عجیب است آیات مبارکات قرآن که این امر را به روشنی و وضوح بیان می کند: «و وضع الکتـ'ب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یـ'ویلتنا مال هـ'ذا الکتـ'ب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا´ أحصب'ها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا یظلم ربک أحدا؛ در روز بازپسین، کتاب گذارده می شود، پس تو ای پیغمبر! می بینی که مردمان مجرم از آنچه در آن هست به خوف و ترس می افتند و می گویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که از احصاء و شمارش هیچ عمل کوچکی و یا بزرگی دریغ نکرده است. و آنچه را که در دنیا به جای آورده بودند، همه را حاضر می یابند و پروردگار تو به هیچ کس ظلم نمی کند» (کهف/ 49)
وقتی که بشر در روز قیامت برای حساب و کتاب محشور می شود و از زمان بالاتر می آید، اطلاع پیدا میکند بر تمام افعال و کردار خود؛ و اگر در تهذیب نفس دارای درجاتی باشد چه بسا اطلاع پیدا می کند بر تمام موجودات، و همه موجودات در نزد او حاضرند. اگر ما که زمانی هستیم، چنانچه این زمان را از ما بردارند، دیگر ما تنها موجودات فعلیه را نمی بینیم؛ بلکه تمام موجوداتی که گذشته اند فعلا برای ما حاضرند؛ چون آنچه بین ما و موجودات سابقه و یا لاحقه فاصله می اندازد زمان است. اگر فرضا ما از زمان بالاتر آئیم، تمام موجودات گذشته و آینده و حالیه برای ما مساوی است و ما میتوانیم با یک نظر به تمام آنها نگاه کنیم و از حال همه مطلع گردیم. در آن صورت دیگر ماضی و مستقبل معنی ندارد، سبق و لحوق معنی ندارد، زمان آدم ابوالبشر با زمان حضرت نوح و زمان رسولان دیگر و یا زمان قیام قائم آل محمد یکسان خواهد شد. یعنی به طور کلی زمانی نیست تا بر اساس آن سابق و لاحق و مقدم و مؤخر شناخته شود؛ همه و همه حاضر و در ردیف واحد از ثابتات هستند.
یعنی ما در آن صورت در یک افق عالی خواهیم بود که در آن واحد، مسیطر و مهیمن بر جمیع موجودات خواهیم بود، تمام موجودات زمانی، از زمان آدم تا روز قیامت و همانطوری که برای ما گذشته دیگر معنی ندارد، آینده نیز معنی ندارد و اولاد ما و نواده ما تا روز قیامت هر کاری که در دنیا انجام خواهند داد همه در مقابل ما موجود و حاضر خواهد بود. اگر از ما بپرسند در دنیا چه خبر است؟ دیروز چه خبر بود؟ تماشا می کنیم و فورا جواب میدهیم. اگر بپرسند مثلا آن دو کبوتری که در فلان سال در فلان کوه لانه داشتند، با هم چه می گفتند؟ فورا پاسخ می دهیم و خصوصیات سخن آنها و نیت آنها را بازگو می کنیم. اگر الآن از ما بپرسند: در این مسجد چیست؟ فورا جواب می دهیم: چند قطعه فرش، یک منبر، یک بلند گو، یک ساعت دیواری، و تعدادی قرآن کریم و... و غیرها.
اما چون موجودی هستیم مکانی، غیر از این مسجدی که در آن نشسته ایم جایی دیگر را نمی بینیم، این دیوارها و سقف مسجد حاجب است. اما اگر از مکان بالاتر بیائیم و فرضا در افقی زیست کنیم که مکانی نباشد، در آنوقت دیگر بین این مسجد و غیر آن تفاوتی نیست، دیوار حاجب نیست، بلکه همه مکان ها و کلیه بقعه های روی زمین برای ما مشهود و در نزد ما معلوم است. اگر از ما بپرسند: در مکه مکرمه چه خبر است؟ نه اینکه آن را می بینید بلکه آنجا هستید! اگر بپرسند در مدینه چه خبر است؟ شما آنجا هستید! در کره زمین چه خبر است؟ در ستاره نپتون چه خبر است؟ در ماه و خورشید و زهره و کهکشان چه خبر است؟ فورا همه را می گوئیم. چون همانطور که لا زمان بر همه زمان ها سیطره دارد، لا مکان نیز بر تمام مکان ها سیطره دارد. علم غیبی که برای انبیاء و برای حضرت رسول الله و امیرالمؤمنین و ائمه (ع) در اخبار و تواریخ وارد شده است، از این قبیل است.