اصول و تعالیم مذهبی آیین تائو (تعالیم)

فارسی 8629 نمایش |

تائو در اصل به معنای طریقه و راه و رسم است و آیین تائو به حکیمی به نام لائوتسه، منسوب است؛ از این رو گاه آیین لائوتسه هم خوانده می شود. درباره زندگانی او، اطلاعات کمی در دسترس است. اطلاعات موجود رنگ و بویی اسطوره ای دارد؛ از این رو، برخی تاریخی بودن شخصیت او را منکر شده و او را شخصیتی اسطوره ای قلمداد کرده اند. به هر حال گفته می شود که لائوتسه در سال 604 قبل از میلاد در بخش مرکزی چین متولد شد. بعدها به منصب حکومتی، دست یافت، اما بعد از چندی آن را رها کرد و انزوا گزید. وی در سال 517 قبل از میلاد، درگذشت. آیین تائو در آغاز، نوعی فلسفه متافیزیکی عمیق بود که شامل گونه ای از عرفان وحدت وجودی، بوده است. اما بعدها بر اثر تحول و قبول بعضی معتقدات مذهبی عامه، به صورت مذهب میلیون ها تن از مردم چین درآمد. مفهوم تائو در این آیین، اصل نظم جهانی است. تائو، اصل جاودانی است که تمام پدیده ها، آن را دارا هستند و آدمی باید قبل از هر چیز خود را با تائو، این نظم جهانی، منطبق و هم آهنگ سازد و برای حصول این مقصود باید توازنی بین روح و جسم ایجاد نماید و خود را به تقدس و پاکی برساند.

تعالیم آیین تائو

اصول اساسی آیین تائو به این ترتیب اند:

الف) اصل بنیادین تائو
تائو، قانونی دارد که بر طبیعت، حاکم است و انسان باید تسلیم آن گردد. از این رو، راه نجات انسان این است که هم آهنگ با نظم طبیعت که تائو برقرار کرده حرکت کند؛ بنابراین اگر برخلاف آن رود، در واقع در جهت مخالف رود شنا کرده و انرژی خود را به هدر داده است. انسان باید تسلیم تقدیری شود که تائو برای او معین کرده و نباید تلاش کند که بر دیگران سلطه یابد؛ زیرا خلاف قانون تائو است. تائو، همه چیز را به وجود می آورد، شکل می دهد، پناه می دهد، مراقبت می کند و روزی می دهد؛ بدون چشم داشت، خدمت می کند و همه چیز را به کمال می رساند. در اینجا تائو، بیشتر، موجودی غیر متشخص است.

مفهوم اصلی تائو

معنای اولیه کلمه تائو از نظر شناخت ریشه آن «راه»، «طریقه» و یا «سبیل» است. همین کلمه چینی تائو، در ساده ترین و غیر فنی ترین صورت خود، در نام یکی دیگر از ادیان زنده عالم، دین شینتویی یا شینتائو به معنی «راه خدایان» نیز به چشم می خورد. مسیحیت نیز در ابتدا با نام ساده «طریقه» خوانده می شد (اعمال رسولان، باب 9، آیه 2؛ باب 19، آیات 9- 23؛ باب 22، آیه 4؛ باب 24، آیات 143 و 22). در متون مقدس دین کنفوسیوسی نیز از همین ایده دینی برای نشان دادن «راه» یک انسان مذهبی کامل و نیز «طریقه» خداوند متعال استفاده شده است. «راه تائو این است: آنچه به خود نمی پسندی نسبت به دیگران انجام نده» (مرام اعتدال، 3: 13). «راه آسمان تین تائو این است که خوب را مبارک بداری و بد را محکوم کنی». حداقل سه معنای مختلف برای کلمه «تائو»، از همان ایده اولیه «راه»، تبیین شده که عبارت اند از نظم اخلاقی و فیزیکی عالم، راه خرد، حقیقت و اصول، و راه فضیلت کامل یا راه صحیح زندگی که مورد تایید آسمان ها بوده و خود آسمان ها نیز از آن تبعیت می کنند. اما در بالاترین صورت فنی خود، واژه تائو نماینده مطلق فلسفی و یا هستی متعال دنی است. کاروس در آثار خود همیشه این کلمه را معادل انگلیسی «عقل و خرد»، به کار می برد. پارکر آن را «عنایت الهی» و الکساندر نیز آن را «خدا» ترجمه می کنند. در ترجمه فرانسوی رموسات نیز واژه تائو معادل «هستی متعالی»، «خرد»، «کلمه» و «لوگوس» گرفته شده است. ترجمه «انجیل یوحنا» به چینی با این آیه آغاز می شود: «در آغاز تائو وجود داشت و تائو با خدا بود و تائو خدا بود».

