یکی از خطوط فرهنگی آشکار که در سرتاسر تاریخ ژاپن وجود دارد، عبارت است از این گرایش ژاپنی ها که تنها چیزهایی را تکریم می کنند و حرمت می نهند که داراى شجره نامه و یک سلسله انساب روشن و قابل ردیابی دارند. در بحث و استدلال هایی که در حمایت از مشروعیت خاندان سلطنتی انجام می شود کمتر از ذکر این نکته غفلت می شود که این خاندان «سلسله نسب مستقیم و نامنقطع» دارد. این هنجارى فرهنگى، اگر نه حقیقتی تاریخى است. بر همین شیوه نیز شخصی که به عنوان یک رهبر دینى برجسته شناخته مى شود، غالبا نه تنها به خاطر تعالیمش محترم است، بلکه همچنین به این جهت که او فرقه اى بنیاد نهاده که افتخارش آن است که منشأ خود را به آن «بنیادگذار» مى رساند.
ساى کو و فرقه تندایى ژاپنى
ساى کو (سایچو) (767ـ822) که در سال 805، سنت فرقه تندایى ژاپنى را بعد از مطالعه پیرامون آن در چین، بنیاد نهاد، نمونه گرایشى است که اکنون در میان بوداییان ژاپن متداول است: مطلق را نه در فراسوى، بلکه در جهان فعلى باید جستوجو کرد. او عبارت «بوداى زنده شدن» را رواج داد. معناى این عبارت بدین صورت در آمده است که براى نیل به مقام بوداگى نیازى نیست که به انتظار تولدهاى بى شمار بنشینیم یا ریاضت هاى بى پایان را تحمل کنیم؛ انسان مى تواند در همین زندگى به یک بوداى زنده تبدیل گردد. این تعلیم بر سازمان هاى بودایى جدید در دوره مدرن تأثیر بسیارى داشته است و مخصوصا بر آنهایى که در کنار تن دایى اهمیت خاصى به سوتره نیلوفر و آموزه اش مى دهند که بر مبناى آن، تمام اشکال وجود، اعم از جاندار و بى جان، سرشار از طبیعت بودا مى شوند و مى توانند آن را تحقق بخشند.
کوکایى و فرقه شینگون
کوکایى (774ـ835) بعد از مطالعه پیرامون آیین بوداى تانترایی در چین، در سال 816، فرقه شینگون را در ژاپن بنیاد نهاد. او تعلیم داد که همه عالم، بدن بوداى متعالى، وایروکنه یا ویروکانا، است و بنابراین حقیقت مطلق و پدیده هاى این جهانى اساسا عین هم هستند. او بعدا با تلفیق فلسفه هاى بودایى و غیر بودایى در ده مرحله شناخت، که به مکتب تنتره انجامید، تعلیم داد که مراقبه، حالت هاى آیینى و هجاهاى رازآمیز به مثابه بازنمودهاى نمادین گوهر زنده کیهان و مجارى آن، اهمیت بى بدیلى دارند. به نظر مى رسد این تعلیم، عمل شعایرى متداول با ترنم خوانى عنوان سوتره نیلوفر را در خود نهفته دارد.
هونن و شاگردش شین ران
هونن (1133ـ1212) و شاگردش، شین ران، در زمانه اى زندگى مى کردند که عقیده به زوال قریب الوقوع جهان رواج داشت. آنها همانند نخستین مردان مقدس بى خانمان به دنبال راهى بودند تا روشن شدگى (اشراق)، را براى مردم از هر طبقه و در هر شرایطى فراهم سازند. هر دو تعلیم مى دادند که مناسب ترین راه روشن شدگى براى «این نسل رو به تباهى»، روش ریاضت هاى مرتاضانه نیست، بلکه در عوض، توکل صرف به قدرت و خیرخواهى آمیتابها (ژاپنى، آمیدا)، بودا است که عهد کرده تا مردم را یارى دهد و بى گمان از آنها در پاک بوم خویش استقبال مى کند. هونن با ترغیب مردم به خواندن آمیدا و رسیدن به روشن شدگى، فرقه پاک بوم را در سال 1175 تأسیس کرد. شین ران که افراطى تر بود، اعتقاد داشت که آمیدا هم اینک به عهد خویش وفاکرده است ومردم تنها باید از طریق ایمان، روشن شدگى شان را قبول کنند. این امر زندگى رهبانى مجردانه را، که تا آن زمان، امرى اساسى براى نجات دانسته مى شد، منطقا غیر ضرورى ساخت. بنابراین، شین ران با پشت پا زدن به آن، ازدواج کرد، و اثبات کرد که راه آمیدا در جهان غیر دینى، براى مردم عادى بى هیچ قید و شرطى، کاربرد دارد. سازمان او یعنى فرقه پاک بوم راستین به سال 1224 باز مى گردد.
