تأویل خلود در جهنم
فارسی 4631 نمایش |برخی متکلمان برآنند که معنای خلود در آیات مزبور "مکث طویل" است، یا بر مدت طولانی تأویل می شود؛ زیرا برخی از روایات بر خروج گروهی از دوزخ دلالت دارد. لیکن بسیاری از مفسران و متکلمان این تأویل را صحیح ندانسته معتقدند در آیات فراوانی واژه "أبدا" همراه خلود آمده، و چنان که آیاتی که دلالت بر جاودانگی نعمت های بهشت و همیشگی آنها دارد، مانند «خالدین فیها أبدا» (نساء/ 57 و 122، توبه/ 22 و 100، تغابن/ 9، طلاق/ 11، بینه/ 8) به معنای نعمت دایم و ابدی است نه نعمت طولانی مدت باید همین معنا را از «خالدین فیها أبدا» که در آیات عذاب وارد شده برگزینیم؛ مانند: «و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها؛ و هر که نافرمانی خدا و رسولش کند و از حدود احکام الهی تجاوز کند او را به آتش درافکند که همیشه در آن معذب است.» (نساء/ 14) «خالدین فیها أبدا لایجدون ولیا و لانصیرا؛ آنان در آن دوزخ همیشه معذبند و بر نجات خویش هیچ یار و یاوری نخواهند یافت.» (احزاب/ 65) «و من یعص الله و رسوله فإن له نار جهنم خالدین فیها أبدا؛ و هر که نافرمانی خدا و رسول او کند البته کیفر او آتش دوزخ است که در آن تا ابد مخلد است.» (جن/ 23) این نوع عذاب در صورتی است که ملکات و صورت های زشتی که در دوران عمر کسب کرده به گونه ای با جان انسان عجین شده و گره خورده باشد و زوال ناپذیر و جدا ناشدنی باشد؛ چنان که کافران سرسختانه با پیامبران الهی در پیکار بودند و فرعونانه هر کدام به گونه ای "أنا ربکم الأعلی" را بر زبان داشتند دست به شمشیر برده و این فکر و اندیشه ی مشؤوم را تعقیب می کردند؛ چنان که مجلسی دوم به پیروی از محقق طوسی و علامه حلی آنان را که با امیرالمؤمنین (ع) جنگ پرداختند به استناد کلام پیامبر (ص) کافر خوانده و مستوجب عذاب جاودان برشمرده است: «المحارب لعلى (ع) کافر، لقول النبى (ص) "حربک یا على حربى ولا شک فى کفر من حارب النبى (ص)؛ آنان که با علی (ع) به پیکار ایستادند کافرند؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: جنگ با تو، جنگ با من است.» و شکی نیست در کفر کسی که با پیامبر (ص) به پیکار برخیزد؛ یعنی تنزیل جنگ با علی به منزله جنگ با پیامبر اقتضا دارد آثار منزل علیه که جنگ با پیامبر است بر منزل که جنگ با علی است مترتب شود و از بارزترین اثر جنگ با پیامبر (ص) همان کفر محارب است. بنابراین، محارب علی (ع) نیز کافر خواهد بود.
شاهد دیگر بر خلود در جهنم
ممکن است گفته شود برخی آیاتی که دلالت بر عذاب خالد و جاودان دارد دارای استثنا است و با وجود استثنا دیگر عذاب جاودان وجود نخواهد داشت؛ مانند:
1 ـ «قال النار مثویکم خالدین فیها إلا ما شاء الله إن ربک حکیم علیم؛ گوید: اکنون آتش منزلگاه شماست و همیشه در آن خواهید بود، مگر آن که خدا بخواهد که در این حال خلود نخواهد بود. البته پروردگار تو در همه کار درست کردار و به همه چیز داناست.» (انعام/ 128)
2 ـ «فأما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق* خالدین فیها مادامت السموات و الأرض إلا ماشـاء ربک إن ربک فعال لما یرید؛ شقاوتمندان همه در آتش دوزخند برای آنان دم سوزان و نفس گرم است که به زحمت دم فرو می بندند و به نفس عمیق آن را برمی آورند. آنان در آتش تا آسمان و زمین باقی است جاوید خواهند بود، مگر آن که مشیت خدا بخواهد نجاتشان دهد، که البته خدا بر اساس قدرت و حکمت خویش هر چه خواهد می کند.» (هود/ 106- 107) بنابراین، عذاب جاودان وجود نخواهد داشت.
