بعد از مسأله توحید یکی از مهمترین اوصاف پروردگار مسأله علم و دانائی اوست که تمام عالم هستی و ذات پاک خودش را شامل می شود، و ذره ای در این عالم پهناور از علم نامحدود او پوشیده و پنهان نیست. هر قطره بارانی که فرو می افتد، هر غنچه ای که بر درخت می شکفد، هر دانه ای که در دل زمین نهفته است، هر موجود زنده ای که در اعماق دریاهای ژرف و تاریک حرکت می کند، هر شهابی که در این آسمان پهناور، روشن و خاموش می گردد، هر موجی که بر صفحه اقیانوسها ظاهر می شود، هر نطفه ای که در ظلمتکده رحم منعقد می شود، و سرانجام هر اندیشه ای که از فکر انسانی خطور می کند، همه در برابر علم و دانش او روشن و آشکار است. آگاهی او بر «ازل» و «ابد» یکسان، و احاطه علمی او به میلیونها سال گذشته و آینده همچون آگاهی او از امروز است، و اصولا با حضور او در هر «مکان» و هر «زمان»، «دور» و «نزدیک»، «آینده» و «گذشته » و «حال» برای او مفهومی ندارد، و همه یکسان است. این حقیقتی است که از مجموعه آیات قرآن مجید به دست می آید، و تفکر در آن بازتاب گسترده ای در عقائد و اعمال ما دارد. با این اشاره به قرآن باز می گردیم، و به آیات زیر گوش جان فرا می دهیم:
1- «و اعلموا ان الله بکل شیء علیم» (سوره بقره /آیه 231)
2- «قل ان تخفوا ما فی صدور کم او تبدوه یعلمه الله و یعلم ما فی السموات و ما فی الارض» (سوره آل عمران/ آیه 29)
3- «و هو الله فی السموات و فی الارض یعلم سرکم وجهرکم و یعلم ما تکسبون» (سوره انعام/آیه 3)
4- «الم یعلموا ان الله یعلم سرهم و نجویهم و ان الله علام الغیوب» (سوره توبه/ آیه 78)
5- «و ما تکون فی شأن و ما تتلومنه من قرآن و لا تعملون من عمل الا کنا علیکم شهودا اذا تفیضون فیه و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لا السماء و لا اضغر من ذلک و لا اکبر الا فی کتاب مبین» (سوره یونس /آیه61)
6- «یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها و هو معکم اینما کنتم و الله بما تعملون بصیر» (سوره حدید/آیه 4)
7- «الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر» (سوره ملک/آیه 14)
8- «و لو ان ما فی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله ان الله عزیز حکیم» (سوره لقمان/آیه 27)
9- «ان الله عنده علم الساعه و ینزل الغیث و یعلم ما فی الارحام و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت ان الله علیم خبیر» (سوره لقمان /آیه 34)
10- «و ان ربک لیعلم ما تکن صدورهم و ما یعلنون و ما من غائبه فی السماء و الارض الا فی کتاب مبین» (سوره نمل/آیات 74-75)
11- «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (سوره ق/ایه 16)
ترجمه:
1- «بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است».
2- «بگو: اگر آنچه در سینه های شما است پنهان دارید یا آشکار کنید خداوند آن را می داند و (نیز) از آنچه در آسمان و زمین است آگاه است و خداوند بر هر چیزی توانا است.»
3- «او است خداوند در آسمانها و در زمین، پنهان و آشکار شما را می داند، و از آنچه انجام می دهید با خبر است.»
4- «آیا نمی دانستید که خداوند اسرار و سخنان در گوشی آنها را می داند، و خداوند از همه عیوب آگاه است.»
5- «در هیچ حال (و اندیشه ای) نیستی، و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمی کنی، و هیچ عملی را انجام نمی دهید، مگر این که ما ناظر بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن می شوید، و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفی نمی ماند، به اندازه سنگینی ذره ای و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن مگر این که ( همه آنها) در کتاب آشکار ( و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.»