تائو از دیدگاه لائوتسه

بنا به تعریف لائوتسه، تائو قابل توصیف نیست، غیرقابل شناخت است. اما می توان از واژه تائو به دو برداشت رسید:
1- دستگاه نظامی فکری که مرکز کلیه افکار و اندیشه های عقلانی است.
2- آمیزه ای از عقائد و خرافات دینی چین باستان توام با خرافات و جادوگری.
بنابراین از دیدگاه لائوتسه تائو قابل تعریف نیست. قابل شناخت نیست. تائو همه چیز است و هیچ چیز نیست. تائو نامی ندارد. «آن تائو چیزی است که بی شکل است، پیش از زمین و آسمان وجود داشته و نام آن را نمی دانیم. تائو اسمی است که ما برآن نهادیم اگر مجبور شویم بگوییم به چه طبقه ای از چیزها تعلق دارد، باید آن را عظیم بخوانیم». «از بی نامی بود که آسمان و زمین پدید آمد. با نام، مادری است که ده هزار موجود را پرورش می دهد». وومینگ (بی نام) و یومینگ (با نام) به همراه وو (ناموجود) و یو (موجود) به یکدیگر وابسته اند و از یکدیگر ناشی می شوند و همگی وجوهی از تائو هستند. «در روال نامرئی اش راز و رمزهای آن را خواهیم دید، در روال مرئی اش مرزهای آن را خواهید دید». لائوذی در نخستین جمله تائوده جینگ تعریف تائو را امری محال می داند از این رو تائو در پرده ای از اسرار نهانی و ازلی مستور است که ظلمات آن طالب رهنمود را در وادی اسرار آمیز کیهان سرگشته می سازد. از این نظر تائو بسیار شبیه است به انگاره عقاب در آثار کارلوس کاستاندا. تائو طریق ازلی و پیش نوشته عالم هستی است آن کس که خود را با آن هماهنگ کند به موفقیت خواهد رسید وظیفه هرکس کشف تائو و هماهنگ کردن خود با آن است. «تائو فریاد ساکت است»، «تائو همواره ساکن و راکد است و در عین حال هیچ کار و چیزی نیست که نکرده باشد». «چون با دیده بر تائو نظر می کنند، آن را نتوانند دیدن، چنین است که آن را معلوم و نامعلوم گفته اند. چون گوش بر آن فرا دهند، آن را نتوانند شنیدن، چنین است که آن را صوت ساکن گفته اند. چون دست به سوی آن دراز کنند، آن را نتوانند لمس کردن، چنین است که آن را جزء لایتجزا گفته اند. حواس سه گانه در تائو موشکافی کنند. لیکن هیچ یک بدان راه نبردند. عاقبت همه حیران و ناکام باز می گردند». «و با خویشتن گوید بدون بیرون شدن از در سراسر جهان شناختی است و بی برون کردن سری از پنجره ای تائوی آسمانی دیدنی است. چه بسیارند سفر کردگان و از آن میان چه کمند آنان که مرد شناسا شده اند، اما حکیم بی رنج سفری همه چیز را می داند و همه چیز را بی دیدنی، می نامد و همه چیز را بی آنکه کاری انجام دهد به اتمام می رساند». چینیان جهان را عالم فعل می دانند. آنچه جهان را بدین شکل در آورده است، عمل است. اما این جهان حقیقت غایی نیست. برای رسیدن به حقیقت غایی، تائو آدمی باید به نه موجود (وو) دست یابد و در درون خویش نوعی تهی بودن، بی وسوسه بودن، بدون «پیش ذهنی» بودن را بوجود آورد. آدمی بسان دیگ غذایی است که برای دست یافتن به آن غذای آسمانی باید ابتدا محتویات اولیه خویش را خالی کند. این مساله از طریق بی عملی ممکن است بی علمی در مکتب دون خوان نیز نقشی مهم برعهده دارد که این مطلب شایسته تحقیق است که آیا بی عملی تائویی و بی عملی دون خوانی از یک جنس هستند یا نه. تهی بودن به معنای داشتن تمام امکان های بالقوه در خویشتن است آن هنگام که سالک تائویی به تهیت می رسد تائو طریق مناسب را از طریق بالفعل ساختن بعضی امکانات او، به او نشان می دهد. خود انگیختگی یا ذی جن که مشخصه اصلی تائو است با کمک بی عملی به منصه ظهور می رسد. ذی جن به معنای نامشروط، خود چنین است: «راه و رسم آسمان با راه و رسم تائو مشروط شده اند و راه و رسم تائو با خود چنین». در ادبیات منظوم چین آمده است که این درخت را نگاه کنید؛ چرا هرگز دچار اضطراب نمى شود، دچار غم نمى گردد. در آغاز بهار با شکوفه هاى قشنگ و رنگارنگ، زنده بودن خود را نشان مى دهد؛ سبز مى شود، جوان مى گردد، برگ و بار مى دهد و... در ابتدای پائیز به زردى مى گراید، عریان مى شود و آرام و آرام به خواب زمستانى فرو مى رود. و باز در اول بهار با شادى از خواب بیدار مى شود و با چهره اى خندان به جهان و مردم جهان نگاه مى کند و... چرا این درخت اضطراب ندارد؟ چرا به یأس ‍ فلسفى دچار نمى گردد؟ چون اینها از قانون طبیعت یعنى از تائو پیروى مى کنند. یأس، پلیدىبدى زشتى، غم و رنج، پریشانى، بیمارى جنگ، خیانت، جنایت و اضطراب چرا در آدمى این همه حکومت مى کند، زیرا انسان در برابر نظامى که برکل جهان حکومت مى کند (تائو)، ضعیف و ناتوان است و با عقل کوچک و جزئى خود راه دیگرى انتخاب کرده و مى کند و از طریق تائو که حاکم برکل جهان است، قدم به بیرون مى گذارد.

