ابومحمد مصلح بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی معروف به مشرف الدین، شیخ سعدی یا شیخ شیراز است، بین سال های 585، 504 متولد شد. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است. سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی خود در این مورد می گوید:
همه قبیله من، عالمان دین بودند *** مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت. او در نظامیه بغداد که مهم ترین مرکز علم و دانش آن زمان به حساب می آمد از آموزه های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده است. در این که سعدی از چه سرزمین هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی توان چندان اعتماد کرد و به نظر می رسد که بعضی از این سفرها داستان پردازی باشد، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود.
سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم به در برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص «سعدی» هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی به پاس مهربانی های شاه سرودن بوستان را در سال ۶۵۵ شروع نمود. و کتاب را در ده باب به نام اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی در قالب مثنوی سرود. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را به نام ولیعهد، سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان به این نکات اشاره می کند..
پس از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمین های دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایت ها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می زد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگ های مختلف نبود. بلکه هر سفر تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد.
سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوک عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالک، مسافری است که باید در هر دو وادی، سیری داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون. وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین سهروردی خود گواه این موضوع است. ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت. چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
شاید یکی از مهم ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنابر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است. آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، "سهل و ممتنع" بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرن های مختلف، همه خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند.
اما آثار سعدی از جنبه دیگری، ممتنع هستند و کلمه ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیر قابل دسترس. وقتی گفته می شود شعر سعدی "سهل و ممتنع" است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی می فهمد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می فهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست نیافتنی است. محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می نویسد «اهل ذوق اعجاب می کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته ایم سخن می گوییم.»
ضیاء موحد دربارهٔ وی می نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به اندازهٔ سعدی مدیون نیست.» زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده است، از آنجا که به نظر می رسد نوشته هایش از طرفی بسیار آسانند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.
عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمی شود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید. در آثار سعدی ایجاز بسیار دیده می شود. ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی. دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظریف تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند. در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضافه یا کم نمی شود. ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است. سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده می کند.
علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می دهند؛ عواملی همچون انواع جناس، هم حروفی های آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب. استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می شود.
طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را به آن باز می گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم.
از سعدی آثار گوناگونی به نظم و نثر موجود است که عبارت اند از:
1 ــ بوستان یا سعدی نامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال 655 تمام شده است. گویا سعدی آن را در ایام سفر خود سروده و هم چون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است. موضوع این کتاب که از عالی ترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است. این کتاب ده بخش دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب. او این کتاب را که حدود چهارهزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد کرده است.
2 ــ گلستان، شاهکار نویسندگی و بلاغت فارسی است که سعدی آن را در سال 656 تألیف کرده است. گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته است.
3 ــ قصاید عربی، که حدود هفتصد بیت می شود و شامل موضوعات غنایی و مدح و اندرز و مرثیه است.
4 ــ قصاید فارسی، در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان معاصر سعدی است.
5 ــ مراثی، شامل چند قصیده بلند در رثای مستعصم بالله (آخرین خلیفه عباسی که به فرمان هلاکو کشته شد) و نیز مرثیه هایی برای چند تن از اتابکان فارس و وزرای آن زمان است.
6 ــ ملمعات و مثلثات و ترجیعات: که شمال اشعاری در قالب های خاص مانند ترجیع بند و... است.
7 ــ غزلیات، که خود شامل چهار بخش است؛ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم.
8 ــ مجالس پنجگانه، این کتاب به نثر است و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است. هر چند موضوع آن ارشاد و نصیحت است اما از لحاظ جوهر نویسندگی به پای گلستان نمی رسد.
9 ــ نصیحة الملوک، در پند و اخلاق و چندین رساله ی دیگر به نثر در موضوعات گوناگون.
10 ــ صاحبیه، که مجموعه چند قطعه فارسی و عربی است و بیشتر آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی وزیر دانشمند دوست عصر اتابکان است و به همین دلیل آن را "صاحبیه" نامیده است.
11 ــ خبیثات، مجموعه ای است از اشعار هزل آمیز، که هر چند اغلب آنها خوشایند نیست ولی چند غزل و رباعی دارد که نمونه ای از لطیفه های آن دوران هستند و از این جهت قابل بررسی اند. مجموعه این آثار "کلیات سعدی" نامیده می شود. که تحت همین عنوان بارها بارها چاپ شده است. تاریخ درگذشت این شاعر بزرگ ایران زمین را هم سال های 690 تا 695 ه. ق نوشته اند.
سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می گذرانده و سپس در همانجا دفن شده است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال(۱۱۸۷ ه. ق. )به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود.
در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ (ه-ش) با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. رو به روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.