شبهه جواز سجده برای غیر خدا (عبادت)

روایاتی درباره قصه خلقت آدم و سجده ملائكه و اباء ابلیس

در كتاب قصص الانبیاء، از ابی بصیر روایت كرده كه گفت به امام صادق (ع) عرض كردم: «آیا ملائكه سجده كردند؟ و جبهه های خود بر زمین نهادند؟» فرمود: «آری، از ناحیه خدا مأمور به این تكریم و احترام از آدم شدند.» و در كتاب تحف العقول آمده كه «سجده ملائكه برای آدم (شرك نبود)، بلكه اطاعت خدا، و محبتی بود كه ملائكه نسبت به آدم ورزیدند.» و در كتاب احتجاج، از موسی بن جعفر، از پدران بزرگوارش (ع) روایت آمده، كه فرمود: «مردی یهودی از امیرالمؤمنین (ع) از معجزات رسول خدا (ص)، پرسید، كه آن جناب در مقابل سایر انبیاء چه معجزاتی داشت؟ مثلا همین آدم (آن قدر بزرگ بود كه) خدا ملائكه را وادار كرد تا برای او سجده كنند، آیا از محمد (ص) نیز چنین احترامی كرد؟» علی (ع) فرمود: «درست است همین طور بود، ولكن سجده ملائكه برای آدم اطاعت و عبادت آدم نبود، و ملائكه آدم را در مقابل خدا نپرستیدند، بلكه خدای تعالی آنان را بر اینكار وا داشت، تا اعترافی باشد از ملائكه بر برتری آدم، و رحمتی باشد از خدا برای او، ولی محمد (ص) را فضیلتی بالاتر از این داد، خدای جل و علا با آن بزرگی و جبروتی كه دارد، و با تمامی ملائكه اش، بر محمد صلوات و درود فرستاد، و صلوات فرستادن مؤمنین بر او را عبادت خود خواند، و تو ای یهودی تصدیق می كنی كه این فضیلت بزرگتر است.»
در تفسیر قمی نقل شده است كه: «خدا آدم را آفرید سپس چهل سال تصویر (مجسمه) آدم باقی ماند و شیطان از كنار آن عبور می كرد و می گفت برای مطلب مهمی آفریده شده ای (یا برای چه مطلبی آفریده شده ای؟) سپس عالم (مراد امام است) فرمود شیطان گفت: اگر خدا به من دستور دهد برای این سجده كنم سرپیچی خواهم كرد.» تا آنجا كه می فرماید: «سپس خداوند متعال به ملائكه فرمود: برای آدم سجده كنید، همگی سجده كردند ولی ابلیس آن حسدی را كه در دل داشت ظاهر ساخت و از سجده كردن امتناع ورزید.»
در تفسیر این كلام خدا «فبدت لهما سوآتهما؛ برهنگى آنان برايشان نمايان شد.» (طه/ 121) فرمود: «عورت آن دو (آدم و حواء) دیده نمی شد بعدا آشكار شد.» و فرمود: «درختی كه آدم از خوردن آن ممنوع گردید (سنبله) بود (ظاهرا اشاره به خوشه گندم است).» این آیات، مقام و عظمت و جلالی را كه خدا به آدم داده بیان می كند كه به یاد بیاور ای محمد «اذ قلنا للملائكه اسجدوا لآدم؛ و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد.» (طه/ 116) وقتی كه ما به ملائكه گفتیم برای آدم سجده كنید، ظاهر آیه نشان می دهد كه امر خدا متوجه همه ملائكه حتی جبرئیل و میكائیل بوده است.
آیات دیگر چون «فسجد الملائكه كلهم اجمعون* الا ابلیس؛ پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند جز ابليس كه خوددارى كرد.» (حجر/ 30- 31) در همه ملائكه سجده كردند جز ابلیس همین مطلب را تأیید می كند كه امر متوجه همه بوده است. بعضی دیگر معتقدند مخاطب این امر گروهی از ملائكه بودند كه شیطان از آنها بود.

مصداق مسجود ملائك

در مورد اینکه در این سجده چه كسی مسجود ملائك قرار گرفت؟ چند احتمال وجود دارد:
احتمال اول) شخص آدم: مؤید این احتمال ظاهر آیات قرآن كریم است كه در آنها سخن از سجده ی ملائك برای آدم به میان آمده و متفاهم عرفی از آدم، شخصی حقیقی و معین است و مفسرانی چون طبرسی و رازی این رأی را پذیرفته اند. ولی این احتمال پذیرفتنی نیست; چون آدم در این داستان به عنوان شخص حقیقی مطرح نیست، بلكه به منزله ی شخص حقوقی و الگوی انسان هاست; بر اساس آیه 11 سوره اعراف، در مسئله خلقت، تمام انسان ها مخاطب قرار می گیرند. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «خداوند نام تمامی حجت های خویش را به آدم (ع) آموخت و سپس از جریان گفتگویی كه میان خداوند، ملائكه و آدم واقع شد، فرشتگان به منزلت و مقام حجج الهی پی بردند و دانستند آنان سزاوار خلافت در زمینند.»
احتمال دوم) انسان كامل: این احتمال موافق با ذوق عرفانی و مؤید به بعضی از روایات است; ولی روایات دلالت بر حصر ندارند، لذا این احتمال نیز قابل قبول نیست.
احتمال سوم) تمامی انسان ها: این احتمال، مختار صاحب المنار است، و وجه این احتمال آن است كه سر سجده ی ملائكه، در خلافت انسان نهفته است و تعلیم «اسماء» منشأ خلافت انسان است و مقصود از تعلیم اسماء آن است كه خداوند در انسان نیرویی به نام عقل به ودیعت نهاده است كه انسان با به كار بستن آن می تواند مظهر اسماء خداوند باشد; لذا انسان با ابتكار و خلاقیت خود مظهر خالقیت خداوند و با آزادی و اختیار خود مظهر اختیار و حاكمیت خداوند است و به وسیله ی این نیرو می تواند بی نهایت علم تحصیل كند; و واضح است كه این نیرو در تمامی انسان ها وجود دارد; بنابراین، همگان خلیفه ی خداوندند، زیرا پس از آن كه خداوند فرمود من خلیفه ای روی زمین قرار می دهم، ملائكه گفتند: آنان باعث فساد و خون ریزی می شوند; معلوم می شود كه ملائكه از گفتار خداوند عمومیت خلافت را فهمیدند وگرنه به انسان های وارسته چنین نسبتی نمی توان داد. برخی از تعابیر علامه طباطبایی نیز همین احتمال را افاده می كند و شهید صدر نیز همین معنا را تأیید كرده و در تبیین اندیشه سیاسی خود از آن بهره برده است.

