سلیم بن قیس هلالی کوفی در کتاب خود از حضرت امیرالمؤمنین (ع) روایت میکند؛ پس از آنکه حضرت فرقه ها را به هفتاد و سه فرقه تقسیم می کنند که یک فرقه از آنان در بهشت و هفتاد و دو فرقه در جهنم هستند، و از این هفتاد و سه فرقه سیزده فرقه به محبت اهل بیت منتحل شده که فقط یک دسته از آنها اهل نجات و دوازده فرقة دیگر اهل آتشند؛ حضرت می فرمایند:
«اما فرقه ناجیه راه یافته مؤمنه مسلمه توفیق یافته ارشاد کننده همان یک فرقه ایست که به من گرویده و اوامر مرا گردن نهاده و برابر فرمان من تسلیم شده و از دشمنان من بیزاری جسته، دوست من و مبغض دشمن من گردیده و حق مرا و امامت مرا و وجوب طاعت مرا از کتاب خدا و سنت پیامبرش فهمیده باشد. پس هیچ گونه شک و تردید در دل او پیدا نشود، چون خدا دل او را به نور معرفت ما و معرفت حق ما منور فرموده و به فضل خود آن فرقه را معرفت داده و الهام بخشیده، و مقدرات آن را در دست گرفته تا اینکه داخل در شیعیان ما نموده است، تا به سرحدی که قلبش به ولایت ما مطمئن شده و به درجه ای از یقین رسیده که أبدا مخلوط با شک و تردید نباشد؛ یقین به اینکه من و اوصیای من تا روز قیامت راه یافتگان و راهبران هستیم و آن کسانی هستیم که خداوند در بسیاری از آیات قرآنش، ما را با خودش و پیامبرش یک جا ذکر فرموده است، و ما را به مقام طهارت و عصمت رسانیده و از گواهان بر خلقش قرار داده و حجت خود در روی زمین فرموده است، و ما را خزانه دار مقام علم خود و معدن حکمت خود و ترجمان وحی خود قرار داده است، و ما را قرین با قرآن و قرآن را قرین با ما قرار داده، بطوری که قرآن نمی تواند از ما جدا شود و ما نیز نمی توانیم از قرآن جدا شویم تا در کنار حوض کوثر بر رسول خدا وارد شویم و خود رسول خدا بر این حقیقت گواهی داده است.
و تنها این فرقة واحده از هفتاد و سه فرقه، آنانند که از آتش و تمام اقسام ضلالت ها و شبهه ها رهایی یافته و ایشانند که حقا از اهل بهشتند و آنها هفتاد هزار نفرند که بدون حساب داخل در بهشت می گردند.
و تمام اقسام هفتاد و دو فرقة دیگر در تحت عنوان واحدی قرار گرفته و خاصیت مشخصی دارند که آنها را با هم مشترک نموده است. و آن جهت اشتراک این است که آنان متدین به دین غیر حق هستند و دین و آئین شیطان را یاری می کنند و از ابلیس و پیروان او تلقی می نمایند و آنها دشمنان خدا و دشمنان رسول خدا و دشمنان مؤمنین هستند و بدون حساب یکسره داخل در جهنم می شوند.
آنان از خدا و رسول الله بیزارند و شرک به خدا آورده و کفر ورزیده اند و ناخودآگاه به عبادت غیر خدا درآمده و چنین می پندارند که کار خوبی می کنند. و در روز قیامت سوگند یاد می کنند که: قسم به خدا که پروردگار ماست، ما در دنیا مشرک نبوده ایم؛ و برای خدا قسم می خورند به همان طریقی که برای شما قسم یاد می کنند، و چنین گمان می کنند که دارای شأن و موقعیتی هستند، آگاه باشید که آنان از دروغگویانند.»
سلیم بن قیس می گوید؛ در اینجا به حضرت أمیرالمؤمنین (ع) گفتند:
«حال کسانی که توقف نموده اند، دشمنی و خصومت با شما نکرده و مرتکب جرم و گناهی درباره شما نشده اند، و کینه و عداوت شما را در دل نگرفته اند و در تحت ولایت شما در نیامده و از دشمنان شما نیز بیزاری نجسته اند و گفتارشان این است که: «ما نمی دانیم و حقیقت بر ما مکشوف نشده است.» و در این گفتار صادق هستند، چیست؟
امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ گفتند: این فرقه ای را که شما توصیف کردید جزء آن هفتاد و سه فرقه نیستند، بلکه خارج از آنانند.
مراد رسول الله (ص) از آن هفتاد و سه فرقه، فرقه هایی هستند که هر کدام علم خود را بر افراشته و خود را مشهور و مردم را به دین و آئین خود دعوت می کنند و دارای شخصیت و اراده استقلالی هستند.
یک فرقه از آنان متدین به دین خدا، و هفتاد و دو فرقه از آنها متدین به دین شیطانند و دوستی و ولایت شیطان و پیروان او را در سر می پرورند و از مخالفین او برائت و بیزاری می جویند. اینها افرادی هستند که یا در بهشت بدون حساب و یا در دوزخ بدون حساب داخل می شوند.»
افرادی که اهل عناد نباشند بالاخره نجات دارند
اما کسانی که خداوند را به یگانگی بشناسند و به رسول الله (ص) ایمان آورند و هر یک از آنان به ضلالت و گمراهی دشمنان ما معرفت پیدا نکرده و دست نیافته است، و نیز به عداوت و دشمنی با ما دست نیازیده است و در شریعت بدعتی نگذارده، حرامی را حلال و حلالی را حرام نکرده است، و به تمام آنچه تمام امت اتفاق کرده و اختلافی ننموده اند که خداوند عزوجل به آن امر فرموده است اخذ نموده، و از تمام آنچه جمیع امت اتفاق کرده اند که خداوند نهی فرموده است خودداری کرده است، و به طور کلی دخالتی در شریعت خدا نکرده چیزی را از جای خود تغییر نداده و حلال و حرام نکرده و در عین حال حق و ولایت دستگیر او نشده است، و هر چیزی را که نمی دانسته علمش را به خدا واگذار کرده و از خود فتوی و رأیی بر خلاف واقع نداشته؛ پس این چنین شخصی از اهل نجات است.
و این طبقه در میان جماعت مؤمنان و مشرکان اکثریت مردم را تشکیل می دهند، و اعظم طبقات خلقند و حساب در روز پاداش و میزان و اعراف از آنان است، و نیز جهنمی هایی که به برکت شفاعت پیمبران و فرشتگان و مؤمنان از دوزخ خارج شده و نجات می یابند، این کسانند و لذا آنها را جهنمی گویند.
اما مؤمنین نجات پیدا نموده و بدون حساب وارد در بهشت برین می شوند، آنها حساب ندارند.
ولیکن حساب، اختصاص به همین طبقه ای دارد که ذکر شد، خواه از مؤمنان باشند و خواه از مشرکان و یا از کفاری که اسلام تألیف دل آنها را نموده است، و یا از گناهکاران باشند و یا از کسانی که عمل صالح و زشت را در هم آمیخته و با هم به جا آورده اند، و یا از مستضعفینی که قدرت و توان حیله از ورود در ملت کفر را ندارند و راهی هم برای هدایت نیافته اند که از مؤمنان عارفان گردند.
اصحاب اعراف اینانند، و اینانند که مورد مشیت حضرت احدیت هستند: اگر آنان را در آتش داخل کند، در اثر تجاوز و گناه آنها بوده است و اگر از گناه آنان در گذرد، بر اساس مقام رحمت خود بوده است.