فلسفه زندان ها و اقسام آن

English 1457 Views |

عشق انسان به آزادی از عشق سوزان او به تکامل و پیشرفت سرچشمه می گیرد چرا که هیچ موجودی در اسارت نمی تواند به سیر تکامل خود ادامه دهد، حتی حیوانات از قفس رنج می برند، هر چند تمام وسائل زندگیشان در آنجام فراهم باشد، و آزاد شدن از قفس را بر اسارت ترجیح می دهند، هرچند در بیرون قفس انواع خطرات آنها را تهدید کند. به همین دلیل جاندارانی که در قفس اسیرند، نه شوری در سر و نه نوایی در گلو و نه هیجانی در تن دارند مگر اینکه متولد قفس بوده، و طعم آزادی را نچشیده باشند. اگر در حیوانات این مساله به صورت یک غریزه نهفته است، در انسان این درک عاطفی با درک عقلی هماهنگ می گردد، و با دلیل و برهان آزادی خود را می طلبد، و درست به همین دلیل است که یکی از انواع مجازاتهای سخت برای بشر سلب آزادی و زندان است. بی شک بیشتر زندانها در طول تاریخ ظالمانه و به صورت ابزاری در دست افرادی خودکامه، کینه توز و انتقامجو برای رسیدن به مقاصد نامشروع بوده است، ولی این مانع از فلسفه واقعی زندان، و آثار مثبت آن در اصلاح افراد متخلف و مبارزه با فساد اجتماعی نیست. این سلب آزادی، یک اهرم سنگین برای فشار روی افراد زندانی است تا یکی از اهداف و فلسفه های دهگانه زیر تحقق یابد:

1- زندان ایذایی و مجازاتی

این نوع زندان معمولا برای کسانی است که مرتکب خلافی شده اند، آزادی آنها را سلب می کنند تا متوجه زشتی اعمال خود بشوند و در آینده از تکرار  چنان اعمالی خودداری کنند، دیگران نیز عبرت گیرند، این معمولترین نوع زندان از قدیم تاکنون بوده است، و هر حکومتی برای خود چنین زندانی داشته (جز در موارد استثنایی).

2- زندان اصلاحی

این نوع زندان در مورد کسانی است که به عادت بدی گرفتارند (مانند معتادان به مواد مخدر) و اندرزها و آموزشها در آنها تاثیر نمی گذارد، چاره ای جز این نیست که آنها را از پیکر جامعه جدا کنند و مدت کوتاهی یا طولانی در زندان بمانند، و اصلاح شوند، و اعتیاد خود را ترک گویند.

3- زندان احتیاطی

حادثه مهمی مانند قتل نفس در جایی رخ می دهد که قاتل به درستی شناخته نیست ولی فرد یا افرادی متهم به قتل هستند، بدون شک باید درباره قاتل تحقیق شود، ولی ممکن است متهم فرار کند، و بعد از ثبوت مدارک کافی بر ارتکاب جرم، دسترسی به او نباشد. در اینجا متهم یا متهمین را موقتا بازداشت می کنند. پس از تحقیق اگر بیگناه باشند بعد از عذرخواهی آزاد می شوند و اگر گناهکار باشند به جزاء عمل خود می رسند. این نوع زندان نیز مانند انواع سابق تقریبا در همه جا معمول است، بدیهی است چون شخص متهم ممکن است واقعا بیگناه باشد باید هرچه زودتر تحقیقات درباره او انجام گیرد و دوران بازداشت او هرچه ممکن است کوتاهتر باشد.

4- زندان تادیبی

این نوع زندان بیشتر در مورد کودکان است که مشمول قوانین نیستند، ولی اگر آزادی مطلق نیز به آنها داده شود سوء استفاده کرده، راه انحراف را پیش می گیرند، لذا در مقابل پاره ای از گناهان آنها را به زندان می افکنند تا تادیب و تربیت شوند.

5- زندان سیاسی

معمولا زندان سیاسی به کسانی می گویند که فعالیتهای سیاسی آنها مخالف مصالح جامعه و نظام موجود است. گاهی نیز مخالف مصالح جامعه نیست بلکه موافق آن است ولی با مصالح یا مطامع رژیم خودکامه حاکم تضاد دارد (مانند زندانیان سیاسی در بسیاری از کشورهای دنیای امروز که افراد مخالف را هر چند در مسیر حق باشند به زندان می افکنند).

6- زندان استحقاقی

منظور از استحقاق در اینجا گرفتن حق است، مثلا گاه کسی طلبی از دیگری دارد که او در عین توانایی از اداء دین خودداری می کند، در اینجا گاهی بدهکار را زندانی می کنند تا تحت فشار قرار بگیرد و حاضر به ادای حق طلبکار گردد، البته در اینجا باید به محض اینکه آمادگی برای ادای دین پیدا کرد از زندان آزاد شود چون هدف و فلسفه زندان او پایان یافته است.

7-زندان حفاظتی

این نوع زندان که به ندرت ممکن است صورت پیدا کند در مورد کسانی است که مردم از آنها سخت عصبانی هستند به طوری که اگر آزاد بماند جانشان به خطر می افتد، درحالی که اگر مرتکب گناهی هم شده اند مستحق اعدام نمی باشند، در اینجا حکومت که حافظ منافع مردم است برای فرو نشستن آتش خشم مردم، اینگونه افراد را مدتی به چهار دیواری زندان منتقل می کند تا با عادی شدن شرایط و رفع خطر از آنها آزاد شوند، البته همانگونه که گفتیم این نوع زندان بسیار کم است و معمولا در انقلابها و طوفانهای اجتماعی و هیجان احساسات عمومی مصداقهایی پیدا می کند.

آنچه در هفت قسمت بالا گفته شد فلسفه های معقولی است که برای زندان تصور می شود.

دربرابر این فلسفه های معقول، انگیزه های نامعقول و ظالمانه ای نیز وجود دارد که عامل اصلی بسیاری از زندانها در دنیای دیروز و امروز بوده و هست که چند نوع زیرا را می توان در این سلسله نام برد:

1- زندان انتقامی

زندانی است که هیچ هدف معقولی ندارد، و فقط جباران یا اربابان ظالم برای انتقام گرفتن از مردم یا رعایایی که کینه و عداوتی به ناحق از آنها به دل دارند آنها را به زندان می افکنند و بسا شده که در آنجا آنقدر می مانند که می پوسند و از بین می روند.

2- زندان برای درهم شکستن مقاومتها

جباران برای اینکه مقاومتهای روحی و یا جسمی مبارزان راه حق را درهم بشکنند آنها را به زندان می افکنند و گاه زندان را با انواع تحقیرها و شکنجه های روحی و جسمی توام می کنند. بدیهی است افرادی که مقاوم هستند از این بوته آزمایش سالم بیرون می آیند، بلکه گاهی آبدیده تر و مقاوم تر می شوند همانند فولادی که برای آب دیدن به کوره می رود، ولی در افراد ضعیف و گاه متوسط اینگونه زندانها اثر منفی دارد، به همین دلیل پس از آزادی مسیر خود را تغییر می دهند حتی گاهی به صورت آلتی در دست جنایتکاران در می آیند چرا که در زندان روی آنها کار شده است.

3- زندان به منظور از بین بردن رابطه رهبری

این زندانها مخصوص رهبران مذهبی و سیاسی است که وقتی جباران از مبارزات آنها به ستوه می آیند برای گسستن رابطه پیروان آنها با این رهبران بزرگ آنان را به زندان می افکنند، اما جالب اینکه این زندانها در اکثر موارد نتیجه معکوس می دهد و پیروان را منسجمتر، و رهبران را عزیزتر و بزرگتر و معروفتر می کند!

4- زندان برای رفع مزاحمت

گاه می شود وجود یک مرد عالم، مخترع، فرمانده و خلاصه یک مرد لایق، مزاحم خودکامگی ار باب زور و زر است، اینها را به زندان می افکنند تا آسوده خاطر و بدون وجود مزاحم به خودکامگی های خود ادامه دهند. حتی گاه جباران آلوده و کثیف و زشتی در طول تاریخ بوده اند که شوهران زنان زیبا را به زندان می افکندند تا همسر آنها را تصاحب کنند!

5- زندان بخاطر پاکی!

عجیبترین نوع زندان در طول تاریخ زندانهایی است که افراد به خاطر بیگناهی گرفتار آن می شوند، و باید قبول کرد که دریک محیط ننگین و آلوده بیگناه بودن کم گناهی نیست! و پاکدامن بودن عیب بزرگی محسوب می شود، زیرا نقشه ها و طرحهای گناهکاران را به هم می ریزد. در طول تاریخ، یوسف و یوسفها به زندان جباران رفته اند چرا که می خواستند پاک باشند و شاعری در این باره چنین سروده است:

بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق/  یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است

روشن است این گونه زندانها که هیچگونه فلسفه عقلی و شرعی ندارد از موضوع سخن ما بیرون است، فقط به عنوان توضیح لازم بود اشاره به آن بشود.

Sources

ناصر مکارم شیرازی –پیام قرآن 10 – از صفحه 230 تا 235

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information