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی می فرماید: «سجده ملائكه برای جمیع بنی آدم و برای عالم بشریت بوده است. در حقیقت اینكه سجده ملائكه برای جمیع بنی آدم و در حقیقت خضوع برای عالم بشریت بوده، و اگر حضرت آدم (ع) قبله گاه سجده ملائكه شده از جهت خصوصیت شخصیش نبوده، بلكه از این باب بوده كه آدم (ع) نمونه كامل انسانیت بوده، و در حقیقت از طرف تمام افراد انسان به منزله نماینده بوده است، هم چنان كه خانه كعبه از جهت اینكه حكایت از مقام ربوبی پروردگار می كند قبله گاه مردم قرار گرفته است.» و این معنا از چند جای داستان آدم و ابلیس استفاده می شود:
اول: از قضیه خلافتی كه آیات 30 تا 33 سوره بقره متعرض آن است، چون از این آیات بر می آید كه مأمور شدن ملائكه به سجده متفرع بر خلافت مزبور بوده، و خلافت مزبور به طوری كه ما استفاده كردیم و در تفسیر آن آیات بیان نمودیم مختص به آدم (ع) نبوده، بلكه در همه افراد بشر جاری است. پس سجده ملائكه سجده بر جمیع افراد انسان است.
دوم: از آنجا كه ابلیس گفت: «فبما أغویتنی لأقعدن لهم صراطك المستقیم ثم لآتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم؛ گفت پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندى من هم براى [فريفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست آنگاه از پيش رو و از پشت ‏سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى‏ تازم.» (اعراف/ 16- 17) چون قبل از این آیه ذكری از بنی آدم به میان نیامده بود، و ابلیس ابتداء و بدون اینكه حرفی از بنی آدم در بین باشد متعرض اغوای بنی نوع بشر گردید و در سوره "حجر" هم از او چنین حكایت شده كه گفت: «رب بما أغویتنی لأزینن لهم فی الأرض و لأغوینهم أجمعین؛ پروردگارا به خاطر اینكه مرا گمراه كردی هر آینه در زمین لذات مادی و زمینی را در نظر آنان زینت می دهم و به طور مسلم همه شان را گمراه می كنم.» (حجر/ 39) و نیز در سوره «ص» گفته است «فبعزتك لأغوینهم أجمعین؛ پس به عزت تو قسم تمام آنها را گمراه می كنم.» (ص/ 82) و اگر جمیع افراد بشر مسجود ابلیس و ملائكه نبودند جا نداشت كه ابلیس اینطور در مقام انتقام از آنان برآید.
سوم: علاوه بر همه اینها خطاباتی كه در سوره بقره و سوره طه خداوند با آدم داشته عین آن خطابات را در این سوره با جمیع افراد بشر دارد، و همه جا می فرماید: «یا بنی آدم.»
احتمال چهارم) مقام انسانیت: این احتمال را مفسر متأله جوادی آملی ابراز نموده و گفته اند: «آنچه مسجود ملائك قرار گرفت مقام انسانیت بود و چون مقام انسانیت دارای مراتب، و سجود ملائك مقول به تشكیك است، هر كه در مرتبه ی عالی انسانیت باشد، درجه ی عالی از سجود ملائك را بهره مند است و هر كه از مرتبه ای ضعیف و یا متوسط انسانیت بهره مند باشد به همان میزان مسجود ملائكه است.»
وجه این نظر آن است كه:
الف) حقیقت انسانیت نهفته در خلافت است; زیرا وقتی انسان خلیفه ی خدا قرار گرفت، مسجود ملائكه واقع شد.
ب) مدار خلافت علم به اسمای حسنای الهی است و این علم مقول به تشكیك است و آدمی به هر میزانی كه به صراط مستقیم هدایت یابد، به همان میزان اسماء حسنای الهی در او از قوه به فعلیت می رسد و علم به اسماء حسنای الهی در او متحقق می شود و به تبع آن، خلافت الهی در او ظهور می كند; بنابراین كسانی كه در حد انسانیت هستند تنها از استعداد خلافت بهره دارند و كسانی كه در كمال انسانی و الهی ضعیف یا متوسط اند، ظهور خلافت نیز در آنان ضعیف و یا متوسط است و انسان كامل، چون از عالی ترین مرتبه ی علم به اسماء حسنای الهی بهره دارد، از برترین مرتبه ی خلافت بهره مند است.
ولی به نظر می رسد تمامی انسان ها از مرتبه ای از خلافت بهره دارند، ولی انسان های هدایت یافته در درجه ای عالی تر و انسان كامل در اعلی درجه خلافت قراردارد; به این دلیل كه چون در مسأله ی خلقت انسان سخن از جعل خلافت به میان آمده معلوم می شود كه خلافت ناظر به مقام تكوین نیز هست، و در مرتبه ی تكوین، تمام انسان ها از خلافت الهی بهره مندند; ولی هر كس كه بر اساس صراط تشریع خداوند مشی كند، تشریع را با تكوین وفق داده و طبق سنت تكوینی و تشریعی خداوند رفتار كرده است، لذا در درجه ی عالی تری از خلافت قرار دارد.
مؤید دیگری نیز بر این رأی وجود دارد و آن این كه میان سجده ی ملائكه و اهداف خلقت، ربط وثیق وجود دارد; زیرا اهداف، مبین سر خلقت، توانایی ها و كارآمدی بشر است; جنبه هایی كه به خاطر آن ها بشر سزاوار خلافت و سجود ملائك می شود. به طور كلی در آیات و روایات چهار هدف برای خلقت انسان ذكر شده است:
1. خلقت پیامبر و ائمه (ص).
2. پرستش خدای متعال.
3. شناخت خداوند.
4. اظهار قدرت، حكمت، تدبیر و علم خداوند.
در اهداف خلقت مباحثی مطرح است، اما از آن نظر مورد استشهاد ماست كه مرتبط با خلافت و خضوع ملائك است و از اهداف ذكر شده، خلافت و مسجودیت به صورت امر مشكك قابل استظهار است; مرتبه ی عالیه ی آن برای پیامبر و امام به عنوان مظهر اسم اعظم الهی و مرتبه ی متوسط برای سایر مؤمنان و مرتبه ی دانیه ی آن برای سایر افراد بشر; چون هر بشری در نظام تكوین مظهر قدرت و حكمت و تدبیر و علم خداوند است.

پاسخ استدلال به شبهه ابلیس

ابلیس از سجده بر آدم (ع) سر باز زد، خدای تعالی خطاب به شیطان فرمود: «آنگاه كه به تو فرمان دادم چه چیزی تو را از سجده بر آدم (ع) باز داشت؟» شیطان در پاسخ گفت: «من از او برترم؛ زیرا مرا از آتش و او را از گل آفریدی.» (اعراف/ 12) این پاسخ در واقع شبهه ای از سوی شیطان است. اصل شبهه این است كه شیطان از آتش و آدم از خاك آفریده شده و چون آتش بر خاك برتری دارد، سجده شیطان كه برتر است بر آدم نامعقول است. می توان پاسخ داد كه فضیلت و برتری تنها با فضل خدا به دست می آید نه اینكه ماده و اصل موجودی آتش باشد یا خاك. فضیلت یكی از عطایای خداوند متعال است كه به هر كس كه می خواهد، عطا می كند. از سویی دیگر فضیلت اكتسابی هم در سایه عمل به تكلیف، انجام اعمال صالح و ترك افعال زشت و ناشایست به دست می آید. بنابراین حضرت آدم هم از لحاظ آفرینش و تكوین و هم از لحاظ فضیلت های اكتسابی از طریق تعلم اسماء الهی بر ملائك و بر شیطان برتری داشت چنانكه خدای تعالی می فرماید: «و لقد كرمنا بنی آدم؛ ما بنی آدم را برتری دادیم.» (اسرا/ 70)

چرا ابلیس بر آدم (ع) سجده نكرد؟

انگیزه ابلیس در این مخالفت كبر، غرور و تعصب خاصی بود كه بر فكر او چیره شده بود. او می پنداشت كه از آدم برتر است و نمی بایست دستور سجده برآدم به او داده شود، بلكه او باید مسجود آدم باشد. و علت كفر او نیز همین بود كه فرمان حكیمانه پروردگار را نادرست شمرد، و نه تنها عملا عصیان كرد بلكه در اعتقاد نیز معترض بود. بدین ترتیب خودبینی و خودخواهی محصول یك عمر ایمان و عبادت او را بر باد داد. در راستای پاسخ به سؤال فوق در قرآن كریم آیاتی وجود دارد كه دلیل مخالفت شیطان را مشخص می كند.
الف) شیطان خود را از نظر «سنخ جنس بالاتر» از آدم می دانست. چنانچه قرآن می فرماید: «قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین؛ شیطان گفت من از او بهترم كه مرا از آتش (نورانی سركش) و او را از گل (تیره پست) آفریدی.» (ص/ 76) و نیز آیه «قال ء اسجد لمن خلقت طینا؛ شیطان گفت آیا من سجده كنم برای كسی كه تو او را از گل خلق كردی؟» (اسری/ 61)
ب) كبر و غرور مانع سجده شد. چنانچه قرآن می فرماید: «فسجد الملائكة كلهم اجمعون* الا ابلیس استكبرو كان من الكافرین؛ پس به فرمان خدا تمام فرشتگان بدون استثناء سجده كردند، مگر شیطان كه غرور و تكبر ورزیده و از زمره كافران گردید.» (ص/ 73- 74)
ج) و یا بگوییم روحیه كفر گرایی و فسق جویی او سبب شد اطاعت امر خدا نكند در نتیجه از كافرین و فاسقین محسوب و سبب اخراجش از درگاه ایزدی نیز شده. «ففسق عن امر ربه؛ از فرمان پروردگارش سرپيچيد.» (كهف/ 50، ص/ 74)
د) سوء اختیار سبب شد كه اطاعت از پروردگارش نكند، چون او جن بود و جن نیز مانند انسان از اختیار برخوردار است. «فسجدوا الا ابلیس كان من الجن ففسق عن امر ربه؛ آنها همگی سجده كردند جز ابلیس كه از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شده.» (كهف / 50)
به هر حال به طور خلاصه باید گفت: مقصود از سجده فرشتگان اطاعت امر الهی، تكریم و خضوع در برابر آدم است و كسی كه مسجود ملائك قرار گرفت آدم به عنوان نماد انسان ها است و خلافت امر تشكیكی و دارای مراتب می باشد مرتبه ادنای آن را تمامی انسانها دارا بوده و عالیترین مرتبه آن مربوط انسان كامل است كه پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) می باشند و آیات و روایات وارده در مورد اهداف خلقت نیز مؤید این مطلب است.


منابع :

  1. عبدالله جوادى آملى- تسنيم- جلد 3 صفحه 274، 39 و 57

  2. علامه محمدحسين طباطبايى- الميزان، ترجمه ى محمد باقر موسوى- جلد 1 ص 19، 184، 178 ـ 188، ص 193، جلد ‏8 ص - 61 و 24

  3. عبدالله حیدری- مقاله سجده بر آدم (ع)- مجله صباح- شماره نه و ده

  4. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 1 صفحه 184

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400690