6- «و آنچه را در زمین فرو می رود، و آنچه را از آن خارج می شود، و آنچه از آسمان نازل می گردد، و آنچه به آسمان بالا می رود، و او با شماست هر جا که باشید، و خداوند نسبت به آنچه انجام می دهید بیناست.»
7- «آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنها آگاه نیست؟ در حالی که او از اسرار دقیق با خبر، و نسبت به همه چیز عالم است.»
8- «اگر آنچه روی زمین از درختان است قلم شود، و دریا برای آن مرکب گردد، و هفت دریا به آن افزود شود، اینها همه تمام می شود اما کلمات خدا پایان نمی گیرد، و خداوند عزیز و حکیم است.»
9- «آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خدا است، و او است که باران را نازل می کند، و آنچه در رحم ماداران است می داند، و هیچکس نمی داند فردا چه می کند؟ و هیچکس نمی داند در چه سرزمینی می میرد؟ فقط خداوند عالم و آگاه است.»
10- «و پروردگارت آنچه را آنها در سینه هاشان پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند بخوبی می داند- و هیچ موجودی مخفی در آسمان و زمین نیست مگر این که در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بی پایان پروردگار) ثبت است.»
11- «ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!»
شرح مفردات:
«علم» در اصل به معنی درک حقیقت چیزی است، و آن بر دو گونه است، درک ذات شیئ، و درک صفات شیی، اول متعددی به یک مفعول می شود (مثلا می گویند «علمته» یعنی من آن را دانستم و درک کردم) و دومی متعددی به دو مفعول می شود، قرآن می گوید: "فان علمتموهن مومنات" یعنی اگر آنها را با ایمان یافتید (سوره ممتحنه/ آیه 10) از سوی دیگر، «علم» بر دو گونه است، گاهی جنبه «نظری» دارد و آن مربوط به مسائل فکری و اعتقادی است، و گاه جنبه «عملی» دارد و آن مربوط به مسائل عملی مانند عبادات و امور اجتماعی است. و نیز از نظر دیگری به دو قسم تقسیم می شود: «عقلی» و «سمعی»، اولی از دلیل عقل گرفته می شود، و دومی از لسان وحی. در «مقائیس اللغه» ریشه اصلی علم را همان اثری که با آن چیزی شناخته می شود شمرده، و لذا ماده «تعلیم»، به معنی علامتگذاری و «علم» (بر وزن قلم) به معنی پرچم آمده است. «علام» (بر وزن جبار) و «علامه» هر دو به معنی کسی است که بسیار عالم و دانشمند است. «علم» ( بر وزن قلم) به معنی کوه بلند نیز آمده است، و «عیلم» به معنی دریا و چاه پرآب می باشد، این فشرده ای است از آنچه محققان در تفسیر واژه «علم» گفته اند..
تفسیر و جمع بندی
خدا از همه چیز آگاه است
نخستین آیه در یک تعبیر کوتاه و پر معنی، آگاهی خدا را نسبت به همه چیز بدون استثناء بیان می کند و می گوید: «بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است» (و اعلموا ان الله بکل شیء علیم). این تعبیر که بیش از ده بار در سوره های مختلف قرآن مجید با همین عبارت یا شبیه آن تکرار و تأکید شده، به عنوان یک اصل کلی قرآنی در معرفی صفت علم خداوند قابل توجه است. در آیه مورد بحث این جمله بعد از ذکر قسمتی از حقوق زنان و احکام الهی در این زمینه آمده است، و به کسانی که نیت سوء استفاده از قوانین الهی در دل می پرورانند هشدار می دهد، در آیات دیگر قرآن نیز این جمله بعد از بیان لزوم تقوی، یا احکام دیگر، یا ذکر بعضی از اوصاف حق و مانند آن آمده است. اینها از یکسو بیانگر این حقیقت است که اگر خداوند احکامی مقرر داشته همه از روی حکمت و مصالح و فلسفه هائی بوده، و از سوی دیگر هشداری است به تمام متخلفان که خداوند از اعمال، و همچنین نیات آنها آگاه است و تأثیر تربیتی چنین اعتقادی برای انسان ناگفته پیدا است. کسی که می داند «فرمان» از سوی کسی صادر شده است که از همه اسرار وجود و نیازهای انسان باخبر است، و نیز می داند کسی مراقب او است که از همه چیز آگاه است مسلما چنین انسانی اجازه تخلف به خود نمی دهد.