ایساى و دوگن و تشکیل دو شکل اصلى آیین بوداى ذن
رین زایى و سوتو، دو شکل اصلى آیین بوداى ذن، به وسیله راهبان ژاپنى، ایساى (1141ـ1215) و دوگن (1200ـ1253) از چین به ژاپن وارد شد. ایسایى که از حمایت شوگانیت کاماکورایى برخوردار بود، راه به روشن شدگى از طریق سؤال معماگونه را تعلیم داد که گرچه سالک را به سردرگمى مى انداخت، اما مى توانست به نور بصیرت رهایى بخش منتهى شود. او به طور عمده با طبقه سامورایى تازه به قدرت رسید، ارتباط داشت. دوگن که اتکاى اندکى به حمایت سیاسى، و اتکاى زیادى بر مرجعیت کتاب مقدس داشت، تعلیم داد که راه روشن شدگى، شیکان تازا، یعنى «به مراقبه نشستن در تنهایى» است. او به طور عمده با بى سوادان، و اغلب با طبقه کشاورزان خرافه پرست ارتباط داشت. تأثیر کنونى ذن نه تنها در سبک معمارى بى پیرایه و باغ ها، که نمایانگر نوعى اتحاد با طبیعت و حقیقت غایى است، بلکه در گروه هاى فرهنگى و فنون رزمى نیز دیده مى شود که مهارت در فنون، همراه با تربیت معنوى (که به ندرت دینى تلقى مى شود)، دست به دست منتقل مى شود.
نى چى رن و فرقه مذهبی نى چى رن
نى چى رن (1222ـ1282) از هر جهت جدى ترین رهبر دینى ژاپن، و سنت فرقه اى که نام او را با خود همراه دارد، مستعدترین براى تفرقه است. نى چى رن همانند بسیارى از افراد پیش از خود، از جمله ساى چو و دوگن، سوتره نیلوفر را برترین و موثق ترین کتاب مقدس مى دانست، اما برخلاف اسلافش تعلیم مى داد که براى رفاه ژاپن ضرورى است که حکومت کشور، از شر مسلک هاى دروغین (در درجه اول، فرقه هاى شین گون، ذن و پاک بوم) رها مى شود و آیین بوداى حقیقى، که او اعلام کرده بود، به عنوان دین دولتى تأسیس مى گردد. این تعلیم، در دگرگونى هاى بعدى، در شکل گیرى چندین سازمان دینى جدید، ظهور و بروز یافت.
کانتومو یوشیدا و فرقه یوشیدا
در جهان شین تویى، کانتومو یوشیدا (1425ـ1511)، بنیان گذار یوشیدا شین تو، یک مکتب فکرى قرن سیزدهمى به نام ایسه شین تو را مبدأ عزیمت خود قرار داد. بر خلاف متفکران بودایى که کامى هاى شین تویى را به نیمه خدایان نیازمند روشن شدگى، یا بعدا به تجلیات بوداها و بودى ستوه هاى مشخصى تفسیر مى کردند، ایسه شین تو اعلام کرده بود که واقعیت بنیادى عالم کامى اى است که به وسیله او، بوداها و بودى ستوه ها وجود یافتند. یوشیدا با گامى به جلو، با تأکید بر خلوص قلب به عنوان شکل عرفانى عبادت، به دنبال پروراندن شین تویى آزاد از آثار بودایى بود.
سیکا فوجیوارا و نو کنفوسیوسی ژاپنى
نو کنفوسیوسیان ژاپنى با سیکا فوجیوارا (1561ـ1619) آغاز شدند. هم او و هم شاگرد پرآوازه اش، رازان هایاشى (1585ـ1657)، یکى از بانفوذترین مشاوران کنفوسیوسى در شوگان توکوگاوا، تعلیم دادند که راه کنفوسیوس تا جایى ارزشمند است که مطابق با راه کامى، یعنى راه امپراتور باشد. دیدگاه آنها این بود که آیین بودا قابلیت تعلیم قانون فراگیرى را ندارد که وظایف و الزامات مختلف را بر طبق جایگاه اجتماعى، پوشش دهد. نظریات سنتى کنفوسیوسى درباره کناره گیرى از سلطنت و موجه بودن نافرمانى، نمى توانست در ژاپن جا باز کند. در حکومت میتسوکونى توکوگاوا (1628ـ1700)، مؤسس مکتب میتو، در تعالیم کنفوسیوسى به گونه اى بازنگرى کردند که مؤید برترى امپراتور بر دایمیو و شوگان باشد با این حال، باز هم به شکلى که با معرفى امپراتور به عنوان پدرى دلسوز، جدایى بین فرمانروا و فرمانبردار تعدیل شود.
نوریناگاموتوورى و جنبش تهذیب شین تو از سایر ادیان
نوریناگاموتوورى (1730ـ1801) مؤسس جنبشى براى پاک کردن شین تو ازتورم و انباشته هاى ناشى از آیین بودا و کنفوسیوس بود. آتسوتانا هیراتا (1776ـ1843) زمانى که بازگشت قدرت به خاندان امپراتورى را ترغیب کرد، از این هم جلوتر رفت و نوعى میهن پرستى بیگانه ستیز را ارتقا بخشید. نفوذ این رهبران و دیگر رهبران بودایى، کنفوسیوسى و شین تویى در ژاپن مدرن باقى است.