تائو، مبتنى بر وحدت وجود

معتقد به تائو مبنای باور خود را بر وحدت وجود قرار میدهد. وی با دوری از الفاظ و ظواهر مادی و کنار گذاشتن عقل و اصرار بر سکوت سعی در مکاشفه قلبی برای رسیدن به اصل تائو دارد. پیروان تائو در عین عمل به دستورات این دین می توانند از سایر ادیان نیز پیروی نمایند. مکتب لائوتسه مبتنى بر وحدت وجود از نگاه عرفان و تصوف چینى است، وحدت وجود بر کل هستى. مصادیق کثرت، جلوه اى ظاهرى از وحدت وجود است و تضادهاى ظاهرى در جهان هستى، به وحدت وجود که لایه زیرین و زیربناى وجود است، خللى نمى رساند؛ و عدالت و بى عدالتى روبناى وحدت است. به گفته لائوتسه، تائو آغاز تمام اشیاء و موجودات جهان هستى است. خواهان رستگارى و هدایت باید از تائو پیروى کند. آنان که درباره او (تائو) سخن مى گویند، چیزى از او نمى دانند. تائو مانند یک ظرف خالى که در عین حال مى توان از آن آب برداشت، بى نهایت عمیق و با محتوائى بى پایان، بحرى است عمیق که هیچ گاه خشک نمى شود. انسان مى کوشد تا با تائو یکى شود، اما نمى تواند. تائو همه چیز است و هیچ چیز نیست. تائو همه علت است و هم معلول، تمام اشیاء از تائو پدید مى آیند و با تائو زندگى مى کنند و به تائو باز مى گردند. تائو طریق ابدى است که همه مخلوقات از این راه عبور مى کنند. فلیسین شاله مى گوید: اگر چه اطلاعات ما در رابطه با شناخت تائو بسیار ناقص است، ولى باید دانست که تائو قبل از این که عنوان دین و مذهب داشته باشد، یک فلسفه متافیزیک به شمار مى رود. تائو یعنى قاعده و انتظام جهان؛ تائو یعنى نظم و ترتیب عالم و اصل جاویدان که همه پدیده ها از آن نشأت گرفته اند. در تائو، وحدت بر کثرت برترى دارد. جهان از اتحاد وجود یانگ و لا وجود یین به دست آمده است. تائو قبل از اینکه اسمان و زمین باشند، بوده و بر عالم دیگرى حکومت داشته و وجودش مسلم بوده است. تائو اصل اشیاء است، ولى اشیاء در وجود او راه ندارند؛ چرا که او محتاج نیست و وجودش کامل و تمام عیار است.

