خداوند در خصوص صراط و طریق انسان ها در بسیاری از آیات اشاره کرده است: «ان الذین کفروا و ظلموا لم یکن الله لیغفر لهم ولا لیهدیهم طریقا * الا طریق جهنم خالدین فیها ابدا و کان ذلک علی الله یسیرا؛ به درستی که آن کسانی که کافر شدند و ستم نمودند، البته چنین نیست که خداوند ایشان را بیامرزد و چنین نیست که خداوند به راهی ایشان را رهبری کند، مگر به راه دوزخ که در آن جاودان و مخلد بمانند و این عمل برای خدا کاری آسان است» (نساء/ 168-169) از این آیه استفاده میشود که جهنّم دارای طریق و راهی است که کافران و ظالمان از آن راه به جهنّم می رسند و این طریقی است که می پیمایند.
«أُحْشُرُواْ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَ أَزْوَ'جَهُمْ وَ مَا کَانُوا یَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَی ' صِرَ'طِ الْجَحِیمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَّسْئُولُونَ * مَا لَکُمْ لاَ تَنَاصَرُونَ * بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مَسْتَسْلِمُونَ؛ اینک در موقف قیامت و بازپرسی در حشر حاضر کنید کسانی را که ستم کرده اند! و نیز جفت هایشان را و آنچه را که غیر از خداوند معبود قرار دادند! و جملگی را بسوی صراط جهنّم هدایت کنید! و همه را در موقف سؤال و عرْض نگاه دارید؛ که البتّه آنها مورد سؤال و بازپرسی قرار می گیرند که: چرا شما یکدیگر را در راه خدا و کمال تقرّب خود یاری نکردید؟ و البتّه همه آنها در آن روز به حال ذلّت و تسلیم در می آیند» (صافات/ 22-26)
معنای لغوی ججیم
در آیه شریفه نیز راهی به سوی جحیم بیان شده است و مراد از جحیم همان دوزخ و جهنّم است، زیرا هر آتشی که در هوا و مسیر باد قرار گیرد و یا به وسیله دستگاه دَمِ کوره به آن پیوسته هوا دهند و بر افروختگی و آتشگیری او شدید باشد آن را جَحیم گویند. و از مادّۀ جَحِمَتِ النّارُِ جَحْمًا و جَحَمًا، و جَحُمَتِ النّارُِ جُحومًا به معنای روشن شدن و آتش گرفتن ماده آتشی و اضطرام و لهیب آوردن آن؛ و از باب جَحَمَ ـَ جَحْمًا متعدی آن، یعنی آتش زدن و بر افروختن و آتش انداختن و شعله ور کردن آن استعمال شده است.
صراط به سوی جهنّم یکی از منازلی است که کافران و ستمگران در پیش دارند و راهی است که مؤمنان نیز باید از آن عبور کنند و به بهشت بروند، و این راه یا روی جهنّم و یا داخل آنست و به قول معروف پلی است که زده میشود و از آن باید عبور مردم باشد و عوام آن را پل صراط می گویند و البتّه این تعبیر غلط است چون پل و صراط یک معنی دارد و اضافه اسم به مرادف خود صحیح نیست؛ نظیر شبِ لیلة الرغائب و سنگِ حَجر الاسود. باری، باید دانست که آیا این پل کجا زده می شود؟ روی جهنّم و یا در داخل آن؟ و آیا باید همه افراد از روی آن عبور کنند یا بعضی؟ و آیا هر کس بخواهد به بهشت برود حتماً باید از این صراط بگذرد یا نه بهشت راه دیگر هم دارد؟ و اصولاً حقیقت صراط چیست؟ چرا انسان برای اینکه در بهشت برود از روی این پل باید عبور کند؟ چه ملازمه ای است بین بهشت رفتن و عبور از صراط نمودن ؟
استقامت و کوشش به شرط هدایت در صراط
در آیه مبارکه: «وَالَّذِینَ جَـ'هَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ کسانی که در راه ما جهاد می کنند، ما آنها را به راه های خود هدایت می نمائیم» (عنکبوت/ 69) ملاحظه می شود که سبل (یعنی راه) به صیغه جمع آمده است، یعنی برای وصول به خدا و کسب مقام تقرّب و خلوص خداوند راه هایی وجود دارد؛ اما صراط مستقیم واحد است و نمی تواند بیش از یکی باشد. «اهْدِنَا الصِّرَ'طَ الْمُسْتَقِیمَ * صِرَ'طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ؛ راه مستقیم را به ما نشان بده و ما را به آن راه هدایت کن! راه کسانی که بر ایشان نعمت عنایت نمودی!» (فاتحه/ 6-7) «وَ إِذًا لاَّتَیْنَـ'هُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْرًا عَظِیمًا * وَ لَهَدَیْنَهُمْ صِرَ'طًا مُّسْتَقِیمًا؛ و در آن صورت (ما هم) از پیش خود اجر بزرگی به آنها می دادیم و حتما به راهی راست هدایتشان می کردیم» (نساء/ 67-68)
کسانی که تسلیم محض خدا و رسول خدا باشند و در برابر فرامین خدا چون و چرا نداشته باشند و نسبت به مواعظ و اندرزهای حق مطیع محض باشند، این امر برای آنان پسندیده و اختیار شده است و موجب قدم راسخ و گام راستین می باشند و در نتیجه از جانب خدا به آنان اجری عظیمی خواهد رسید و در صراط مستقیم خداوند هدایتشان خواهد فرمود. در قرآن مجید صراط مستقیم در سی و سه مورد آمده است، به لفظ مستقیم فقط و در همه جا به لفظ واحد آمده است؛ و اصولاً در قرآن صراط به صیغه جمع مانند صُرُط نیامده است.
جلب رضایت خداوند شرط هدایت به سبل سلام
و امّا سبیل به صیغه جمع زیاد آمده است؛ مانند: «یَهْدِی بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ'نَهُ و سُبُلَ السَّلَـ'مِ؛ خداوند به واسطه قرآن کریم کسانی را که از مقام رضای خدا پیروی کنند به سبل سلام هدایت می کند» (مائده/ 16). «ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَ'تِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکَ ذُلُلاً؛ (خداوند به زنبور عسل وحی فرستاد که...) سپس از تمام ثمرات بخور و راه های پروردگارت را به حال تسلیم و انقیاد و مذلّت بپیما!» (نحل/ 69) «وَ مَا لَنَآ أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَهِ وَ قَدْ هَدَ'نَا سُبُلَنَا؛ (پیامبران در پاسخ طواغیت و مستکبران جهان گفتند:) چرا ما بر خدای خودمان توکل ننمائیم و امور خود را به او نسپاریم در حالی که او راه های ما را به سوی مقام قرب خود به ما هدایت کرد» (ابراهیم/ 12)
و از اینجا استفاده می شود که راه های به سوی خدا بسیار است؛ ولی صراط مستقیم تنها یکی است و تمام این راه ها به مقدار نزدیک بودنش به راه مستقیمی که اقصر فاصله بین بنده و بین خداست، از صراط مستقیم بهره دارند. پس هر چه زاویه انحراف آن سبل از راه راست تصوری و توهمی که بین این دو نقطه است بیشتر باشد، بهره آن سبل از صراط مستقیم کمتر و هر چه زاویه انحرافشان کمتر باشد بهره شان از صراط مستقیم بیشتر است.