نیات شما را می داند
در دومین آیه مورد بحث سخن از آگاهی خداوند نسبت به «نیات» انسانها، و اسرار تمام موجودات جهان هستی است، می فرماید: «بگو اگر آنچه را در سینه دارید پنهان سازید یا آشکارکنید خداوند آن را می داند» (قل ان تخفوا ما فی صدور کم او تبدوه یعلمه الله ) و نیز «می داند آنچه را در آسمانها و در زمین است» (و یعلم ما فی السموات و ما فی الارض). این آیه هشداری است به انسانها که با بهانه جوئیها (مانند بهانه تقیه که در آیه قبل از آن آمده است) شانه از زیر بار وظائف و مسئولیتهای خود خالی نکنند، چرا که طرف حساب آنها کسی است که نه فقط اسرار نهفته دلها را می داند، بلکه از تمام اسرار آسمان و زمین با خبر است. همین معنی در آیه 284 سوره بقره نیز آمده است، منتها در آنجا می فرماید: «اگر آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان سازید خداوند حساب آن را با شما می کند» (و ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه سبکم به الله). مسلم است محاسبه فرع بر علم و آگاهی است، و تعبیر «صدور» (سینه ها در آیه قبل به معنی «نفوس» است، به قرینه این آیه، و از آنجا که قلب در سینه نهفته شده، و حرکات این قلب رابطه نزدیکی با بقاء حیات انسان دارد، و علاوه بر این هرگونه تغییری در روح انسان تأثیری در همین قلب می گذارد. در آیات قرآن مجید «قلب» به معنی روح و جان به کاررفته است. به تعبیر دیگر هرگونه احساس روحی به انسان دست می دهد مانند عشق و تنفر، حب و بغض، شادی و غم، ترس و وحشت، آرامش و آسودگی خاطر، کتمان و اظهار، نخستین بازتاب آن از نظر جسمی در قلب او خواهد بود، و ضربان قلب و فشار و آرامش قلب بازگو کننده آن پدیده روحی در جسم انسان است. و گرنه مسلم است نه قلب مرکز احساسات روحی است، و نه سینه، و نه حتی مغز، همه این امور مربوط به روح انسان است که در ماورای این اعضاء قرار گرفته و لذا گفته اند: قلب گاه به معنی عقل است.
از نهان و آشکار باخبر است
سومین آیه، علاوه بر آنچه در آیات قبل آمده، مسأله آگاهی خداوند را نسبت به اعمال انسانی بالخصوص مطرح می کند، می فرماید: «او خداوندی است که در آسمانها و در زمین، پنهان و آشکار شما را می داند، و از آنچه انجام می دهید با خبر است» (و هو الله فی السموات و فی الارض یعلم سرکم وجهرکم و یعلم ما تکسبون).
درجمله اول حضور خداوند در تمام جان هستی بیان شده، و در جمله دوم آگاهی او را از نیات پنهان و آشکار انسان خبر می دهد، و در جمله سوم از آگاهی او نسبت به اعمال بشر، و در مجموع هشداری است به همه انسانها. بدیهی است منظور از حضور خداوند در آسمانها و زمین حضور مکانی نیست، چرا که او جسم نیست تا مکان داشته باشد، حضور او به معنی احاطه وجودیه است، او به همه چیز احاطه دارد، و همه اشیاء نزد او حاضرند. این احتمال نیز داده شده که منظور معروفیت خداوند به این وصف و این نام در آسمانها و زمین است ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد.
