اگر وابستگی ها در خردسالی قطع شوند و کودک مثلا مادر خود را از دست بدهد و یا به علت جدائی و متارکه و یا طلاق از او جدا شود و یا موجباتی بوجود آید که کودک خود را فردی مطرود و زیادی احساس کند، طفل امید خود را بر باد رفته خواهد دید. براساس پاره ای از بررسی ها و تحقیقات، قطع وابستگی برای کودک عوارض و آثاری دارد که اهم آنها بدین قرارند:
1- عوارض روان تنی: بدینگونه که برای چنین کودکانی اختلال در خواب پدید می آید، وضع تغذیه شان به خطر افتاده و به اصطلاح عوام اشتهایشان کور می شود (بی اشتهائی روانی)، دردها یکی پس از دیگری عارض کودک می شوند، از جمله گلو درد ممکن است در وضع هضم اختلالی پدید آید و کودک دچار یبوست گردد، سلامت جسمی طفل به خطر می افتد. در خوابیدن امتناع می کند و اگر بخوابد از خواب می پرد و.....
2- عوارض رفتاری: کودکان اگر خردسال باشند این عوارض برایشان ممکن است پدید آید: بهانه گیری کنند و برای هر مسأله ای جزئی اشک بریزند. حالت لجبازی که جلوه ای از اعتراض است، افرادی دعوائی شوند، دیگران را اذیت کنند، گاز بگیرند، خشم خود را بر سر دیگران خالی کنند، ممکن است میل به خرابکاری، پرتاب کردن اشیاء برای شان پدید آید. سرو صدا به راه می اندازند، برای هر چیزی گریه می کنند. و حتی این امر ممکن است سبب بزهکاری و ناسازگاری شود.
3- عوارض عاطفی: این کودکان ممکن است دچار پریشان حالی گردند، اضطراب و تشویش بر آنان مسلط گردد، ترس های بی جا و بی حساب بر آنان غلبه کند، از هر چیز احساس خطر کنند، رفتار وابستگی شان رنگ دیگری یافته و به دنبال وابستگی ها و پیوندی جدید بروند. در مواردی ممکن است عاطفه خود را نسبت به دیگران از دست داده و یا دچار توقف عاطفی شوند، و گاهی هم سر از سردی و بی اعتنائی در آورند و راه و روش بی تفاوتی را در پیش گیرند.
4- عوارض روانی: قطع ناگهانی از وابستگی ممکن است اعتماد کودک را از دیگران سلب کند، حتی به مادر و پدر خود بی اعتماد شود. برخی از آنان ممکن است دچار افسردگی روانی شوند، اگر بزرگتر باشند زمینه برای احساس پوچی و پوچ گرائی فراهم شود که پایه و مایه اعتیاد در سنین بعدی است. برخی از کودکان، بویژه آنهائی که در سنین بالاتر و در مرز نوجوانی هستند قطع وابستگی را ممکن است معادل از دست دادن خویش بپندارند، از این وحشت و یاس حتی در بستر اشک بریزند و سرانجام از خودکشی سر درآورند.
5- واپس روی در رشد: و بالاخره بگفته آنا فروید (هیجانها – بلاچیک ص113) جدائی ناگهانی از مادر ممکن است موجب تغییر در لحن و گفتار برای کودک پدید آورد، طفل به زبان خردسالان سخن بگوید، ادای شیرخواران را در آورد، حتی کارش به عدم کنترل ادرار و خیس کردن بستر، مخصوصا در خواب شب منجر شود (شب اداری). نابسامانی های رفتاری کودکان از این بابت جدا امری مهم است، همه افراد قادر نیستند که خود را کنترل کرده و زندگی عادی خویش را ادامه دهند. اخلاق و رفتارشان به گونه ای است که حکایت از طلب عنایت و محبت دارد و سعی دارند مظلومیت خود را نشان دهند.
جدائی در خردسالی
اثر وابستگی به حدی است که حتی اگر کودک یک ماهه در حال گریه را در بغل بگیرید و در آغوش خود بفشارید و مخصوصا اگر صورت او را به بدن و پوست بدن مادر یا پستان او بمالید از گریه باز می ایستد.. گوئی طفل بر اثر آن احساس آرامش و امنیت دارد. قطع وابستگی برای کودکان خردسال اعتراض شان را برمی انگیزد و این اعتراض به صورت لجبازی و گریه است. اگر کودک شش ماهه ای را از مادرش جدا کنیم، او با صدای بلند شروع به گریه و ناله می کند، ناله های او مقطعی و یکنواخت است، می کوشد موجباتی پدید آورد که خود را به مادر برساند و اگر در این راه موفق نشود ممکن است از بی اعتنائی سردی و افسردگی سر درآورد. برخی از این کودکان سعی دارند خود را به هر دری بزنند، حتی اگر امکان راه رفتن داشته باشند ( پس از سنین یک سالگی) به این سوی و آن سوی، و به هر جهتی که احتمال می دهند مادرشان باشد روان می شوند، حتی خود را به آب و آتش می زنند، خطرات را استقبال می کنند، مشکل پدید می آورند. در صورت عدم موفقیت ممکن است بیمار شوند و حتی از اختلالات عمیق روانی سر درآورند و شوق زندگی را از دست بدهند.
در موارد ضروری
در زندگی آدمی مواردی پدید می آید که ناگزیر باید جدائی های را پذیرا شد. برخی از این جدائی ها الزامی و غیرقابل کنترل است مثل جدائی های ناشی از مرگ. در چنان صورت راهی و چاره ای برای نجات طفل نیست مگر جایگزین کردن فردی بجای مادر یا پدر که مورد علاقه کودک است. اگر مادر ازدنیا رفت، خاله، عمه، خواهر ارشد یا هر فرد محبوب دیگری باید این خلا را پر کند. زمانی هم این امر اختیاری و در عین حال از روی ناچاری است مثل قطع وابستگی ناشی از طلاق زن و شوهر که خودبخود جدائی طفل از مادر یا پدر را هم به همراه دارد. جدا شدن از پدر برای کودک خردسال مساله است ولی تحمل آن چندان دشوار نیست. دشواری بر اثر جدائی از مادر است. در چنین مورد نباید اقدامی ناگهانی و یکدفعه صورت گیرد. اگر بنای جدائی است تمرین قطع وابستگی کودک از والدین باید حدود 3 تا 5 ماه طول بکشد. کودک آرام آرام بدان مأنوس گردد تا صدمه ای متوجه او نشود. باید او را تدریجا با افراد دیگری مأنوس کرد، از وابستگی خود باید کاست و بر دیگر وابستگی از طریق بی اعتنائی نباید صورت گیرد که عارضه آن برای کودک مخصوصا سنین بعد خطرناک و غیرقابل جبران است.