خداوند در سوره تین نحوه آفرینش انسان را بدین گونه بیان می فرماید: «و التین و الزیتون* و طور سینین* و هـذا البلد الامین* لقد خلقنا الاءنسـان فی أحسن تقویم* ثم رددنـاه أسفل سـافلین* إلا الذین ءامنوا و عملوا الصـالحـات فلهم أجر غیر ممنون* فما یکذبک بعد بالدین* ألیس الله بأحکم الحـاکمین؛ سوگند به انجیر و زیتون* و به طور سینا* و به این شهر امن (مکه)* که به راستی ما انسان را به نیکوترین ساختار آفریدیم* سپس او را (به سبب کفرش) به پست ترین درکات بازگرداندیم* مگر آنها که ایمان آورده اعمال صالح کردند که برایشان پاداشی بی پایان است* پس چیست که تو را به تکذیب روز جزا وامی دارد؟* آیا خدا بهتر از همه داوران نیست؟» (تین/ 1-8).
آفرینش انسان
خداوند در این سوره که نود و پنجمین سوره از قرآن کریم است سوگند یاد می کند به انجیر و زیتون که مراد (تفسیر المیزان، ج 20 ص 454) همان دو میوه معروف است، یا به دو درخت آنها، یا به کوه تین که شهر دمشق در دامنه آن واقع شده و کوه زیتون که شهر بیت المقدس در دامنه آن است و محل پیدایش انبیاء و مرسلین می باشد؛ و سوگند یاد می کند به طور سینا که محل مناجات حضرت موسی (ع) بوده است، و به شهر مکه مکرمه که شهر امن و امان بوده و خداوند آنرا مأمن قرار داده است که: انسان را در بهترین قوام وجودی و ماهوی و عالیترین طینت و سرشت و نیکوترین بنیاد و سازمان آفریدیم، و سپس او را به پائین ترین درجه و منزله فرود آوردیم؛ مگر آن کسانیکه ایمان به خدا آورده و به کردار شایسته مشغول شوند، که برای آنها البته مزد و ثواب مستمر و همیشگی خواهد بود. پس بنابراین روز جزا حق است و قابل تکذیب نیست، زیرا که بر اساس اختلاف حالات و درجات مردم، خداوند حاکم به حق که حکمش استوار و قائم به اصول متینه است بین آنها در روز بازپسین حکم خواهد فرمود.
در سوره مبارکه والتین، خداوند موقعیت انسان را از عالم بالا به عالم طبع و ماده و حیات دنیا و منطق احساس بیان می فرماید که: ما او را در بهترین سرشت و قوام آفریدیم و سپس او را به پائین ترین مرتبه از حدود و قیود و گرفتاری در ظلمات عالم حس و دور بودن از عالم انس و جمعیت و معرفت نزول دادیم، تا خود به پای خود برگردد و با اختیار و اراده به اعلا درجات برسد، و بر ذروه عالی از مدارج و معارج مقام انسانیت نائل آید؛ در این صورت در نزد خدای خود مقیم بوده و به اجر و پاداش غیر مقطوع خواهد رسید. در میان تمام موجودات از جماد و نبات و حیوان، انسان دارای یک شرافت و دارای یک خاصه ای است که او را از بقیه متمایز نموده و در صف خاصی قرار داده است؛ و آن همان قوای عاقله و ادراک کلیات و امکان عروج و صعود به عوالم اعلا و مجردات از نفوس قدسیه عقلانیه است.
ضعف علوم تجربی
گرچه علوم تجربی هنوز نتوانسته است برای جمیع موجودات حتی نباتات و جمادات، اثبات شعور و قدرت بنماید ولی در فلسفه کلیه الهیه به مرحله ثبوت و برهان رسیده است که هر موجودی که بر آن نام موجود بتوان گذاشت حتی یک پر کاه و یک ذره نامرئی، همه از نعمت حیات و علم و قدرت بهره مندند و «وجود» ملازم با این سه خاصیت است؛ غایت الامر هر موجودی به حسب گنجایش ظرف وجودی خود دارای همان درجه از حیات و علم و قدرت است؛ موجودات مادیه بقدر گنجایش خود، نباتات و حیوانات بقدر توسعه ظروف وجودی آنها، انسان و ملائکه نیز بحسب قابلیت خود دارای این خواص می باشند. انسان در میان همه موجودات دارای قوای متضاده و غرائز مختلفه و در گیر و قوس کشمکش امیال نفسانیه و شهوات از طرفی و قوای عاقله و مجرده از سوی دیگر است.
دائره فعالیت حیوانات محدود، و اختیار و اراده و شعور آنها محدود است. و برای جلب منافع و دفع مضار خود بحرکت در می آیند؛ پرندگان در فضا به پرواز آمده، و حیوانات بحری در دریا برای طعمه و صید حرکت می کنند، و وحوش و جانوران بری جز تمتع حس و تولید مثل و إعمال غرائز محدود و بسیط خود قدمی فراتر نمی نهند. آنها غیر از یک طریق مشی محدود هیچ آرزو و هدفی ندارند، لذا اجتماع آنها بسیط و محدود است. ولی برای انسان این زندگی به صورت دیگر درآمده است. ورود اعتباریات در صحنه زندگی انسان پیوسته دائره فعالیت های او را در زوایای مختلفه زندگی توسعه داده است. کارهای حقیقی انسان توأم با یک سلسله امور اعتباریه گشته و امور مصلحتی برای حفظ آبرو و رسیدن به امیال نفسانی و شئون موهومه زندگی و ریاست و مرئوسیت و مالکیت و مملوکیت و حب جاه و حس تفاخر و حب تکاثر، موجب شده بنی آدم دست به یک سلسله فعالیت های دامنه دار و وسیعی بزنند.