در اینکه جمله "یعلم ما تکسبون" ( آنچه را کسب می کنید می داند) اشاره به چیست؟ بعضی از مفسران گفته اند: تأکیدی است بر آگاهی خداوند از سر و جهر ( پنهان و آشکار) و به تعبیر دیگر نیات قلبی و اعمال ظاهری، و بعضی دیگر گفته اند اشاره به حالات و صفات روحی و معنوی است که انسان با اعمال خود کسب می کند، و بنابراین مفهوم تازه ای غیر از سر و جهر در بردارد. بعضی نیز گفته اند «سر» اشاره به «نیات» و «جهر» اشاره به «حالات» و "ما تکسبون" اشاره به «اعمال» است.
این تفسیرهای سه گانه همه مناسب است ولی باتوجه به موارد استعمال ماده «کسب» در قرآن مجید تفسیر سوم مناسبتر به نظر می رسد. مفسران برای «رطب و یابس» (تر و خشک) تفسیرهای زیادی گفته اند از جمله «رطب» به معنی موجود زنده، و «یابس» به معنی موجود مرده یا «رطب» به معنی مومن «یابس» به معنی کافر، «رطب» به معنی موجود زنده و «یابس» به معنی جماد، «رطب» به معنی عالم و «یابس» به معنی جاهل است. ولی ظاهر این است که این تعبیر کنایه ای است از عموم و شمول در جهان ماده، همان گونه در تعبیرات روزمره نیاز به همین معنی احیانا استعمال می شود.
عالم الغیب است
چهارمین آیه اشاره به منافقان دارد و می گوید: «آیا آنها نمی دانند خداوند اسرار درون و سخنان در گوشی آنها را می داند (او از نیات پلید و سخنان شیطنت آمیزشان با خبر است)؟ (الم یعلموا ان الله یعلم سرهم و نجویهم) «و آیا نمی دانند که خداوند از همه عیوب و اسرار نهان آگاه است» (و ان الله علام الغیوب).
تعبیر "علام الغیوب" تعبیر تازه ای است که در این آیه با آن برخورد می کنیم، و با توجه به اینکه «علام» صیغه مبالغه و «الغیوب» لفظ عموم است تمام اسرار نهان را در سراسر جهان هستی و عالم طبیعت و ماوراء طبیعت شامل می شود. جالب اینکه تمام آیاتی که تاکنون درباره علم خداوند داشته ایم به عنوان هشداری به انسانها مطرح شده تا مراقب اعمال و گفتار و نیات خود باشند، یعنی قبل از هر چیز اشاره به مسائل تربیتی دارد. «نجوی» از ماد «نجوه» و «نجاه» در اصل به معنی مکان مرتفع است، و از آنجا که وقتی انسان می خواهد سخنی را مخفیانه بگوید تا دیگری آگاه نشود او را به نقطه ای خارج از جمعیت می برد، این واژه به معنی سخنان درگوشی به کار رفته است.
همه جا حضور دارد
در پنجمین آیه ابتدا سخن از حضور خداوند در برابر اعمال و گفتار و حالات انسان می گوید، سپس از وسعت علم او در تمام عالم هستی، و در حقیقت این دو معنی را به شکل لطیفی به یکدیگر ارتباط و پیوند داده، می فرماید: «(تو ای پیامبر) در هیچ حال و ( اندیشه ای) نیستی، و هیچ قسمتی از قرآن را از سوی خداوند تلاوت نمی کنی، و هیچ عملی را (شما مردم) انجام نمی دهید مگر اینکه ما حاضر و ناظر بر شما هستیم به هنگامی که در آن وارد می شوید» (و ما تکون فی شأن و ما تتلومنه من قرآن و لا تعملون من عمل الا کنا علیکم شهودا اذا تفیضون فیه).
