جستجو

مسئول بودن حاکمان جامعه اسلامی در برابر فقر

دولت اسلامی باید چنان عمل کند که هم با ظلم مبارزه شده باشد و هم هزینه ای سنگین و غیر عملی بر هزینه ها افزوده نگردد. و در واقع راه درست همین است که حق های غصب شده و به سرقت رفته و محبوس در چنگ توانگران، از غاصبان و سارقان اصلی گرفته شود و به صاحبان حق بازگردد. حدیث امام حسن عسکری (ع) را فراموش نکنید: «اغنیاوهم یسرقون زاد الفقراء؛ این اغنیا و توانگرانند که زاد و توشه زندگی فقیران را می دزدند.»
هنگامیکه اسلام می گوید عداید باشد و فقر نباشد. معلوم می شود که این چگونگی ممکن و عملی است وگرنه تکلیف به «مالایطاق» است؛ و این محال است. و روشن است که نظر اسلام این نیست که فقر و تهیدستی با نزول مائده از آسمان از میان برود نه بلکه باید مائده های زمینی درست تقسیم شود و حق محروم شدگان به آنان بازگردد. نظام باید نظام باشد. ارزش حکومت دینی چنانکه علی (ع) فرموده و مشهور است، به این است که «احقاق حق» کند. بنابراین اصول و مبانی و احادیث و تعالیم و آیات و حقایق بر کسانی که خود را متکی به قرآن می دانند فرض است که با متکاثران (یعنی تجسم بخشان ارزشهای ضد قرآنی و ضد انسانی) در افتند، و معیشت اترافی و اسرافی را در هر مورد و از هر کس و به هر نام طرد کنند، و اگر معتقدند که با خروشی رعد آسا و موسی وار وارد کارزار حیات انسانی شده اند با قارون ها کنار نیایند و خود نیز از نزدیک شدن و تشبه به قارون ها و زندگی های قارونی همواره پرهیز کنند و فرزندان و نزدیکانشان را نیز از این چگونگی های آلوده برکنار دارند. مگر همین قارون ها نبودند که جامعه آنان را با حشمت «الله اکبر» و هیبت خون شهیدان بیرون راند؟ آیا این نا انسانان پست و زالو صفتان خون آشام و استثمارگران سیاه کردار (در هر جامه و با هر مقام و با هرچه ادعای مسلمانی) که اصالت روحانیت در آن است که مانند انبیای الهی دشمن خونی آنان باشد چه گلی به سر جامعه انقلابی خواهند زد.
پیامبر اکرم ما حاکمیت و دولت را مسئول مستقیم فقر فقیران و حرمان محرومان و بی اعتقادی و بی ایمانی ساقط شدگان می داند. در کتاب اصول کافی چنین آمده است که پیامبر اکرم (ص) در یک سخنرانی بسیار مهم (که دستور داده بود تا مانند هر موقعیت مهم دیگر مهاجران و انصار اسلحه برداشته به مسجد بیایند) چنین فرمود: «و لم یفقرهم فیکفر هم؛ حاکم اسلامی نباید مردم را فقیر کند تا کافرشان سازد.»
اکنون می نگرید که پیامبر خدا موضوع را تا چه اندازه بزرگ می شمارد و مسئولیت را تا چه اندازه سنگین؟ پس کسانی نمی توانند این باور نادرست را به خورد جامعه و محرومان بدهند که فقر و محرومیت اصلی است ثابت و حضور آن در جامعه به صورت یک جریان مستمر و پذیرفته قابل قبول است و دین اسلام قبول دارد که فقیران و مستمندان در جامعه به سر ببرند، و در کنار آنان توانگران در ناز و نعمت (و تکاثر و اتراف) غرق باشند، اینان هرچه می خواهند داشته باشند و آنان هرچه می خواهند نداشته باشند حتی اندکی دارو برای کودکی مشرف به مرگ؟
این چگونگی نه اسلام است نه دید اسلامی. و این وضعیت نتیجه فرعونیت مالی و قارونیت غنا و تکاثر است، و همسویی با قارون ها نه آیین انبیایی و محمدی. خداوند مهربان عادل کسی را بدون روزی و وسایل معیشت خلق نکرده است، «نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا؛ ما در زندگی دنیا روزی و امکانات معیشت را در میان همه خلق تقسیم کرده و به همه داده ایم.» (زخرف/ 32) پس روزی و امکانات برای همه و به اندازه همه هست، لیکن در این میان حق قشرهایی به وسیله ایادی توانمند و صاحب قدرت و صاحب نفوذ و مرتبط (و به تعبیر حضرت صادق (ع): «ذوو العزه و القوه» غصب می گردد، و به تعبیر حضرت امام حسن عسکری (ع) به سرقت می رود. و افزون طلبی و تمتع خواهی و مال دوستی و تنعم پرستی آنان طبقات ضعیف و محروم را در آتش محرومیت در می افکند و می سوزاند.

منابع

  • محمدرضا حکیمی- قیام جاودانه- صفحه 211- 215

کلید واژه ها

جامعه اسلامی فقر زندگی اجتماعی مردم حق ثروت حاکم

مطالب مرتبط

برآوردن احتیاجات مردم در نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر بررسی اصول مالیات در نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر جنگ فقر و غنا در اسلام تفاوت اسلام با غرب در مورد حق حاکمیت مردم حقوق مردم بر یکدیگر از نظر امام علی علیه السلام حقوق متقابل مردم و حکومت از نظر اسلام رابطه ایمان با عدالت و حقوق مردم

اطلاعات بیشتر

ابزار ها