ارواح هشتگانه لائوتسه

ارواح هشتگانه لائوتسه در واقع مردمی بودند عادی که زهد و ریاضت را در پیش گرفتند و بر اثر عبادت و اعمال نیک حیات جاودان یافتند و در کنار جسم مادی خود با روحی شاداب و روانی جوان زندگی می کنند. در آیین تائو خاقان عالم اسرار بالاترین مقام را به دست آورد. لائوتزو در کنار او قرار گرفت و در نتیجه موجود سومى به نام کنگ یائو سردار ارواح مجرده و روانهاى آسمان پدید آمد. ارواح مقدس هشتگانه از تبدیل سه گوهر طاهر به دست آمده که ثالوثی گفته می شود. این سه گوهر، خاقان، لائوتسه و کنگ یائو به اتفاق خدایان کانون خانوادگی و محافظ دروازه و خدای شهر بر جهان حکومت می کنند. این سه گوهر طاهر تبدیل به هشت روان جاوید شد و در اساطیر ملى چین محبوبیتى فراوان پیدا کرد این هشت روان جاوید در ابتدا مردمى بودند که زهد و ریاضت را پیشه ساخته و بر اثر عبادت و اعمال صالحه، به ابدیت رسیدند. آنان با جسد و پیکر مادى خود با روحى شاداب و روانى جوان زندگى مى کنند و در زیر درخت کاج منزل دارند؛ یکى شراب مى سازد، دو نفر دیگر شراب مى نوشند، چهارمى نى مى نوازد و آن چهار نفر دیگر در گوشه اى آرمیده و از این چهار نفر جدا زندگى مى کنند. آنان در آغاز هر سال مورد احترام و تکریم قرار مى گیرند. تصاویر خیالى آنان بر روى کاغذ ترسیم مى شود و بر دوازده شهرها آویزان مى گردد. در آئین تائو هر فرقه اى براى خود خدائى جداگانه دارد. برخى از پهلوانان مقام خدائى دارند. خدایان دیگر عبارتنداز: خداى تندرستى، خداى نیک بختى، خداى حیوانات، خداى نباتان، خداى اژدها، خداى کرگدن، و ...

مفهوم ذات متعال در دین تائویی

تعلیم دینی اصلی تائوته کینگ در مورد یک ذات متعال جاودانی، فاقد تشخص و پوشیده است. در سرتاسر این کتاب تنها یک مورد نامگذاری شخصی به چشم می خورد (واژه تی که از نظر لغوی به معنی «فرمانروا» است و در کتب مقدس شرف به صورت خدا ترجمه شده است). «من نمی دانم او پسر چه کسی است. احتمالا این گونه به نظر می رسد که وی پیش از خدا و جود داشته است». ( ادامه دارد... )

منـابـع

حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- صفحه 56

رابرت ..ا هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- بخش دین کنفوسیوس

عبدالرحیم سلیمانی‌ اردستانی- سیری در ادیان زنده جهان

عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش ادیان و مذاهب چین

سعید قاسمی نژاد- سایت های خبری- آفتاب نیوز- مقاله معرفی آئین دائو

سید جواد میرخلیلی- مقاله آیین دائو

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد