حاج شیخ عباس قمی، خود از محدثان و مورخان معروف و مورد اعتماد است در قرن چهاردهم، و صاحب تألیفات بسیار. و از جمله چندین تألیف در شرح حال عالمان اسلام دارد، و به تقریب هم سن است با شرف الدین. وی از شرف الدین با تجلیل یاد می کند مقام او را بزرگ می دارد. در کتاب «منتهی الآمال»، باب نهم، فصل ششم، در ذکر اولاد امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر (ع)، به هنگام یادکرد «سید صدرالدین عاملی» چنین می نویسد:
«ذکر سید جلیل، و عالم نبیل، سید صدرالدین عاملی اصفهانی. و هو السیدالشریف، محمد بن سید صالح بن سید محمد بن شرف الدین بن زین العابدین... و والدش، سید سند، و رکن معتمد، آقا سیدصالح، سبط شیخنا الأجل شیخ حر عاملی است، چه آنکه والد ماجدش، آقا سیدمحمد تلمذ کرده بر شیخ حر عاملی، و تزویج کرده کریمه او را، و حق تعالی، روزی فرموده از آن مخدره، سید صالح، که از علماء عصر خود و مرجع ریاست امامیه در بلاد شامیه بوده (است)، ولادتش سنه 1122، و هجرتش از جبل عامل به عراق به سبب ظلم و تعدیات احمد جزار، در سنه 1197 بوده، و در نجف اشرف سکنی گرفت، و در سنه 1217 وفات کرد. و نیز از بطن کریمه شیخ حر عاملی است برادر سید صالح، سید محمد شرف الدین، أبوالساده الأشراف، آل شرف الدین، که در بلاد جبل عامل می باشند.
و از ایشان است سید جلیل، عامل فاضل، محدث کامل، آقا سید عبدالحسین بن شریف یوسف بن جواد بن اسماعیل بن محمد شرف الدین، که صاحب مصنفات فائقه، و مولفات نافعه جلیله است، که از جمله آنهاست: «فصول المهمه فی تألیف الامه»، و «الکلمه الغزاء فی تفضیل الزهراء علیها السلام»، که در صیدا طبع شده، و غیر ذلک. و من زیارت کردم این سید شریف را در بیروت، أ دام الباری برکات وجوه الشریف، و أعانه لنصره الدین الحنیف.»
سخن علامه امینی درباره «شرف الدین»
علامه نیز، دراین باره چنین می گوید: «شرف الدین، یکی از قله های رفیع تشیع است، و یکی از درفشهای افراشته اسلام، او در این روزگار، نماینده عظمت سادات و بنی هاشم است. شیعه را می سزد که به شرف الدین افتخار کند و به دانش سرشار، و شرف تابان، و پارسایی عمیق، و منطق فصیح، و تبلیغات سودمند او. وی اکنون ساکن «صور» است در جبل عامل. و تألیفات ارجدار بسیاری دارد، بیش از 30 تألیف. مشهورترین آنها کتاب «الفصول المهمه» است، که در صیدا، به سال 1347 (هجری قمری) به چاپ رسیده است.»
عالم فاضل نجفی، شیخ مرتضی آل یاسین نیز، در نامه ای به شرف الدین چنین می نویسد:
«سید حماه الإسلامی، و کبیر سدنه المذهب الإمامی، أمام العلم والدین، وحجه الاسلام والمسلمین، آیه الله فی العالمین جعلت فداک؛ سرور حامیان دین اسلام، و بزرگ نگهبانان مذهب تشیع، پیشوای علم و دین، حجت اسلام و مسلمین، آیت خدای جهان جانم برخیت باد.»
همچنین ادیب و مولف معروف، و عالم زاهد موثق، مرحوم میرزا محمدعلی اردوبادی، در نامه ای به شرف الدین، چنین می نویسد:
«سید عباقره المسلمین، و علم العلم والدین، ملاذ الفقهاء و المجتهدین، حجه الإسلام والمسلمین؛ سرور سرآمدن مسلمین، و در فش افراشته دانش و دین، و مایه پشتگرمی فقها و مجتهدین، برهان حقانیت اسلام و مسلمانان.»
شیخ مرتضی آل یاسین، در مقدمه جامعی که بر «المراجعات» نوشته است نیز، دراین باره، چنین می گوید: «در هریک از آفاق جهان اسلام، نامهایی، از تنی چند از رجال، نقش بسته و جاودان گشته است، رجالی که از نبوغها و عظمتهایی برخوردار بوده اند و به قله عظمت صعود کرده اند، اینان نامشان مانند ستاره های درخشان درآسمان می درخشد.
در این میان کسانی هستند که نامشان نه تنها در یکی از آفاق عظمتها می درخشد، بلکه در همه این افقها طالع و درخشان است. لیکن اینگونه کسان که از همه عظمتها برخوردارند و در همه افقها درخشان، بسیار بسیار اندکند. اینگونه کسان همانند که گوهر وجودیی عالی دارند، و از نبوغ کم مانندی بهره مندند، که آنان را در سراسر جهان اسلام یگانه و بی نظیر قرار داده است. از جمله این یگانگان روزگار، در تاریخ اسلام، سید عبدالحسین شرف الدین است. خدا چنان خواسته است که وی از دانشی خجسته و قلمی فرخنده برخوردار باشد، تا از این دانش و قلم، بهترین بهره ها نصیب مردمان گردد. مبالغه نیست اگر بنویسیم که سید عبدالحسین شرف الدین، با آثاری که پدید آورده است، در صف مقدم عالمان شیعه جای دارد، عالمانی که همه عمر خود را در راه خدمت به دین و مذهب صرف کرده اند. و از اینجاست که او هم اکنون در میان متفکران و عالمان، در جهان اسلام، در صدر مجلس جای دارد.»
سخن شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره «شرف الدین»
درباره مقام شرف الدین در جهان اسلام و علم و فرهنگ و ادب و جهاد و سیاست، مناسب است به سخن شیخ آقابزرگ تهرانی توجه کنیم. ایشان پس از گزارش درگذشت شرف الدین و مراسم عظیمی که برای بزرگداشت او برپا شده است و با اشاره به مقاله ها و قصیده هایی که در این حادثه نوشته و گفته شده است می گوید: «قصایدی که در سوگ او گفتند، و مقالاتی که نوشتند، و آنچه روزنامه ها درج کردند، اگر همه جمع آوری شود چه بسا چندین جلد کتاب شود.»