اوصافی از امام به بیان امام رضا (ع)
English 2188 Views |کتاب «تحف العقول» در صفحه ی 322 روایتی به این شرح آورده است: عبدالعریز فرزند مسلم که از اصحاب امام ابوالحسن الرضا علیه السلام محسوب است می گوید در مسجد جامع مرو جمعی سخن از امر «امامت» به میان آورده و آراء مختلفه ای را که در این باب آمده است یادآور شدند. بعد از آن، من به حضور مولای خودم امام رضا علیه السلام مشرف شده و از آنچه که در آن مجلس به میان آمده سخن گفتم. امام علیه السلام تبسمی کرد و سپس فرمود: «ای عبدالعزیز، مردم به حال جهالت درمانده و در امر دینشان به خطا رفته و گول دیگران را خورده اند». در اینجا امام علیه السلام بیاناتی راجع به جامعیت قرآن نسبت به معارف و احکام و اکمال دین در حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و شأن عظیم «امامت» در باب هدایت و رمز لزوم «نصب» امام از جانب خدا و عدم صلاحیت مردم برای انتخاب امام ایراد فرموده اند که ما تنها به چند جمله ی کوتاه از کلام نورانی آن حضرت اکتفا می نمائیم، «حقیقت آنکه امام مایه ی استواری دین و نظام بخش به جمعیت مسلمین است، موجب صلاح دنیا و عزت اهل دنیا است. «امام، هم ریشه ی اسلامی است که زنده و دارای قدرت رشد و نمو است و هم شاخه ی بالا کشیده ی از درخت با طراوت دین است. یعنی شجره ی طیبه ی اسلام هم از «امام» مدد گرفته و زنده می ماند و هم آثار حیاتی خود را در وجود مبارک «امام» ظاهر ساخته و محصولات صوری و معنوی خود را از دست «امام» به مردم دنیا نشان می دهد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام و خلاصه آنکه که تمام احکام خدا را در حد و مرز مقرر خود تثبیت می نماید و در مقام دفاع از حریم دین حق قیام کرده و از راه اقامه ی برهان و موعظه ی بجا و حجت های رسا با در نظر گرفتن افکار گوناگون آدمیان در شرایط مختلف، به راه خدا می خواند. امام، مانند آفتابی است که به طلوع و پخش نور غافلگیر خود بر همه جا پرتو افکنده و همه چیز از اشعه ی تابان آن برخوردار می شود. ولی معهذا خود در مقامی از افق قرار گرفته است که نه دست های زمینیان می تواند آن را لمس نماید و نه چشم های آنان توانایی این را دارد که مستقیما نگاه به چشمه ی فیاض آن نموده و آن را چنان که هست در ظرف حس خود بگنجاند. «یکاد سنا برقه یذهب بالابصار» (نور/43).
آنچه که فضل و کمال انسانی است یکجا در وجود اقدس او جمع آمده است، اما نه از طریق تحصیل و اکتساب و طلب، بلکه بر سبیل اعطاء موهبت از جانب حضرت فضل آفرین بخشایشگر وهاب. بنابراین، چه کسی قدرت بر رسیدن به عمق حقیقت امام و درک ذات و وصف او خواهد داشت؟ هیبهات هیهات] چه به غایت دور و بسیار بعید است آنچه که در طلبش می گردند، نیل به شناسایی ذات و وصف امام![ عقل ها در این وادی حیران گشته است و فکر ها سرگردان، سخنوران به تنگنای سخن افتاده و شاعران به کندی شمشیر فکر و بیان مبتلا شده اند. ادیبان، زانوی عجز از سخن پروری بر زمین زده اند و زبان آوران به نارسایی در گفتار اعتراف نموده اند و بالاخره جمله ی دانشمندن و صاحبنظران کاوشگر در تمام علوم و فنون، از وصف واقع نمای یکی از شئون «امام» و ارائه ی کامل فضلی از فضایل وی عاجز و ناتوان آمده اند.
آیا ]گم گشتگان[ چنین می پندارند که این] اوصاف امامت[ در غیر خاندان رسول صلی الله علیه وآله وسلم ممکن است پیدا شود؟ به خدا سوگند اینان به خودشان دروغ گفته اند ]دانسته و فهمیده، پا روی حق نهاده اند[ سخنان باطل و بی اساس در قوی حق شناسی آنان تولید ضعف و سستی نموده است و لذا ]با نداشتن اهلیت، به دنبال آرزوهای فریبنده و شیطانی[ از حد خود تجاوز کرده و رو به بالا رفته اند و پا به جایگاهی بس رفیع و صعب المنال نهاده و در مکانی لغزنده و پرتگاهی خطرناک ایستاده اند. ولی ]طبعا چون اهل آن مقام نبوده و قدرت ایستادن در آن «مزلق» و «مرتقای صعب» را نداشته اند[ قدم هایشان لغزیده و از بلندی به پستی غلطیده اند! چگونه چنین چیزی ممکن است ]با اینکه خود می دانسته اند که این کار، از عهده ی آنان خارج است[. پس این مردم نادان، از کجا می توانند با آراء ]ناقص پر اشتباه[ خود در موضوع انتخاب امام اقدام نمایند. حقیقت آنکه پیغمبران و جانشینان آنان به توفیق و تسدید مخصوص خدا ممتازند و آنچه را که از حکم و علوم مخزونه اش به آنان داده است به دیگران نداده است، و لذا فرموده است: «افمن یهدی الی الحق....احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون» (یونس/35)، «پس آیا آن کسی که خود به ]الهام و اعطای خدا[ هادی به سوی حق است ]در راهیابی خود، نیازمند بشر نیست[ شایسته ی اتباع و پیروی می باشد یا کسی که تا ]به وسیله ی فردی از بشر[ راهنمایی نشود، راه به سوی حق نمی یابد؟ پس شما چه درکی دارید و چگونه به داوری و قضاوت می نشینید؟»
و به طور مسلم، وقتی خدا بنده ای را برای ]تدبیر[ امور بندگانش برگزید، سینه اش را برای این امر عظیم می گشاید ]با حوصله و پر تحملش می سازد[ و چشمه های حکمت را در قلب او جاری ساخته و بر زبان روان می گرداند و نتیجتا] چنین بنده ای مشمول عنایات خاصه ی حق در جواب هیچ سوالی در نمی ماند و جز سخن حق و گفتار صواب از او شنیده نمی شود. پس او بنده ای است که به توفیق و تسدید خدا، موید و از هرگونه خطا و لغزش در امان است. خدایش او را به چنین موهبتی تخصیص داده و ممتازش ساخته است تا وی حجت بر خلق خدا و شاهد بر بندگانش گردد. حال آیا خود مردم می توانند این چنین فرد ممتاز الهی را بشناسند و سپس او را به «امامت » امت برگزینند.
Sources
سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 356 تا 360
Keywords
0 Comments Share Send Print Ask about this article Add to favorites