حوادث اجتماعی مانند حوادث طبیعی و مادی، شناخت آنها نیازمند به نوعی تجزیه و تحلیل به عناصر اولیه است که سازنده آن حادثه است. چیزی که هست پدیده های مادی در یک لابراتوار قابل تجزیه و بار دیگر ترکیب است ولی پدیده های تاریخی را صرفا با قدرت منطق و در لابراتوار منطق می توان تجزیه و تحلیل کرد.
تحلیل حادثه ای مانند قیام عاشورا به اینست که سه نوع عنصر در آن شناخته شود: اول انگیزه ها یعنی عواملی که در محیط رخ داد که بالقوه می توانست منشأ یک حرکت یا نهضت شود و یا احیانا موجی ایجاد بکند. از لحاظ این عنصر باید عوامل محیط را از جنبه اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و غیره و جریانات خاص انسانی آن محیط را به دست آورد.
عنصر دوم عکس العملی که قهرمان نهضت یعنی امام حسین (ع) در حادثه عاشورا در برابر هر یک از عوامل فوق نشان داد که البته این جهت بستگی زیادی دارد به شخصیت امام و با عوض شدن و جانشین شدن شخصیت دیگر، یعنی اگر شخص دیگر به جای امام می بود ای بسا که عکس العمل دیگری ابراز می داشت. در این مرحله است که ما هدف های امام را که با شخصیت معنوی او بستگی دارد، در این حادثه باید بررسی کنیم.
عنصر سوم روش و متد امام است در این عکس العمل، که خود عکس العمل ماهیتش اینست که امام اهداف مشخصش در برابر آن حادثه چه بوده است. پس معنی روش امام اینست که مثلا روش امام در امتناع از بیعت چه بوده و تا چه حدی خواسته مقاومت کند و در چه حد احیانا تسلیم می شد و یا اصلا تسلیم نمی شد آنچنان که از سخنان خود امام بر می آید و روشش از نظر اجابت دعوت مردم کوفه و به دست گرفتن حکومت چه بود و در چه حد بود و آیا مانند امتناع از بیعت تا آخرین قطره خون حاضر بود فدا کند یا پس از به هم خوردن وضع کوفه حاضر بود از این هدف دست بردارد، که البته شق دوم صحیح است.
و روشش از نظر عامل سوم حتی از عامل اول هم شدیدتر بود، بالاتر از کشته شدن بود، در حد توسعه انقلاب و دامنه خونریزی بود. در اینجا منطقش منطق شهید بود، منطق یک نفر انقلابی بود. منطقش در امتناع از بیعت، منطق یک انسان با شرف بود و نه بیشتر، و منطقش در مقابل عامل دعوت، منطق یک سیاستمدار ورزیده و صالح بود و منطقش در مقابل عامل سوم منطق شهید بود.
امامت علم منطق انقلاب جامعه شناسی دین شخصیت انسانی واقعه کربلا