قابل توجه اینکه در جمله اول و دوم، مخاطب پیامبر(ص) است، چون اشاره به شأن یعنی حالات و کارهای مهم، و تلاوت قرآن مجید می باشد، اما در جمله سوم که سخن از اعمال به طور مطلق می باشد مخاطب همه انسانها هستند. به هرحال از آنجا که در آغاز آیه مخاطب پیامبر(ص) و در ادامه مخاطب همه انسانها هستند آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. به علاوه هم حالات انسان را شامل می شود و هم گفتار او هم اعمال او را (با توجه به تعبیرات «شأن» و «تلاوت» و «عمل» ).
تعبیر به «شهود» جمع «شاهد» به معنی حاضر و ناظر و مراقب است (به کار رفتن صیغه درباره خداوند کنایه از عظمت و علو مقام می باشد) و این تعبیر مفهومی دارد فراتر از مفهوم علم، و در واقع اشاره به حقیقت علم خداوند می کند که «علم حضوری» است و در بخش توضیحات مشروحا خواهد آمد.
«تفیضون» ازماده «افاضه» در اصل به معنی پرشدن ظرف از آب است به طوری که از اطراف آن بریزد، این واژه به معنی شروع در کارها با قوت، یا با جمعیت و کثرت، استعمال می شود، و در آیه مورد بحث نیز به همین معنی است. سپس می افزاید: «چیزی در زمین و آسمان حتی به اندازه سنگینی یک ذره از پروردگار تو پنهان
نمی ماند، و نه کوچکتر یا بزرگتر از آن، مگر اینکه در کتاب مبین ثبت است» (و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لا السماء و لا اضغر من ذلک و لا اکبر الا فی کتاب مبین).
«یعزب» از ماده «عزوب» (بر وزن غروب) به معنی دوری و کناره گیری و غائب شدن است، و بعضی از ارباب لغت و مفسرات گفته اند: در اصل به معنی دوری از خانواده برای یافتن مرتع جهت چهارپایان است، سپس به همه افرادی که از خانواده دور می مانند و یا حتی ازدواج نکرده اند، واژه «عزب» و « عازب» اطلاق شده است. و به هرگونه دوری و غیبت نیز گفته می شود. این تعبیر درآیه مورد بحث اشاره لطیفی است به حضور همه اشیاء نزد خداوند، حقیقت علم پروردگار نیز همین «علم حضوری» است. منظور از «کتاب مبین» علم پروردگار است که از آن تعبیر به «لوح محفوظ» نیز می شود.
«مثقال» به معنی «وزن» و «ذره» به چند معنی تفسیر شده: مورچه های کوچک، ذرات غباری که به دست می چسبد، و ذرات کوچکی که در فضا معلق است و به هنگام تابش آفتاب از روزنه ای در اطاق تاریک نمایان می گردد، هرکدام باشد کنایه از نهایت خردی و کوچکی است و اشاره به وسعت علم خداوند است.
همه جا با شما است
در ششمین آیه به دو نکته تاره در زمینه علم خداوند برخورد می کنیم: نخست تکیه بر اینکه «خداوند آنچه در زمین فرو می رود، و آنچه از آن برمی آید، و آنچه از آسمان نازل می گردد و آنچه به آسمان بالا می رود، همه را می داند» (یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها)، و به این ترتیب از تمام دانه های گیاهان که در زمین فرو می رود، و دانه های باران و ریشه های درختان و معادن و ذخائر و گنجها و دفینه ها و اجساد مردگان و انواع حشرات که در اعماق زمین لانه می کنند آگاه است. و همچنین از گیاهانی که از زمین می روید و خارج می شود، و موجودات زنده ای که از آن برمی خیزد، و معادن و گنجهائی که ظاهر می شود و مواد مذابی که با آتشفشانها از دل زمین بیرون می ریزد، و چشمه های آب زلال یا آب داغ معدنی که از دل زمین می جهد، از همه با خبر است، و نیز از خیل فرشتگان که از عالم بالا نازل می شوند، و اشعه حیاتبخش آفتاب و دانه های باران که از آسمان فرو می ریزد، و از شهابها و سنگهای آسمانی و اشعه های کیهانی و دانه هائی که با تندباد به آسمان بالا می رود و در نقطه های دیگر فرو می ریزد، و همچنین از صعود فرشتگان به آسمانها، و ارواح بشر، و اقسام پرندگان، و ابرهائی که از اقیانوسها برمی خیزد، و بالاخره دعاها و اعمال بندگان که به آسمان می رود از همه آگاه است. و اگر به این حقیقت توجه کنیم که در هر لحظه چه موجوداتی در افق وسیع این چهار عنوان قرار می گیرند، آنگاه به عظمت و وسعت علم او آشنا خواهیم شد.
نکته دیگر در پایان می افزاید: «او با شما است هرچه که باشید (و به همین دلیل) خداوند نسبت به اعمال شما بینا است» (و هو معکم اینما کنتم و الله بما تعملون بصیر). چه تعبیر لطیف و زیبائی؟ می گوید: اگر از علم خداوند به موجودات مختلف زمین و آسمانها در آغاز آیه سخن گفته شده است هرگز به این معنی نیست که او را از خود دور بدانید، او همه جا همراه شما است، و اعمالتان را می بیند، نمی فرماید: «می داند» می گوید: «می بیند» که حاکی از حضور و شهود است. و جالب اینکه باز در این آیه از مسأله علم خداوند برای تربیت انسان بهره گیری شده است. از یکسو به انسان می گوید تو تنها نیستی، او همه جا با تو است، مطلبی که به روح انسان آرامش و به جان او صفا می دهد، و از سوی دیگر به او می گوید: تو در حضور خدائی و جهان محضر او است. سخت مراقب اعمال خود باش، و به این ترتیب او را در میان «خوف» و رجا» فرو می برد. مسلما این معیت و همراهی به معنی حضور در مکان نیست بلکه اشاره به احاطه عملی خداوند نسبت به همه چیز است.
خالق همه چیز آگاه از همه چیز است
در هفتمین آیه به استدلال روشن و زنده ای بر علم گسترده خداوند نسبت به همه چیز برخورد می کنیم که در یک جمله بسیار فشرده و پر معنی – همانگونه که روش قرآن مجید است – اداء شده است، می فرماید: «آیا آن کس که موجودات عالم را آفریده از حال آنها با خبر نیست»؟! (الا یعلم من خلق)، «درحالی که او لطیف و خیبر است» (و هو اللطیف الخبیر).
اگر این دلیل را بخواهیم به صورت ساده ای بیان کنیم چنین می گوئیم: نظام موجودات جهان نشان می دهد که بر طبق برنامه و نقشه و اهداف معینی آفریده شده است، بنابراین آفریننده این موجودات از اسرار همه آنها حتی پیش از آفرینش آنها آگاه بوده است. و اگر به این نکته توجه کنیم که آفرینش الهی دائمی و مستمر است، و رابطه ممکنات با واجب الوجود هم در آغاز است و هم در بقاء ، و فیض هستی لحظه به لحظه از سوی آن مبدأ فیض به مخلوقات می رسد، در این حال روشن می شود که علم و آگاهی او به تمامی موجودات عالم هستی همیشگی و دائمی در هر زمان و مکان است.
قابل توجه اینکه آیه با یک استفهام انکاری شروع شده و پاسخ را از شنونده مطالبه می کند، یعنی مطلب به قدری روشن است که هرکس به عقل و وجدان خویش مراجعه کند می داند که سازنده هرچیز حتما از آن باخبر است. «لطیف» از ماده «لطف» در اینجا به معنی کسی است که خالق موجودات لطیف و اشیاء بسیار دقیق و ظریف است، و یا به معنی کسی که از آنها آگاه می باشد. و در معنی «خبیر» نیز گفته اند: به معنی کسی است که با خبر از اسرار نهان است. و این هر دو وصف برای خداوند اشاره به علم او نسبت به اسرار عالم و رازهای نهان است. قابل توجه اینکه قبل از این آیه خداوند انسانها را مخاطب ساخته می فرماید: «گفتار خود را چه پنهان کنید یا آشکار او از تمام آنچه در دلها است با خبر است؛ و سپس استدلال فوق را برای اثبات این مطلب بیان می دارد. و به این ترتیب تکیه این آیه بر علم خداوند باز ناظر به اثر تربیتی آن است. از آنچه در تفسیر آیه گفته شده به خوبی روشن می شود که مفهوم آیه بسیار گسترده است، و نباید آن را محدود به خصوص آگاهی خداوند بر اعمال و نیات و عقائد انسانها نموده در حقیقت یک دلیل کلی و منطقی برای علم خداوند که برای بیان نکته تربیتی خاصی مطرح شده است.