پاسخ آن است که، پس از آیه ی اخیر با همین سبک و سیاق و بیان، آیه ای درباره سعادتمندان وارد شده که هم واژگان آسمان ها و زمین در آن به چشم می آید و هم استثنا دارد، لیکن به اتفاق همه ی فرهیختگان از مفسران و عقل ورزان استثنا از بهشت تصور ندارد و محال است خداوند کسی را از بهشت خارج سازد: «و أما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها ما دامت السموات و الأرض إلا ماشاء ربک عطاء غیر مجذوذ؛ اهل سعادت همه در بهشت ابد تا آسمان و زمین باقی است جاودان خواهند بود، مگر آنچه خواسته پروردگار باشد؛ بخشش خداست، عطای خداوند ابدی و نامحدود است.» (هود/ 108) جمله ی "عطاء غیر مجذوذ" قرینه دیگری است که بهشتیان همیشه در پرتو عطای ابدی حق تعالی قرار دارند و هیچ گاه نعمت بهشت از آنان دریغ و قطع نمی شود؛ یعنی این استثنا برای تأکید مستثنا منه آمده است؛ چنان که امام باقر (ع) به ابوبصیر آموخت: "فى ذکر أهل النار استثنی و لیس فى ذکر أهل الجنة استثناء". بنابراین، با همین شیوه ی استدلال در مورد دوزخیان نیز باید پیش رفت و عذابشان را جاوید به شمار آورد.
تذکر: ذکر آسمان و زمین یا کنایه از دوام یا ناظر به برزخ است؛ زیرا در قیامت آسمان و زمین برچیده می شود: «یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب؛ روزى كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحه نامه ها در مى پيچيم.»
مفهوم خلود در آیات سوره هود
آیا خلود در آیات مورد بحث به معنى جاودانگى است و یا همان مفهوم مدت طولانى را که مفهوم لغوى آن است مى رساند. بعضى از مفسران از نظر اینکه خلود در اینجا مقید به «مادامت السماوات و الارض» شده (مادام که آسمانها و زمین بر پا است) خواسته اند چنین نتیجه بگیرند که خلود در این مورد خاص به معنى جاودانگى نیست، زیرا آسمانها و زمینها، ابدیت ندارند و طبق صریح قرآن زمانى فرا مى رسد که آسمانها درهم پیچیده مى شود و این زمین ویران مى گردد و تبدیل به زمین دیگرى مى گردد. ولى با توجه به اینکه اینگونه تعبیرات در ادبیات عرب معمولا کنایه از ابدیت و جاودانگى است، آیات مورد بحث نیز خلود را به معنى جاودانگى بیان مى کند.
مثلا عرب مى گوید: این وضع برقرار خواهد بود "ما لاح کوکب؛ مادام که ستاره اى مى درخشد." یا "ما لاح الجدیدان؛مادام که شب و روز وجود دارد." یا "ما اضاء فجر؛ مادام که صبح مى درخشد." یا "ما اختلف اللیل و النهار؛ مادام که شب و روز پى در پى فرا مى رسد." و مانند اینها که همه کنایه از جاودانگى است.
در کلام امام على (ع) در خطبه 126 نهج البلاغه مى خوانیم: هنگامى که بعضى از خرده گیران ناآگاه به امام ایراد کردند که چرا در تقسیم بیت المال رعایت مساوات مى کند و بعضى را براى تحکیم پایه هاى حکومت به دیگران ترجیح نمى دهد، امام ناراحت شد و فرمود: «أ تامرونى ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه! و الله لا اطور به ما سمر سمیر، و ما ام نجم فى السماء نجما؛ آیا به من مى گوئید براى پیروزى دست به ستم نسبت به کسانى که تحت حکومت منند بزنم به خدا نزدیک این کار نمى روم مادام که مردم شبها به بحث مى نشینند و مادام که ستارگان آسمان یکى پشت سر دیگرى طلوع و غروب دارد.»
در اشعار دعبل خزاعى در قصیده معروفى که در حضور امام رضا (ع) خواند این شعر آمده است: «سابکیهم ما ذر فى الافق شارق و نادى مناد الخیر فى الصلوات؛ من بر شهیدان خاندان پیامبر گریه مى کنم تا آن زمان که خورشید بر افق مشرق نور مى پاشد و تا آن زمان که بانگ اذان براى دعوت به نماز بر مناره ها سر مى دهد.»
البته این مخصوص به ادبیات عرب نیست، در زبانهاى دیگر نیز کم و بیش وجود دارد و به هر حال دلالت آیه بر ابدیت نباید جاى گفتگو باشد. و به این ترتیب نیازى به گفتار کسانى که مى گویند آسمان و زمین در اینجا آسمان و زمین قیامت است، که جاودانى مى باشد نخواهد بود. در جای دیگر می فرماید: «ان المجرمین فی عذاب جهنم خالدون؛ مجرمان، گنهکاران (البته مقصود گروهی از گنهکاران هستند که خود قرآن معین کرده) در عذاب جهنم جاوید می مانند.» (زخرف/74) آنجا راجع به آنها فرمود: «انتم فیها خالدون»، اینجا به صورت غیاب ذکر می کند.
مفسرین، اینجا این مطلب را عنوان کرده اند که مقصود از "مجرم" چیست؟ آیا مقصود از "مجرم" خصوص کافر است، خصوص مشرک است؟ نه، چون اولا کلمه مجرم یعنی گنهکار، و ثانیا خود قرآن خلود را منحصر به کفار نکرده، مسلمان هم در اثر بعضی از گناهان ممکن است خالد در جهنم باشد.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 488
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 صفحه 246-239
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 5 صفحه 48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها