود گاه آیات قرآن را به طور وسیع مورد بررسی قرار دهیم در بسیاری از آیات اشاراتی بر این دلیل و دلیل سابق می یابیم.
Sources
سیدمحمد ضیاء آبادی - تفسیر سوره ابراهیم (ع) – از صفحه 303 تا 309
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites