خطر تحریف فوق العاده زیاد است. تحریف ضربت غیر مستقیم است که از ضربت مستقیم کاری تر است. یک کتاب که تحریف می شود (چه تحریف لفظی، چه تحریف معنوی) اگر کتاب هدایت باشد، تبدیل به کتاب ضلالت می شود، اگر کتاب سعادت باشد تبدیل به کتاب شقاوت می شود. اگر کتابی باشد که انسان را رو به بالا می برد، در اثر تحریف رو به پایین می آورد. اساسا آن حقیقت را به کلی عوض می کند. نه تنها بدون خاصیت می کند، بلکه اثر معکوس می بخشد.
هر چیزی آفتی متناسب با خودش دارد، پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «آفة الدین ثلاثة: فقیه فاجر، امام جائر، مجتهد جاهل» (جامع الصغیر، ج1 ص4)؛ سه چیز آفت دین است:
1- دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر.
2- زعیم و پیشوای ستمکار.
3- مقدس نادان.
پیغمبر اکرم (ص ) اینها را به عنوان آفت های دین می شمرد. همان طور که جمادات، نباتات و حیوانات آفت های مخصوص به خود دارند، بدن انسان ها آفت های مخصوص به خود دارد، دین، آئین و مسلک هم آفت مخصوص به خود دارد.
تحریف، که به وسیله دو صنف از آن سه صنفی که پیغمبر اکرم فرمود، یعنی عالم بد عمل و فاسق و مقدس نادان ایجاد می شود، آفت دین است، دین را از بین می برد. تحریف چون موضوع را عوض می کند مردم آن را به عنوان حقیقت می پذیرند، اما نتیجه معکوس می گیرند.
امام علی (ع)، شخصیتی به آن عظمت، در نظر بعضی از ما مردم یک شخصیت تحریف شده عجیبی است. بعضی از مردم علی (ع) را فقط و فقط به پهلوانی می شناسند و بس! گاهی به وسیله اشخاص بسیار مغرض عکس هایی از علی (ع) منتشر می شود که شمشیری مانند زبان مار که دو زبانه دارد در دست اوست و بازوها و قیافه ای برای ایشان درست می کنند و نقاشی می کنند که معلوم نیست از کجا به دست آورده اند.
اصلا عکس و مجسمه علی (ع) و پیغمبر (ص) قطعا در دنیا نبوده است. یک قیافه های عجیبی درست می کنند که انسان باور نمی کند این همان علی (ع) عادل است، این همان علی ای است که شب ها از خوف خدا می گریسته است. چون سیمای یک عابد، سیمای یک متهجد، سیمای کسی که شب ها استغفار می کرده است، سیمای یک حکیم، سیمای یک قاضی، سیمای یک ادیب، یک جور دیگر است.
امامت به معنی نمونه بودن و سرمشق بودن است. فلسفه وجود امام این است که یک انسان مافوق انسان ها باشد، همان طور که پیغمبران، «بشر مثلکم یوحی الی»؛ «بگو من تنها بشری چون شمایم جز اینکه به من وحی می شود.» (کهف/ 110، فصلت/ 6) بودند، تا مردم از این مثل های اعلی پیروی و تبعیت کنند. اما وقتی که چهره این شخصیت ها این قدر مشوه شد، خراب شد، سیمایشان تغییر کرد، دیگر قابل پیروی و لایق پیروی نیستند. یعنی پیروی از این شخصیت های خیالی به جای اینکه سودمند باشد، نتیجه معکوس می بخشد.
پس اجمالا دانستیم که خطر تحریف چقدر زیاد است. واقعا تحریف ضربت غیر مستقیم است، از پشت خنجر زدن است. نسل یهودیان در جهان قهرمان تحریفند. هیچکس به اندازه اینها در تاریخ جهان تحریف نکرده است و به همین دلیل هیچکس به اندازه اینها به بشریت ضربه نزده است، حقایق را قلب و بدعت ها ایجاد نکرده است.
مخصوصا در این عصر بدانید که وظیفه سنگینی داریم. با حادثه تحریف شده نمی شود به مردم خدمت کرد، در گذشته هم نمی شد. در گذشته اگر فایده ای نداشت ضررش کم بود ولی در این عصر ضررش خیلی زیاد است. ما و شما بزرگترین وظیفه ای که داریم این است که ببینیم چه تحریفاتی در تاریخ ما شده است، چه تحریفاتی در نقاشی شخصیت ها و بزرگان ما شده است، چه تحریفاتی در قرآن شده است؟
اما تحریف قرآن تحریف لفظی نیست، یعنی در قرآن نه یک کلمه کم شده است و نه یک کلمه زیاد. خطر تحریف معنوی قرآن به اندازه خطر تحریف لفظی آن است. تحریف معنوی قرآن یعنی چه؟
یعنی تفسیر غلط، توجیه غلط، قرآن را غلط تفسیر کردن، توجیه غلط کردن، همین هم نباید باشد. ببینیم در تاریخ های ما، آن تاریخ هایی که باید برای ما درس آموزنده باشد و سند اخلاقی ماست، سند تربیت اجتماعی ما است، مانند حادثه تاریخی عاشورا، چه تحریفاتی شده است؟ باید با این تحریفات مبارزه کنیم.