قریشیان چون دیدند مسلمانی روز به روز در مکه پیش می رود، و نیز دیدند که نجاشی مهاجران حبشه را به فرستادگان تحویل نداد، تصمیم گرفتند محمد (ص) و بنی هاشم را در فشار اقتصادی قرار دهند. بدین جهت، عهدنامه ای نوشتند که از این پس نباید کسی به فرزندان هاشم و عبدالمطلب زن دهد یا از آنان زنی بخواهد. نباید چیزی به آنان بفروشد و چیزی از آنان بخرد. سپس این عهدنامه را در خانه کعبه آویختند. از این پس بنی هاشم و بنی عبدالمطلب ناچار در دره ای که شعب ابی یوسف نام داشت و به شعب ابی طالب معروف گشت، محاصره شدند.
محاصره بنی هاشم دو یا سه سال طول کشید. در این مدت که آنان به سختی به سر می بردند، یکی دو تن از خویشاوندان ایشان شبانه گندم یا دیگر خوراکی به آنان می رساندند. شبی ابوجهل، که با هاشمیان سرسختانه دشمنی می کرد، از این ماجرا آگاه شد و حکیم بن حزام را که برای خدیجه بار گندم می برد مانع گردید. دیگران مدخله کردند و به سرزنش ابوجهل برخاستند. اندک اندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از بنی هاشم برخاستند که چرا بنی مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. سرانجام این عهدنامه باید باطل شود. جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت ابن هشام از ابن اسحاق چون به سر وقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.
ابن هاشم نویسد گروهی از اهل علم گفته اند: ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: «برادرزاده ام می گوید موریانه پیمان نامه ای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛ ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ می گوید او را به شما خواهم سپرد.» چون به سر وقت نامه رفتند دیدند موریانه همه آن را جز نام خدا خورده است. بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم شکسته شد و آنان از شعب (دره) ابوطالب بیرون آمدند.