اگر تمام درختان قلم شوند....
در هشتمین آیه تعبیری از وسعت علم خداوند شده است که با اعداد و ارقامی زنده و بی نظیر این مسأله را در نظر همگان مجسم می کند، می فرماید: «اگر تمام درختانی که روی زمین هستند قلم شوند، و دریا مرکب برای آن گردد، و هفت دریا بر آن افزوده شود، تا کلمات الهی را بنویسد، کلمات خداوند تمام نمی شود، و خداوند عزیز و حکیم است» (و لو ان ما فی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله ان الله عزیز حکیم).
نظیر همین آیه با کمی اختلاف در سوره کهف آمده است. اکنون به محاسبه می نشینیم: و با کمی دقت می بینیم از یک درخت ممکن است دهها هزار قلم به دست آورد، و برای نگاشتن تمام علوم و دانشهای بشری که در هزاران کتاب از هزاران سال قبل تاکنون به یادگار مانده است، قلمهایی به دست آمده از چند درخت کافی است. شاید یک استخر کوچک از مرکب نیز مشکل دیگر آن را کفایت کند. حال اگر حجم عظیم تمام جنگلها و درختانی که صفحات باغها و بسیاری از بیابانها و کوهها را پوشانده است در نظر بگیریم، و میلیاردها متر مکعب آب دریا ها که سه چهارم کره زمین را با عمق زیاد پوشانده مورد توجه قرار دهیم، بعد هفت چندان آن را برآن بیفزائیم (در صورتی که عدد 7 را عدد تعداد بدانیم نه تکثیر) چه وضع عجیبی به وجود می آید؟ و چه علوم و دانشهائی را می توان با آن نوشت؟! تازه قرآن می گوید اینها همه پایان می گیرد و کلمات الهی پایان نمی گیرد!
آیا برای ترسیم کردن نامتناهی بودن علم خداوند تعبیری از این رساتر و گویاتر امکان دارد؟ ذکر اعداد و ارقام و اضافه کردن صفرها در کنار یک عدد هرگز نمی تواند عظمت یک عدد را روشن سازد، آنچنان اعداد، گوئی اعداد بی روح و بی رنگند، اما عددی که در این آیه منعکس شده و کنایه از بی نهایت است یک عدد زنده و گویا و پرمعنی است.
کلمه« البحر» با توجه به اینکه «الف ولام» در آن در اینگونه موارد برای عموم است تمام دریاهای روی زمین را شامل می شود، از این گذشته با توجه به اینکه تمام دریاهای روی زمین به هم متصل است یک دریا محسوب می شود و می توان واژه مفرد را در آن به کار برد. بنابراین تعبیر به «سبعه ابحر» اشاره به این است که هفت برابر تمام این دریاهای موجود بر آن افزوده شود.
منظور از «کلمات الله» کلمات علم خداوند، یا به تعبیر دیگر موجوداتی است که علم خداوند به آنها تعلق گرفته، و از آنجا که علم او نامتناهی است و تمام دریاها و درختان متناهی هستند مسلما قادر به رقم زدن آن علوم نخواهد بود. جالب اینکه «شجره» به صورت مفرد و «اقلام» به صورت جمع ذکر شده تا اشاره ای باشد به قلمهای زیادی که از ساقه و شاخه یک درخت می توان ساخت. گرچه درباره عدد «هفت» در اینجا دو احتمال وجود دارد: «تعداد» و «تکثیر»، ولی ظاهر این است که منظور همان عدد تکثیر است، و مفهوم آن این است که هرقدر دریاهای دیگری نیز برآن افزوده شود باز هم کلمات الله پایان نمی گیرد.
