اوصاف قیامت (فراخوانی به همراه پیشوا)
فارسی 3521 نمایش |روزی که همه مردم را به نام پیشوایشان می خوانیم. پس هر کس نامه عملش به دست راستش داده شود، آنان نامه ی عمل خود را قرائت کنند و کمترین ستمی بر آنان نخواهد رفت؛ «یوم ندعوا کل أناس بإمامهم فمن أوتی کتابه بیمینه فأولئک یقرءون کتابهم و لایظلمون فتیلا؛ [ياد كن] روزی را كه هر گروهی را با پيشوايشان فرا می خوانيم پس هر كس كارنامه اش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را می خوانند و به قدر نخك هسته خرمايی به آنها ستم نمی شود.» (اسراء/ 71)
مقصود از این "یوم" روز قیامت است، و ظرف یوم متعلق به مقدر است، و تقدیر کلام چنین است: "اذکر یوم فلان؛ به یاد آور روزی را که" و کلمه ی "امام" به معنای مقتداء است، و خدای سبحان افرادی از بشر را به این نام نامیده که جامع آنان این است که بشر را با امر خدا هدایت می کنند، هم چنان که درباره ابراهیم (ع) این اسم را به کار برده و فرمود: «إنی جاعلک للناس إماما؛ تو را به پیشوایی خلق برگزیدم.» (بقره/ 124) و درباره سایرین فرموده: «و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا؛ و آن را به پیشوای مردم ساختیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند.» (انبیاء/ 73) و افراد دیگری را که مقتدا و رهبر گمراهانند ائمه کفر خوانده و فرمود «فقاتلوا أئمة الکفر؛ قتال کنید با پیشوایان کفر.» (توبه/ 12)
نیز تورات را امام خوانده و فرمود: «و من قبله کتاب موسی إماما و رحمة؛ و قبل از او کتاب موسی که امام و رحمت بود.» (هود/ 17) و چه بسا از آن استفاده شود که کتابهای آسمانی که مشتمل بر دین تازه و شریفند مانند کتاب نوح و ابراهیم و عیسی و محمد (ص) همه امام باشند. و وقتی از ظاهر آیه استفاده می شود که برای هر طائفه ای از مردم امامی است غیر از امام طائفه دیگر، (چون امام را به جمعیت ها نسبت داده و فرمود "امامهم") لذا نمی شود مراد از "امام" همان امام در آیه لوح باشد، برای اینکه در آنجا لوح محفوظ را یک امام نامیده که دومی ندارد، و مخصوص به طائفه معینی نیست. و نیز ظاهر آیه این است که آیه مورد بحث، تمامی مردم (اعم از اولین و آخرین) را شامل است.
در آیه «کان الناس أمة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحق؛ مردم [ابتدا] یک امت بودند، [که به مرور دچار اختلاف شدند] پس خدا پیامبران را [به عنوان] مژده رسانان و بیم دهندگان فرستاد و همراه آنان کتابی به حق نازل کرد.» (بقره/ 213) نیز آمده که اولین کتاب آسمانی که مشتمل بر شریعتی تازه بود کتاب نوح است که کتاب دیگری قبل از آن نبوده، و از اینجا معلوم می شود که نمی توان مراد از امام در آیه مورد بحث را کتاب گرفت، برای اینکه لازمه اش این می شود که امتهای قبل از نوح امام نداشته باشند، چون کتاب نداشتند، و حال آنکه ظاهرش این است که آنها هم امام داشته اند. پس نتیجه این می شود که بگوئیم: مراد از "امام هر طائفه" همان اشخاصی هستند که مردم هر طائفه به آنها اقتداء و در راه حق و یا باطل از آنها پیروی می کرده اند، و قبلا هم گفتیم که قرآن کریم هر دو مقتداء را امام خوانده، و امام حق کسی را دانسته که خداوند سبحان او را در هر زمانی برای هدایت اهل آن زمان برگزیده است، حال چه اینکه پیغمبر بوده باشد مانند ابراهیم و محمد (ص)، و یا غیر پیغمبر.
چیزی که هست از آیه ای که درباره فرعون که یکی از امامان ضلال و گمراهی است بحث می کند یعنی از آیه «یقدم قومه یوم القیامة فأوردهم النار؛ جلو قدم خود به راه می افتد و ایشان را در آتش می ریزد.» (هود/ 98) و همچنین از آیه «لیمیز الله الخبیث من الطیب و یجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم؛ تا آنکه خدا پلید را از پاکیزه جدا سازد و پلیدان را بعضی با بعضی دیگر درآمیزد و با هم گرد آورد آن گاه همه را در آتش دوزخ افکند که آنها زیانکاران عالمند.» (انفال/ 37) و غیر اینها از آیات بسیاری دیگر استفاده می شود که اهل ضلال هیچوقت از اولیایشان جدا نمی شوند، و لازمه این سخن آن است که روز قیامت ایشان به اتفاق پیشوایان خود فرا خوانده می شوند.
