نفس یا «من انسانی» پدیده ای به نام «مدیریت خویشتن» دارد که با اصطلاحات گوناگونی آن را مطرح می نمایند مانند «خودگردانی» «خودسازی»، «خودسازماندهی»، «توجیه خویشتن»، «صیانت ذات» و غیر ذلک. آدمی با این پدیده است که خویشتن را آنچنانکه می خواهد می سازد، و بر مبنای هدفهای مادی و معنوی که برای زندگی خود برمی گزیند درنفس (من) خود، تصرف و دگرگونی ایجاد می کند. به اضافه مشاهده عینی که همه مردم با درجات مختلف درباره پدیده مزبور در مورد خویشتن دارند، آیاتی فراوان در قرآن مجید این پدیده را اثبات می کند. از آن جمله:
1- «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ خداوند در وضع هیچ قوم و ملتی تغییر نمی دهد مگر اینکه آنان در وضع خود تغییر وارد کنند.» (رعد/ 11)
2- «اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السماوات والارض و ما بینهما الا بالحق؛ آیا در درون خود در این باره نیندیشیده اند که خداوند آسمانها و زمین را جز بر حق نیافریده است.» (رعد/ 8)
3- «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فان الجنه هی الماوی؛ و اما کسی که از مقام پروردگارش بیمناک بوده و نفس خود را از هوی بازداشت، قطعا منزلگاه نهایی او بهشت است.» (نازعات/ 40-41)
4- «و نفس و ما سواها* فالهمها فجورها و تقواها* قد افلح من زکاها* و قد خاب من دسها؛ سوگند به نفس و آن قانونی که آن را ساخته و تنظیم نموده است. سپس فسق و تقوی را برای او تفهیم نموده است. قطعا رستگار شد کسی که نفس را تزکیه کرد و پست و نا امید گشت کسی که آن را آلوده ساخت.» (شمس/ 7- 10)
5- «لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین؛ و شاید که تو پیامبر گرامی خود را سخت به مشقت انداخته ای که مبادا ایمان نیاورند.» (شعراء/ 3)
6- «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا؛ کتاب خود را (نامه اعمال) بخوان، برای محاسبه خود نفس خویشتن کافی است.» (اسراء/ 14)
7- «و من یکسب اثما فانما یکسبه علی نفسه؛ هر کسی گناهی را بیندوزد، جز این نیست که برای نفس خویشتن می اندوزد.» (نساء/ 111)
8- «و من تزکی فانما یتزکی لنفسه و الی الله المصیر؛ و هرکس تزکیه نماید به سوی نفس خویش تزکیه می کند.» (فاطر/ 18)
9- «قد جاء کم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها؛ برای شما از طرف پروردگارتان بینایی هایی آمده است پس هرکس بینا شود به سود نفس اوست و کسی که نابینا شود به ضرر اوست.» (انعام/ 104)
10- «یخدعون الله و الذین امنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون؛ آنان در صدد نیرنگ زدن به خدا و مردم با ایمان برآمدند و آنان فریب نمی دهند مگر خودشان را و نمی فهمند.» (بقره/ 9)
11- «و ما ظلمونا و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ و آنان به ما ظلم نکردند بلکه به خویشتن ظلم نمودند.» (اعراف/ 160) آیاتی که می گوید: انسان است که در زندگانی، نفس خویشتن را می سازد، آن را تباه می کند یا نفس خود را فریب می دهد و تطهیر و تزکیه می کند، بیش از صد مورد می باشد.
12- «و لا اقسم بالنفس اللموامه؛ و سوگند نمی خورم به نفس سرزنش کننده.» (قیامه/ 2)
13- «یوم تاتی کل نفس تجادل عن نفسها؛ روز قیامت روزی است که هر نفسی در حالی که با خویشتن در جدال است وارد محشر می گردد آن را تباه می نماید، یا نفس خود را فریب می دهد.» (نحل/ 111)
بحث بسیار با اهمیتی که درباره این گونه آیات که محتوای آنها را در درون خود شاهد هستیم. وجود دارد، این است که فاعل آن همه فعالیت ها و پدیده ها در نفس چیست؟ یا کیست؟ این فاعل هر چه یا هر که باشد بیرون از این دو حال نیست.
1- مربوط به ذات نفس است، یعنی یکی از عوامل موجود در نفس انسانی، حقیقتی است که می تواند در خود نفس تاثیر ایجاد کند و آن را تغییر دهد،معلوم می شود، نفس آدمی دارای شگفتی فوق العاده ای است که عامل تغییر بسیار متنوع و متضاد را در خود ایجاد می کند، مانند علم حضوری (خودیابی یا خودهشیاری)
2- حقیقتی است که مربوط به ذات نفس نیست، در این صورت باید بکوشیم آن حقیقت را دریابیم. به نظر نمی رسد این مساله از دیدگاه متفکران شرق و غرب کاملا و به طور مشروح به حل نهایی رسیده باشد. به نظر می رسد ما برای تعیین این عامل بایستی از کلام خداوندی که خالق انسانها است استمداد کنیم خداوند سبحان می فرماید:
«و نفس و ما سواها* فالهمها فجورها و تقواها* قد افلح من زکاها* و قد خاب من دساها؛ سوگند به نفس و آن حکمت والایی که آن را به وجود آورده و تنظیم نموده و طرق انحراف و تقوی را به آن نفس القاء نموده است. قطعا رستگار شد کسی که آن را تزکیه کرد و ساقط و مایوس گشت کسیکه آن را آلوده نموده و حقیقت آن را پوشاند.» (شمس/ 7- 10) می توان گفت: مفسران چه شیعه و چه سنی با اکثریت قریب به اتفاق مقصود از فاعل خلقت نفس و القاء کننده طرق انحراف و تقوی را، خود معرفی نموده اند.
بدیهی است که برای چنین تفسیری مجبور شده اند کلمه «ما» (چیز) را به معنای «من» (کس) منظورنمایند شیخ اسماعیل حقی معنای «ما» را صفت عظمت که خاص خدا است؛ تلقی نموده است ولی معنایی که برای «ما» مناسبتر به نظر می رسد حکمت والایی است که واسطه خلقت «نفس» از خالق نفس (خدا) می باشد. فاعل الهام (القاء عامل انحراف و تقوی) خداوند سبحان است و فاعل (عامل) تزکیه و یا سقوط و یأس برای نفس. «خود طبیعی حیوانی» (فاعل و عامل سقوط و انحراف) و «خود ملکوتی» (فاعل و عامل تقوی) می باشد.
همه تاثیرات تغییرات و ارتباطات مثبت و سازنده و تکاملی که برای نفس انسانی وارد می شود، از طرف عامل تقوی (خود ملکوتی) است که موجب نجات و رستگاری آدمی و همه تاثیرات و تغییرات منفی و مخرب و تنزل به پستی ها از طرف عامل انحراف و سقوط به سیه چال گمراهی ها (خود طبیعی حیوانی) می باشد.