جمله آخر آیه نیز تأکیدی است بر همین مسأله، چرا که «عزت» خداوند به معنی قدرت بی نهایت او در امر خلقت و آفرینش است، و حکمت او نیز تأکیدی است برعلم او به اسرار و دقایق موجودات عالم. آخرین سخن در مورد آیه مورد بحث اینکه در شأن نزول آن چنین نقل کرده اند که بعضی از یهود گفتند: خداوند همه چیز را در تورات ذکر کرده و چیزی باقی نمانده! پیامبر(ص) فرمود: آنچه در تورات است نسبت به کلام الهی به منزله قطره ای است از دریاها، سپس این آیه نازل شد و وسعت علم خداوند را شرح داد. و نیز آورده اند که آیه زمانی نازل شد که جمعی از کفار گفتند: آنچه را محمد(ص) می آورد به زودی تمام خواهد شد، پیامبر(ص) فرمود: این کلام خدا است و تمام شدنی نیست و آیه در تبیین همین معنی نازل گشت.
اسرار پنجگانه نزد او است
در نهمین آیه باز بخش دیگری از علم خدا مطرح است، و آن علوم غیبیه ای است که مخصوص ذات او است و هیچکس را به حقیقت آن راهی نیست، می فرماید: «آگاهی از زمان قیام قیامت نزد خدا است» (ان الله عنده علم الساعه)، «و او است که باران را نازل می کند (و از تمام کم و کیف آن آگاه است)» (و ینزل الغیث)، «و او می داند آنچه را در رحم مادران قرار دارد (هم از نظر جنسیت و سلامت و هم از نظر سایر استعدادها و توانائیها) (و یعلم ما فی الارحام)، «و هیچکس نمی داند فردا چه می کند؟ و در کدام سرزمین می میرد»؟ (و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت)، «خداوند عالم و آگاه است» (ان الله علیم خبیر).
آنچه در این آیه به وضوح از علوم ویژه خداوند ذکر شده همان زمان وقوع رستاخیز است، ولی لحن آیه نشان می دهد که چهار موضوعی که بعد از آن آمده نیز مخصوص خدا است، زیرا رابطه دیگری بین این پنج موضوع جز از این جهت که علوم ویژه الهی هستند به نظر نمی رسد. به علاوه در روایات بسیاری از طرق شیعه و اهل سنت از پیغمبر اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) تصریح شده که این علوم پنجگانه مخصوص ذات خدا است، به عنوان نمونه حدیثی از تفسیر در «المنثور» و حدیثی از تفسیر «نورالثقلین» را در اینجا می آوریم:
1- در«درالمنثور» آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: «کلیدهای غیب پنج است که هیچکس جز خدا آنها را نمی داند: هیچکس جز خدا حوادث فردا را نمی داند، و هیچکس جز خدا زمان قیام رستاخیز را نمی داند، و هیچکس جز خدا آنچه را در رحم مادران است نمی داند، و هیچکس جز خدا زمان نزول باران را نمی داند، و هیچکس نمی داند انسان در کدام زمین می میرد جز خدا.»
2- در «نورالثلقین» از امام صادق(ع) چنین آمده که فرمود: «آیا شما را به پنج موضوع خبر دهم که خداوند احدی از خلقتش را برآن آگاه نساخته است، راوی می گوید: گفتم آری، فرمود: علم قیامت نزد خدا است، و باران را او نازل می کند (و از آن آگاه است) و آنچه در رحم ماداران است او می داند، هیچکس نمی داند فردا چه می کند، و هیچکس نمی داند در کدام سرزمین می میرد، خداوند دانا و آگاه است.» در این زمینه روایات فراوانی دیگری نیز در کتب حدیث آمده است.