علاوه بر این کلمه "بامامهم" مطلق است، و مقید به امام حق که خدا او را هادی به امر خود قرارش داده باشد نشده، و مقتدای ضلالت عین مقتدای هدایت امام خوانده شده و سیاق ذیل آیه و آیه دومی هم مشعر بر این است که امامی که روز قیامت خوانده می شود آن کسی است که مردم او را امام خود گرفته باشند و به او اقتداء کرده باشند. نه آن کس که خداوند به امامتش برگزیده باشد، و برای هدایت به امرش انتخاب کرده باشد، چه اینکه مردم هم او را پیروی کرده باشند و یا کنارش زده باشند. پس ظاهر این می شود که مراد از امام هر طائفه، آن کسی است که مردم به پیشواییش تن در داده باشند، حال چه اینکه امام حق باشد و چه امام باطل.
چنین نیست که بعضی پنداشته اند که روز قیامت مردم به اسم امامشان خوانده شوند، مثلا گفته شود "ای امت ابراهیم" و "ای آل فرعون" و "ای آل فلان"، برای اینکه این معنا با ظاهر آیه نمی سازد، آیه شریفه نتیجه و فرع جمله «ندعوا کل أناس بإمامهم» را، این دو جمله: یعنی جمله «فمن أوتی کتابه بیمینه» و جمله "و من کان فی هذه أعمی ..." قرار داده، و اگر دعوت به امام معنایش آن باشد نتیجه بودن آن دو جمله فرع برای جمله دعوت به امام روشن نیست، چه ربطی هست میان اینکه مردم را به اسم امامشان بخوانند، و میان به دست راست دادن نامه عمل، و یا به کوری در دنیا و آخرت. به خلاف اینکه مراد از "دعوت" را به طوری که از سیاق برمی آید احضار بگیریم که هر طائفه ای با پیشوای خودشان احضار شده و هر که به امام حقی اقتداء کرده و نامه عملش را به دست راستش می دهند، و هر که از معرفت امام حق در دنیا کور بوده، در آنجا هم کور خواهد بود، این آن معنایی است که از تدبر و دقت در آیه به دست می آید.
امام باقر (ع) فرمود: «چون این آیه نازل شد مسلمانان گفتند: "ای پیامبر خدا! آیا شما امام و پیشوای همه ی مردم نیستید؟" فرمود: "من رسول خدا برای همه ی مردم هستم، لیکن سیکون من بعدی أئمة علی الناس من الله من أهل بیتی یقومون فی الناس فیکذبون و تظلمهم أئمة الکفر و الضلال و أشیاعهم، فمن والاهم و اتبعهم و صدقهم فهو منی و معی و سیلقانی ألا و من ظلمهم و کذبهم فلیس منی و لا معی و أنا منه بریء؛ به زودی پس از من پیشوایانی از جانب خدا و از اهل بیت من در میان مردم قیام خواهند کرد که مورد تکذیب و ستم پیشوایان کفر، گمراهی و پیروان آنان قرار خواهند گرفت. پس کسی که آن پیشوایان راستین را دوست بدارد، از آنان پیروی و تصدیق کند از من خواهد بود، با من است و به زودی مرا ملاقات خواهد کرد. بدانید، کسی که به آنان ستم و تکذیب کند از من نیست، با من نخواهد بود و من از او بیزار و دور خواهم بود."»
امام باقر (ع) در حدیث دیگری ذیل آیه ی مزبور فرمود: «یجیی رسول الله فی قومه و علی فی قومه و الحسن فی قومه و الحسین فی قومه وکل من مات بین ظهرانی قوم جاؤا معه؛ رسول خدا با گروه و قوم خود به صحنه محشر خواهد آمد و علی (ع) در میان شیعیان خود خواهد آمد و امام حسن (ع) را گروه او همراهی می کنند و امام حسین (ع) جلودار گروه حسینیان است و وارد محشر می شود و سرانجام هر کس میان یاران و پشتیبانان بمیرد آن گروه با وی خواهند آمد.
