معروف است که «فقدان ها» همیشه ارزش «وجدان ها» را آشکار می سازد و به تعبیر دیگر نعمت ها و مواهب الهی را همیشه در مقایسه با زوال آنها می توان شناخت اگر بیماری در عالم وجود نداشت هیچکس نمی دانست نعمت سلامتی چه گوهر گرانبهایی است؟ و اگر نا امنی روی نمی داد قیمت نعمت امنیت هرگز شناخته نمی شد! روی این حساب در بهشت که فقدانی وجود ندارد نه نا آرامی است، نه بیماری و تب، نه قحطی و خشکسالی و... بنابراین ارزش آن همه نعمت ها تدریجا به فراموشی سپرده می شود و طبعا در این حال لذتی احساس نخواهد شد.
پاسخ این سوال چندان پیچیده نیست، زیرا بهشتیان از یک سو با اشرافی که بر اهل دوزخ دارند می توانند حال حود را با آنها مقایسه کنند، هنگامی که این تفاوت عظیم را ببینند از نعمت های بی پایانی که در آن هستند لذت می برند. قرآن مجید ناظر بودن بهشتیان را بر وضع دوزخیان کرارا یادآور شده، در آیه 50 سوره اعراف می خوانیم: «نادی اصحاب النار اصحاب الجنة ان افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکافرین؛ اهل دوزخ بهشتیان را صدا می زنند که (محبت کنید و) مقداری آب یا از آنچه خدا به شما روزی داده به ما ببخشید، آنها می گویند خداوند این ها را بر کافران حرام کرده است» و در آیات سوره ی صافات می خوانیم: «فاقبل بعضهم علی بعض یتسائلون قال قائل منهم انی کان لی قرین... فاطلع فرآه فی سواء الجحیم قال تالله ان کدت لتردین- ولو لا نعمه ربی لکنت من المحضرین؛ بعضی از بهشتیان و به بعضی دیگر کرده، سوال می کنند، یکی از آنها می گوید: من همنشین (گنهکار و بی ایمانی) داشتم.. ناگهان نگاه می کند او را در وسط دوزخ می بیند، به او می گوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که مرا نیز به هلاکت بکشانی! و هرگاه نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان در دوزخ بودم» (صافات/ 50-51 و 55-56) باز در سوره اعراف می خوانیم: «و نادی اصحاب الجنة اصحاب النار ان قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقا فهل وجدتم ما وعد ربکم حقا قالوا نعم فاذن موذن بینهم ان لعنه الله علی الظالمین؛ اهل بهشت، دوزخیان را صدا می زنند که ما آنچه را پروردگارمان وعده داده بود همه را حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق یافتید؟ می گویند بله، در این هنگام ندا دهنده ای در میان آنها ندا می دهد که لعنت خدا بر ستمگران باد!» (اعراف/ 44)
از مجموع این آیات به وضوح استفاده می شود که نه ساکنان بهشت از وضع حال دوزخیان بی خبرند و نه ساکنان دوزخ از حال بهشتیان، اطلاع بهشتیان سبب مزید سرور و نعمت آنها است، که در آن عذاب های دردناک گرفتار نشدند و در میان آن همه نعمت غوطه ورند و به عکس دوزخیان از این مقایسه رنج می برند. در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «هر انسانی منزلی در بهشت و منزلی در دوزخ دارد، هنگامی که بهشتیان ساکن بهشت و دوزخیان ساکن دوزخ می شوند کسی صدا می زند ای اهل بهشت نگاه کنید آنا نگاه به دوزخ می کنند، در این حال منازل آنها را در دوزخ بالا می آورند و به آنها نشان می دهند و به آنها گفته می شود! این منازلی است که اگر معصیت پروردگارتان می کردید داخل آن می شدید! سپس امام فرمود: اگر ممکن بود کسی از خوشحالی بمیرد اهل بهشت در آن هنگام از خوشحالی می مردند! چرا که آن همه عذاب از آنها بازگردانده شده (نظیر همین معنی در مورد دوزخیان در ذیل این روایت بیان شده که آنها با ملاحظه جایگاه خود در بهشت چنان غمگین می شوند که از غصه و اندوه می خواهند بمیرند). نظیر همین مطلب به طور فشرده تر از پیغمبر اکرم (ص) در تفسیر در المنثور نقل شده است.
وجود دو منزلگاه برای هر انسان اشاره به زمینه ها و استعدادهایی است که بالقوه در هر انسانی وجود دارد، و مطابق این استعدادها و زمینه ها محل هایی در دوزخ و بهشت برای آنان تعیین شده، این هیچ منافات با آنچه قبلا گفتیم ندارد که با اعمال خود این منزلگاه ها را بسازند و از هر نظر تکمیل کنند و زمینه ها را به فعلیت کامل برسانند. اینها همه از یکسو، از سوی دیگر بهشتیان هرگز خاطره دنیا را فراموش نکرده اند و می توانند با مقایسه حال خود نسبت به وضع دنیا به ارزش آن همه نعمت ها و مواهب بی شمار الهی پی برند.
در آیات 25 تا 27 سوره طور می خوانیم: «و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون قالوا انا کنا قبل فی اهلنا مشفقین- فمن الله علینا و وقینا عذاب السموم؛ بعضی از بهشتیان روبه بعضی دیگر می کنند و از (گذشته) می پرسند -و می گویند ما در میان خانواده خود بیمناک بودیم- اما خدا منت بر ما نهاد و ما را از عذاب کشنده حفظ کرد.» این تعبیر به خوبی نشان می دهد که بهشتیان نگرانی ها و ناراحتی های دنیا را به خاطر دارند و آن را با آنچه در آن هستند مقایسه می کنند، بدیهی است این مقایسه می تواند عظمت مواهبی را که از آن برخوردارند آشکار کند.