درباره مسئله صراط بسیاری منازل و مراحل را به اختلاف عبارات و تفاوت اعتبارات تعبیر فرموده و عبور از صراط را بر این اعتبارات منوط دانسته اند: بعضی صراط را عبارت از نفس دانسته و عبور از آن را به عرفان آن دانسته اند که «و من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هرکس خویش را شناخت، خدایش را شناخته است»، و یا به تطهیر و نمو آن که «قد أفلح من زکـ'ها؛ بی شک هر که خود را تزکیه کرد رستگار شد» (شمس/ 9) و یا إماته آن که «أمات نفسه و أحیی قلبه؛ نفس خویش را میرانده است و دلش را زنده کرده است».
و بعضی عبارت از دنیا گرفته اند، و مقصود از دنیا در اینجا ماسوی الله است؛ چنانکه فرمود: «أخرجوا من الدنیا قلوبکم، من قبل أن تخرج منها أبدانکم؛ دلهایتان را از دنیا بیرون کنید پیش از آنکه بدنهایتان از آن بیرون روند». و بعضی انیت و هستی دانند؛ چنانکه گوید: «بینی و بینک إنیی ینازعنی فارفع بلطفک إنیی من البین؛ آنچه میان من و تو به ستیزه مشغول است منیت من است با لطفت آن را از میان بردار». و بعضی عبور از دو صراط ظاهر و باطن، و یا دنیا و آخرت، و یا شریعت و طریقت دانند، و یا عالم شهادت و غیب، و یا عالم خلق و امر دانند. و بعضی صراط را سه منزله دانسته اند: طبع و مثال و عقل، و عبور از این منازل را وقوف بر مطلوب شمرند. و بعضی عبور از چهار مرحله دانسته اند؛ چنانکه از بایزید بسطامی نقل شده است که گفت: روز اول دنیا را ترک کردم، و روز دوم آخرت را ترک کردم، و روز سوم از ماسوی الله گذشتم، و روز چهارم پرسیدند: ما ترید؟ «چه میخواهی؟» گفتم: «أرید أن لا ارید؛ میخواهم چیزی نخواهم» و این اشاره به همان مطلبی است که بعضی در تعیین منازل اربعه گویند: اول ترک دنیا، دوم ترک عقبی، سوم ترک مولی، چهارم ترک ترک.
و بعضی عوالم را پنج خوانده اند و آن را عوالم حضرات خمس گویند؛ چنانچه در دعای منسوب به مولی الموالی امیرالمؤمنین (ع) وارد است که: «اللهم نور ظاهری بطاعتک، و باطنی بمحبتک، و قلبی بمعرفتک، و روحی بمشاهدتک، و سری باستقلال اتصال حضرتک؛ یا ذالجلال و الإکرام؛ بار پروردگارا ظاهر من را با اطاعتت و باطنم را با محبتت و قلبم را با معرفتت و روحم را با مشاهده ات و سرم را با اتصال به حضرتت نورانی کن، ای صاحب جلالت و اکرام». و نیز محی الدین عربی در ضمن صلوات خود بر خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (ص) گوید: «محصی عوالم الحضرات الخمس فی وجوده؛ و کل شیء أحصیناه فی إمام مبین؛ برشمارنده عوالم پنجگانه وجود و حضور و هر چیزی را ما در امام مبین برشمرده ایم». و بعضی این عوالم پنجگانه را به عوالم طبع و مثال و عقل و سر و ذات تعبیر فرموده اند. و بعضی طرق زمینی را هفت و طرق آسمانی را هفت دانسته و مراد از أرضین سبع را حجابهای ظلمانی و مراد از سمات سبع را حجاب های ملکوتی و نورانی دانسته اند.
و بعضی مجموع را هفت عالم حس، و مثال، و عقل، و سر، و سر مستسر، و سر مقنع بالسر، و ذات دانسته اند؛ و در روایات نیز به هفت حجاب وارد شده است. و بعضی عوالم را ده عالم شمرده اند؛ چنانکه در روایت عبدالعزیز قراطیسی، حضرت صادق (ع) به او میفرمایند: ایمان دارای ده مرتبه است مانند نردبان ده پله و نیز در روایت وارد است که سلمان فارسی هر ده درجه از ایمان را دارا بود.
و مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی در أوصاف الأشراف منازل را به شش مرحله تقسیم نموده و پنج مرحله نخستین را هر یک به شش قسمت توزیع نموده، و با منزل آخر که فقط برای آن یک مرحله ذکر کرده است مجموعا عوالم را منتهی به سی و یک عالم نموده است. و بعضی حجابها را هفتاد حجاب دانسته اند؛ چنانچه مرحوم مجلسی از کشف الیقین با إسناد خود از رسول خدا روایت کرده است که دربارۀ معراج آن حضرت میفرماید تا میرسد به آنکه میفرماید: «فتقدمت فکشف لی عن سبعین حجابا؛ پیش رفتم تا اینکه هفتاد حجاب از برای من برداشته شد» (بحار، طبع کمپانی، ج 6، ص 393).
و بعضی منازل را یکصد عدد شمرده اند؛ چنانکه خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین منازل را به ده عدد و هر یک را به ده قسمت تقسیم نموده و مجموعا یکصد منزل بیان فرموده است. و البته مجموع این یکصد منزل، یکصد اسم خداست که یکی از آنها مخزون و مکنون یعنی پنهان است و نود و نه عدد از آن معلوم است، و لذا در بسیاری از روایات خاصه و عامه وارد است که خداوند نود و نه اسم دارد.
و در توحید و خصال شیخ صدوق با سند متصل خود از أمیرالمؤمنین روایت میکند که «قال: قال رسول الله صلی الله علیه وءاله وسلم: إن لله تسعة و تسعین اسما، مئة إلا واحدا، من أحصاها دخل الجنة؛ بدرستیکه برای خداوند نود و نه اسم است، یعنی صد اسم منهای یک اسم؛ و کسی که آن را احصاء کند و بتواند بشمارد داخل در بهشت میشود». و در بعضی از روایات برای خداوند سیصد و شصت و یک اسم معین فرموده اند؛ چنانکه از ابراهیم بن عمر از حضرت صادق (ع) وارد است. و بعضی حجاب را هزار گرفته اند همچنانکه اسماء خدا را هزار دانسته اند. و بعضی هزار و یک منزل دانسته اند.
از ره نفس تا به کعبه دل *** عارفان را هزار و یک منزل
و بعضی به هفتاد هزار حجاب تصریح کرده اند؛ چنانکه از کشف الیقین از رسول الله روایت است که آن حضرت فرمودند: «چون من به حجاب های پروردگار خود رسیدم، داخل در هفتاد هزار حجاب شدم که بین هر حجابی با حجاب دیگر از حجابهای عزت و قدرت و بهاء و کرامت و کبریائیت و عظمت و نور و ظلمت و وقار و کمال بود، تا آنکه به حجاب جلال رسیدم».