بنابراین، هر انسانی که به ندای هر کس لبیک گفت و دعوت او را اجابت و از او پیروی کرد با همان کس وارد محشر می شود. پیامبر اسلام (ص) ذیل آیه فوق رهبران شایسته از خاندان خویش را معرفی کرده و خطر طاغوت هایی را که در برابر آنان جبهه می گیرند و جامعه را به گمراهی می کشانند گوشزد فرموده است. باشد که ما پیرو شایستگان باشیم و صف خود را از کج راهان و گمراهان جدا سازیم. مبادا در قیامت در شمار آنان و از پشتیبانان، کارگزاران و همراهان آنان شمرده شویم.
امام سجاد (ع) می فرماید: «اللهم إنک أیدت دینک فی کل أوان بإمام أقمته علما لعبادک و منارا فی بلادک، بعد أن وصلت حبله بحبلک و جعلته الذریعة إلی رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و أمرت بإمتثال أمره و الإنتهاء عند نهیه و لا یتقدمه متقدم و لا یتأخر عنه متأخر؛ بار خدایا! در هر زمان آیین خود را به وسیله امام و پیشوایی که او را به عنوان نشانه و علم بندگانت و جایگاه نوربخش شهرهایت برپاداشتی تأیید فرمودی و استحکام بخشیدی. پس از آن که رشته وحبل او را به ریسمان مستحکم خود پیوستی و او را وسیله ای به جانب خشنودی خویش قراردادی، پیروی از او را بایسته دانستی و از نافرمانیش بر حذر داشتی، فرمان به امتثال امر او دادی، همچنین باز ایستادن از نهی او را واجب شمردی و فرمودی کسی از او جلو نیفتد و کسی از او عقب نماند.»
نقش رهبری در زندگی انسانها
قبول زندگی جمعی در حیات انسانها نمی تواند از مساله رهبری جدا باشد، چرا که برای مشخص کردن خط اصلی یک جمعیت، همیشه نیاز به رهبر و پیشوایی است، اصولا پیمودن راه تکامل بدون استفاده از وجود رهبر ممکن نیست، و سر ارسال پیامبران و انتخاب اوصیا برای آنان همین است. در علم عقائد و کلام نیز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگیری از انحرافات، بعثت انبیاء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است. اما به همان اندازه که یک رهبر الهی و عالم و صالح، راه وصول انسان را به هدف نهایی، آسان و سریع می کند، تن دادن به رهبری ائمه کفر و ضلال، او را به پرتگاه بدبختی و شقاوت می افکند.
در تفسیر این آیه در منابع اسلامی، احادیث متعددی وارد شده که روشنگر مفهوم آیه و هدف از امامت است: در حدیثی که شیعه و اهل تسنن از امام علی بن موسی الرضا (ع) به سندهای صحیح نقل کرده اند چنین می خوانیم که آن امام (ع) از پدرانش از پیامبر (ص) در تفسیر این آیه نقل فرمود: «یدعی کل اناس بامام زمانهم و کتاب ربهم و سنة نبیهم؛ در آن روز هر قومی همراه امام زمانشان و کتاب پروردگار و سنت پیامبرشان خوانده می شوند.»
نیز از امام صادق (ع) چنین می خوانیم: «الا تحمدون الله اذا کان یوم القیامة فدعا کل قوم الی من یتولونه و دعانا الی رسول الله و فزعتم الینا فالی این ترون یذهب بکم الی الجنة و رب الکعبة قالها ثلاثا؛ آیا شما حمد و سپاس خدا را به جا نمی آورید؟ هنگامی که روز قیامت می شود خداوند هر گروهی را با کسی که ولایت او را پذیرفته می خواند، ما را همراه پیامبر (ص) و شما را همراه ما، فکر می کنید در این حال شما را به کجا می بردند، به خداوند کعبه به سوی بهشت. سه بار امام این جمله را تکرار کرد.»
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 14 ص 326، جلد 25، جلد 12 ص 203
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 347 و 374 و 378
میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد 2 صفحه 283
عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد 13 صفحه 344
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 2 صفحه 155
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 14 ص 128، جلد 17 ص 242
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 13 صفحه 227
سيد محمدحسين حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 17 صفحه 286
سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 2 صفحه 38
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 2 صفحه 307
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها
بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد
-
اوصاف قیامت (کنار رفتن پرده ها و رسیدن به یقین)
-
اوصاف قیامت (فردا روزی بی بازگشت)
-
اوصاف قیامت (مشهود و مأوا)
-
اوصاف قیامت (دیوار حائل)
-
اوصاف قیامت (روزی به درازای پنجاه هزار سال)
-
اوصاف قیامت (روز بازگشت)
-
اوصاف قیامت (ناسودمندی معذرت و مال و فرزند)
-
اوصاف قیامت (رخدادی بزرگ و سخت)
-
اوصاف قیامت (بازجویی و سنجش اعمال و حکم)