در میان پیروان ادیان الهی، یهودیان همواره خصوصیات خاصی داشته اند. ادعاهای قوم یهود مبنی بر برگزیده بودن، برخورد نژادی- انحصاری نسبت به دین خود، آنها برخورد نه چندان صادقانه با ملل غیر یهود داشته اند. یهودیان با اندیشه های بی بنیان و موهوم، خود را قوم برگزیده خداوند می دانستند و از پذیرش نبوت حضرت عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) امتناع می ورزیدند و با عناد و لجاجت، به صف آرایی در برابر پیامبر الهی می پرداختند. همچنین اندیشه نژادپرستانه و ادعای بقا و اختصاص دین در آیین حضرت موسی (ع) را به کتاب مقدس خود نسبت می دادند و برای تأیید تفکر باطل خویش به قسمتهایی از عهد عتیق تمسک می جستند. قرآن کریم در ارتباط با یهودیان گاه با شیوه کنایه و تمسخر برخی از اعتقادات آنان را به نقد می کشد وگاه با برشمردن ویژگی های آزار دهنده ایشان، آنان را مورد خطاب و عتاب قرار می دهد. از جمله اعتقادات و ویژگیهای یهودیان موارد زیر می باشد:
1. یهود قوم بخشوده شده
از جمله اعتقادات یهودیان گمراه، نجات و بخشایش الهی است. ایشان معتقدند اگرچه یهود ممکن است مرتکب برخی گناهان شود، اما این گناهان بخشوده خواهد شد و آنان در زمره رستگاران قرار خواهند گرفت. «فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یأخذون عرض هذا الادنی ویقولون سیغفر لنا؛ پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب آسمانی تورات شدند؛ اما با این حال، متاع این دنیای پست را گرفته و می گویند: به زودی بخشیده خواهیم شد.» (اعراف/ 169) قرآن کریم در ادامه همین آیه با لحن توبیخ آمیزی این عقیده را رد و آن را دروغ می داند: «الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا علی الله الا الحق و درسوا فیه؛ آیا پیمان کتاب خدا از آنان گرفته نشده که بر خدا دروغ نبندند، و جز حق نگویند و آنان بارها آن را خوانده اند.» (اعراف/ 169)
2. یهود قوم نجات یافته از عذاب!
از جمله دیگر امتیازاتی که ملت یهود برای خویش قائل است، دوری از عذاب و آتش دوزخ است «وقالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة؛ و گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نخواهد رسید.» (بقره/ 80) قرآن با این رویکرد انحرافی نیز به مبارزه بر می خیزد و این خود برتربینی ناروا را سخت مورد هجوم قرار می دهد و می فرماید: «قل اتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده ام تقولون علی الله ما لا تعلمون؛ بگو: آیا پیمانی از خدا گرفته اید (و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی ورزد) یا آنچه را نمی دانید (به ناروا) به خداوند نسبت می دهید.» (بقره/ 80) اگرچه بعضی از فقرات عهد عتیق مستمسک این گونه اعتقادات نا به جا است؛ اما تأمل و اندیشه در این گونه روایات توراتی موارد آن را اختصاص می دهد: «خداوند، رحمان و کریم است... با ما مطابق گناهانمان عمل ننموده و به ما به حسب خطاهایمان جزا نداده است... به اندازه ای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه، گناهان ما را دور کرده است. همانطوری که پدر بر فرزندان خود رئوف است، خداوند نیز بر ترسندگان خود رأفت می نماید. زیرا سرشت ما را می داند و به یاد دارد که ما خاک هستیم.» (عهد عتیق، کتاب مزامیر، باب 103: 1518)
در جای دیگر آمده است: «ارتداد ایشان (بنی اسرائیل) را شفا داده، ایشان را بدون هیچ چشم داشتی، دوست خواهم داشت.» (کتاب یوشع، باب 14: 714)
فقراتی این چنین امید بخش را می توان حتی در قرآن کریم در مورد بنی اسرائیل مشاهده نمود، با این تفاوت که در این کتاب آسمانی وعده ها و پاداش های الهی مشروط گردیده و در ادامه با روشنگری، نقض پیمان و عاقبت بد آنان را ذکر می کند: «ولقد اخذ الله میثاق بنی اسرائیل وبعثنا منهم اثنی عشر نقیبا وقال الله انی معکم لاءن اقمتم الصلاة واتیتم الزکاة وامنتم برسلی وعزرتموهم واقرضتم الله قرضا حسنا لاءکفرن عنکم سیئاتکم ولاء دخلنکم جنات تجری من تحتها الانهار فمن کفر بعد ذلک منکم فقد ضل سواء السبیل؛ خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم. خداوند به آنها گفت: من با شما هستم، اگر نماز به پا دارید و زکات بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید و به خدا قرض الحسنه بدهید در راه او به نیازمندان کمک کنید، گناهان شما را می پوشانم و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می کنم، اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.» (مائده/ 12)
قرآن کریم در ادامه، گمراهی آنان را یادآور می شود و می فرماید: «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذکروا به ولا تزال تطلع علی خائنة منهم إلا قلیلا منهم؛ ولی به خاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان خدا را از موردش تحریف می کنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود فراموش کردند و هر زمان از خیانتی تازه از آنها آگاه می شوی، مگر اندکی از آنان.»(مائده/ 13)
3. یهودیان، دوست و فرزند خداوند!
قرآن کریم در آیه ششم سوره جمعه به اندیشه یهود اشاره کرده، می فرماید: «قل یا أیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت إن کنتم صادقین؛ بگو: ای یهودیان! اگر گمان می کنید که فقط شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس اگر راست می گویید، آرزوی مرگ کنید تا به لقای محبوبتان برسید.» همچنین قرآن کریم در سوره مائده آیه هجدهم به ادعای دیگر آنان در مورد فرزندی خداوند اشاره می کند و می فرماید: «وقالت الیهود والنصاری نحن أبناء الله وأحباؤه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل أنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء ویعذب من یشاء؛ یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم. بگو: پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان مجازات می کند؟ بلکه شما بشری هستید از مخلوقاتی که او آفریده است. او، هر کسی را بخواهد و شایسته بداند، می بخشد و هر کس را بخواهد و مستحق بداند، مجازات می کند.»
منطق بی بدیل قرآن در برابر تحریفات اعتقادی آنچنان مستحکم است که جایی برای دفاع نمی گذارد و جز این لحن استوار نمی تواند پاسخ کسانی باشد که به پیامبر می گفتند:«لاتخوفنا فإنا ابناء الله واحباؤه فان غضب علینا فانما یغضب کغضب الرجل علی ولده یعنی انه یزول عن قریب؛ ما را تهدید مکن؛ چرا که ما فرزندان و دوستان خداوندیم. در صورت خشم نیز خداوند بر ما به مانند عصبانیت پدر از فرزندش است؛ یعنی بزودی خشمش فرو خواهد نشست.» (مجمع البیان، فضل بن الحسن الطبرسی، ج3، ص 273 272)
4. یهودیان آزمند و دنیازده
دنیا زدگی و دلبستگی به دنیا از خصوصیات و ویژگیهای این قوم به اصطلاح برگزیده است. جالب آنکه این صفت حتی تا به امروز ادامه یافته و دستهای یهودیان امروزی را به راحتی می توان در کارتلها (شرکتهای فرا ملیتی) مشاهده نمود. قرآن کریم به همین ویژگی اشاره می فرماید و آن را در تضاد با ادعاهای گذشته آنان مبنی بر دوستی ویژه با خداوند ارزیابی میکند: «ولتجدنهم أحرص الناس علی حیاة ومن الذین أشرکوا یود أحدهم لو یعمر ألف سنة وما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر والله بصیر بما یعملون؛ و آنها را حریصترین مردم (حتی از مشرکان) بر زندگی این دنیا و اندوختن ثروت خواهی یافت: تا آنجا که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال به او عمر داده شود؛ در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر الهی باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بینا است.» (بقره/ 96)
5. یهود پیمان شکن
شکستن پیمانها از جمله نکاتی است که قرآن کریم در رابطه با یهود مکررا بیان می دارد. این پیمانها لزوما توحیدی نیست، بلکه یهود پیمانهای توحیدی، اجتماعی، عبادی و اقتصادی خویش را شکسته است: «و إذ أخذنا میثاق بنی إسرائیل لا تعبدون إلا الله وبالوالدین إحسانا وذی القربی والیتامی والمساکین وقولوا للناس حسنا وأقیموا الصلاة وآتوا الزکاة ثم تولیتم إلا قلیلا منکم وأنتم معرضون؛ و یاد آورید زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به مردم نیک بگویید و نماز برپا دارید و زکات بدهید. سپس با اینکه پیمان بسته بودید همه شما جز عده کمی سرپیچی کردید و از وفای به عهد رویگردان شدید.» (بقره/ 83)
در ادامه همین آیات خداوند به دیگر موارد نقض پیمان یهود اشاره کرده، کشتار، تجاوز، غصب سرزمینهای یکدیگر را از جمله جنایات قوم یهود بر می شمارد و پایان این همه پیمان شکنی را چنین یادآور می شود: «فما جزاء من یفعل ذ لک منکم إلا خزی فی الحیاة الدنیا ویوم القیامة یردون إلی أشد العذاب؛ برای کسی که از شما این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می شوند.» (بقره/ 85) موارد نقض پیمانها از سوی یهود به این جا ختم نمی شود و موارد متعددی را می توان در قرآن برشمرد که به دلیل اختصار از این موارد گذر می کنیم. امروزه این صفت شاخص یهود کاملا در رفتارهای رژیم صهیونیستی مشهود است. نقض قراردادهایی نظیر مادرید، اسلو، شرم الشیخ، نقشه راه و... همگی حکایت از ماندگاری این ویژگی در یهود امروز دارد.
6. یهود، قوم مغضوب
خداوند عملکرد ناپسند یهود را مشمول غضب و خشم خود دانسته، ضمن پرهیز دادن مؤمنان از دوستی با یهود، می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم قد یئسوا من الآخرة کما یئس الکفار من أصحاب القبور؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید، آنان از آخرت مأیوسند همانگونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس می باشند.» (ممتحنه/ 13)
7. یهودیان، دشمن مؤمنان
قرآن با یادآوری دوستی یهودیان با کافران و اتحاد استراتژیک آنان بر علیه مسلمانان می فرماید: «تری کثیرا منهم یتولون الذین کفروا لبئس ما قدمت لهم أنفسهم أن سخط الله علیهم وفی العذاب هم خالدون؛ بسیاری از آنها را می بینی که کافران و بت پرستان را دوست می دارند و با آنها طرح دوستی می ریزند، نفس سرکش آنها چه اعمال بدی را از پیش برای آنها فرستاده که نتیجه آن خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند.» (مائده/ 80) آیات الهی، یهود را از بدترین مردم نسبت به مؤمنان ارزیابی می کند و می فرماید: «لتجدن أشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین أشرکوا؛ به طور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت.»
8. یهود، قوم نژادپرست
از جمله علت هایی که یهودیان همواره خود را صاحب امتیاز میدانسته اند و به آن تکیه می نموده اند، تبار آنها است. آنان خویشتن را از تبار یعقوب فرزند اسحاق می دانند و به این وسیله نسب خود را به پیامبر اولوالعزم الهی حضرت ابراهیم خلیل الله می رسانند و به آن مباهات می کنند. از اینرو دیگر اقوام را از خود پست تر و حقیرتر شمرده، برای آنان احترامی قائل نیستند. قرآن کریم با نسب گرائی و مباهات افراطی بر نژاد به مبارزه بر می خیزد و ملاک نزدیکی و برتری را نه در نسب بلکه در طاعت و تبعیت می داند: «ما کان إبراهیم یهودیا ولا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما وما کان من المشرکین* إن أولی الناس بإبراهیم للذین اتبعوه وهذا النبی والذین آمنوا والله ولی المؤمنین؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند از همه سزاوارترند و خداوند ولی و سرپرست مؤمنان است.» (آل عمران/ 67- 68)
9. یهود و پیروی از شیاطین
از جمله انتقاداتی که قرآن کریم متوجه یهود می سازد آن است که آنان حتی در دوران طلایی و عصر حاکمیت پیامبر قدرتمند الهی، حضرت سلیمان نیز دست از خیره سری برنداشتند و به دنبال آن چیزی رفتند که آخرت آنان را بر باد داد، در دنیا نیز چیزی جز ضرر و زیان برای آنها به بار نیاورد: «واتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان وما کفر سلیمان ولکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس السحر وما أنزل علی الملکین ببابل هاروت وماروت وما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه وما هم بضارین به من أحد إلا بإذن الله ویتعلمون ما یضرهم ولا ینفعهم ولقد علموا لمن اشتراه ماله فی الآخرة من خلاق ولبئس ما شروا به أنفسهم لو کانوا یعلمون؛ و یهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند و نیز یهود از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت، نازل شد پیروی کردند. آن دو، راه سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال آن به مردم یاد می دادند و به هیچ کس چیزی یاد نمی دادند مگر اینکه از پیش به او می گفتند: ما وسیله آزمایش هستیم، کافر نشو و از این تعلیمات سوء استفاده نکن، ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند، ولی هیچگاه نمی توانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیانی برسانند. آنها قسمتهایی را فرا می گرفتند که به آنان زیان می رسانید و نفعی نمی رسانید و مسلما می دانستند هر کس خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره ای نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می دانستند.» (بقره/ 102)