ما دو نوع روابط اقتصادی داریم: روابط طبیعی و روابط اعتباری و قراردادی
از لحاظ روابط طبیعی، علم اقتصاد، علم به قوانین طبیعت است آنچنان که هست؛ یعنی یک علم نظری است. از این نظر نیز دو جنبه دارد:
از یک جنبه، یک علم ساده توصیفی است که فقط روابط علی و معلولی را توضیح می دهد و از جنبه دیگر، فنی است که پیشنهاد کننده این است که بهترین روش اقتصادی از نظر خود ثروت، نه از نظر اخلاق و حقوق و عدالت چیست.
اختلاف مکاتب سوداگران و فیزیوکرات ها و مردان مکتب کلاسیک از این نظر است. اما اختلاف نظر سرمایه داری و سوسیالیسم بیشتر از جنبه اخلاق و عدالت است. مسئله رقابت که آیا خوب است یا بد، از جنبه فنی اقتصاد است و اختلاف نظر در این علم از قبیل اختلاف نظر در علوم نظری است، و البته کمتر هم مورد اختلاف خواهد بود. ولی از لحاظ روابط اعتباری، علم اقتصاد، علم به روابط است آنچنان که باید باشد. از نظر دوم است که مسئله عدالت و ظلم و خوب و بد و شایسته و ناشایسته به میان می آید، و به اصطلاح جنبه اخلاقی دارد.
معمولا در کتب، میان این دو قسمت تفکیک نمی شود و همین جهت منشأ اشتباهات زیادی می گردد. علم اقتصاد به معنی اول، اصول و مبادیی دارد. هیچیک از قوانین و مقررات علم اقتصاد به معنی دوم، تأثیری در اول ندارد، مگر آنگاه که به مرحله عمل و واقعیت عینی بیاید، زیرا مطلقا امور اعتباری از آن جهت که اعتباری هستند، در امور عینی و واقعی تأثیر ندارند، مگر بعد از آن که به مرحله عمل درآیند. ولی قواعد و قوانین علم اقتصاد نظری در علم اقتصاد عملی مؤثر است.