هیأت و نجوم در تمدن های سنتی
در تمدن اسلامی مانند تمدنهای یونانی و لاتینی که برای کلمه استرونومیا (astronomia) و استرولوگیا (astrologia) یک معنی قائل بوده اند، امتیاز واضحی بین هیأت یا نجوم و احکام نجوم وجود نداشته و علم حرکت سیارات و وضع ستارگان با مسائل مربوط به احکام نجوم آمیخته بوده است. در نظر اخوان الصفا نیز این دو فن به هم مربوط است زیرا افلاک نه تنها اجسامی هستند که حرکت و ادوار آنان را می توان رصد و محاسبه کرد، بلکه نماینده قوای مختلفه نفس کلی که منشأ هر تغییر و استحاله در عالم کون و فساد است نیز هستند. پس احکام نجوم را باید همیشه با در نظر گرفتن اصول کلی فلسفی که پایه و اساس جهانشناسی اخوان است نگریست.
بخش های سه گانه علم نجوم
اخوان خود علم نجوم را به سه بخش تقسیم کرده اند:
1- علم افلاک و کواکب و ابعاد و حرکات آنان که آن را هیأت می نامند.
2- علم جدولهای نجومی که زیج نام دارد.
3- احکام نجوم.
پس تا حدی جدا ساختن نجوم و هیأت از احکام نجوم مجاز است و در واقع به تبعیت از افکار خود اخوان است گرچه احکام نجوم به معنی کلی این فن در تمام مباحث نجومی اخوان وارد شده است.
اهمیت علم افلاک
صاحان رسائل اهمیت خاصی برای علم افلاک قائلند و در کلیه شعب علوم طبیعی آن را دخالت داده اند زیرا در نظر آنان نفوذ افلاک بر سراسر عالم کون و فساد حکمفرماست. اخوان با تاریخ علم و نجوم و قدمت آن نیز آشنا بوده و آن را علمی الهی می شمارند که توسط حضرت ادریس (ع) یا هرمس مثلث برای نوع بشر نازل شده است. به قول آنان، هرمس به فلک زحل سفر کرد تا علم افلاک را به زمین آورد، و بالنتیجه این علم نزد اخوان همیشه یک جنبه آسمانی داشته و حقیقتی منزل محسوب می شده است.
افلاک و کارکرد آنها
اخوان از نظریه منجمان قدیم پیروی می کردند و زمین را در مرکز و افلاک را که عبارتند از فلک قمر و فلک عطارد و فلک زهره و فلک شمس و فلک مریخ و فلک مشتری و فلک زحل و فلک کواکب ثابته دور آن قرار داده و مانند اکثر منجمان اسلامی فلک دیگری به نام فلک محیط که علت مبادره نقطه اعتدال است به افلاک نجوم بطلمیوسی افزوده و آن را آخرین فلک و محیط بر جمیع افلاک محسوب داشته اند. اخوان دستگاه نجوم بطلمیوسی را نیز که عبارت از افلاک حامل و تدویر است اتخاذ کرده و به این وسیله حرکات قهقرائی و یا پیش و پس سیارات را به حرکت مستدیر تجزیه و تحلیل کرده اند. درباره این حرکت قهقرائی می نویسند: «جسم هر سیاره ای بر کره کوچکی که نام آن فلک تدویر است حکمفرماست.»
مقصود اخوان این است که فلک تدویر چنانکه جمهور منجمان یونانی می پنداشتند فقط یک فرضیه ریاضی نیست، بلکه جسمی است مانند بقیه اجسام و دارای واقعیت عینی و خارجی است. نظریه جسمانی بودن افلاک قبل از اخوان در نوشته های ثابت بن قره و فرغانی اظهار شده و احتمال می رود که صاحبان رسائل در این موضوع از آن مأخذ استفاده کرده باشند. جهان از نظر اخوان همان عالم متناهی قدماست که ورای آن نه خلائی وجود دارد و نه ملائی و فلک کواکب ثابته به لسان کتاب آسمانی همان کرسی است و فلک نهم همان عرش.
بنا به قول اخوان ستارگان اجسامی است کروی و درخشان و تعداد آنها بر روی هم 1029 است که از این گروه هفت عدد سیار و بقیه ثابت است. افلاک توخالی و شفاف و مانند پوستهای پیاز متحدالمرکز است. اگر به نظر دقیق تر بنگریم، می بینیم که هر فلکی از دو کره توخالی تشکیل شده است به نحوی که کره درونی در کره بیرونی می چرخد و هر قدر به زمین نزدیکتر شویم این حرکت بطئی تر می شود.
بروج افلاک
بروج افلاک در فلک محیط قرار گرفته و به دو دسته بروج شمالی و جنوبی تقسیم می شود. اخوان مانند منجمان سلف بروج را به صورت ذیل به چهار قسمت تقسیم کرده اند:
1- حمل و اسد و قوس – آتش و حرارت و یبوست – مشرق
2- ثور و سنبله و جدی – خاک و برودت و یبوست – جنوب
3- جوزا و میزان و دلو – هوا و حرارت و رطوبت – مغرب
4- سرطان و عقرب و حوت – آب و رودت و رطوبت – شمال.
اهمیت خورشید در جهانشناسی اخوان
در جهانشناسی اخوان خورشید سهم مهمی را عهده دار است: «خداوند خورشید را در مراکز عالم قرار داده است همانطور که پایتخت هر مملکتی در مرکز آن و قصر هر سلطانی در مرکز پایتخت قرار دارد». دون خورشید افلاک زهره و عطارد و قمر و کرات هوا و زمین جای دارند و ماوراء آن پنج فلک دیگر که عبارتند از مریخ و مشتری و زحل و کواکب ثابته و محیط، و به این دلیل خورشید قلب عالم است و آیت خداوند است در آسمانها و زمین. خورشید همچنین مبدأ نور است و جهان از قبل او منور می شود و این تشبیه و تمثیل همان نوری است که در مکتب اشراقی اصل واقعیت جهان و اصل هستی آن شناخته شده است.
همانطور که روح به قلب انسان حیات می بخشد، عقل نیز با اجازه خداوند متعال خورشید و قمر و توسط آنان جمیع موجودات را زنده می کند. وانگهی خورشید و قمر به منزله اصول مذکر و مؤنث جهانیند و از ازدواج آنها کائنات پا به عرصه هستی می گزارند.
نقش اعداد در نجوم
بعضی اعداد که با حرکت افلاک مربوط است سهم مهمی در عقاید مذهبی و افکار جهانشناختی بابلیان و هندوان و مصریان قدیم و پیروان مکتب فیثاغورس داشته است. اخوان نیز که اصولا اهمیت بسیار برای اعداد قائل اند به اعداد فلکی خصوصا عدد 9 و 12 و 7 و 28 که به ترتیب تعداد افلاک و بروج و سیارات و منازل قمر است توجه خاصی معطوف داشته اند. به قول آنان: «فیثاغوریان که موجودات را با خصائص اعداد منطبق می دانند، به خرد الهی نیز که مبدأ آنهاست توجه دارند. در واقع اعداد 7 و 9 و 12 و 28 اولین اعدادی است که به ترتیب آنان را عدد کامل و اولین فرد مجذور و زائد و تمام می نامند. و نیز علت اختصاصی بودن این اعداد در این است که از یک جهت 4+3=7 و 4*3=12 و از جهت دیگر 28=9+12+7. بنابراین موجودات با فضیلت منطبق با اعداد با فضیلت اند».
در نجوم، مانند بقیه علوم، منظور از تحقیق و تعلیم آماده کردن ارواح پاک و ایجاد میل در آنهاست برای صعود به عالم علوی. علاوه بر اعداد مذکور در فوق که جنبه تمثیلی دارد، اخوان اعداد دیگری برای قطر و فاصله افلاک مختلف ذکر کرده اند بدون اینکه از مأخذ خود نامی برده باشند و یا اهمیت خاصی خارج از ارزش ظاهری این اعداد برای آنها قائل شوند.