تقوا از عوامل ورود به بهشت
فارسی 3252 نمایش |سعادت بشر را بر دو رکن استوار نموده است همچنانکه به حکم فطرت و خرد نیز چنین است. یکی ایمان به یگانگى پروردگار و به صفات کامله و افعال و آثار او به این که در جهان هستى پدیده اى به طور استقلال تأثیرى نخواهد داشت و همه پرتوى از اراده و نمونه ئى از آثار و صنع اویند. و دیگری عمل یعنى انجام وظیفه و پرهیز از گناهان تا ایمان خود را به حد کمال رساند زیرا اساس این جهان بر نیروى غیبى و سیر طبیعى است و درباره بشر نیز بر عقیده و عمل اختیارى استوار است و چنانچه فردى این دو رکن در او استقرار یابد لغزشهاى اندک او قابل تدارک است: «ولو أن أهل الکتاب امنوا و اتقوا لکفرنـا عنهم سیئـاتهم و لأدخلناهم جنات النعیم؛ اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه سازند ما از گناهشان در می گذریم و به باغ های بهشت پرنعمت داخل می سازیم.» (مائده/ 65) بدیهى است سیرت این چنین افراد که با مشقت صفاى روانى و تقوى کسب نموده در جهان دیگر رشد آن دو به صورت خشنودى پروردگار و نعمتها در می آید که زوال پذیر نیست و به مناسبت اینکه این آیات درباره اهل کتاب است، از آنها نامبرده چنانکه بخواهند از مکتب خداپرستى پیروى نمایند و در جستجوى سعادت بر آیند باید از برنامه قرآن طریق خدا پرستى را بپیمایند تا در صف اهل توحید در آیند و از صفاى عقیده و خلق نیکو بهره مند گردند. مراد از تقوا بعد از ایمان، پارسایى و پرهیز از محرمات الهى و از گناهان کبیره است، یعنى گناهانى که خداوند در قرآن کریم وعده دوزخ به مرتکب آن داده است، پس مراد از "سیئات" که خدا وعده کرده اگر آنان کبایر را مرتکب نشوند آن سیئاتشان را ببخشد، عبارتست از گناهان صغیره.
خداوند بهشتى را که پرهیزگاران و متقین وارد آن خواهند شد توصیف مى کند و مى فرماید: صفت آن بهشت چنین است که از زیر درختان آن نهرها روان است و خوردنیها و سایه آن همیشگى است. یعنى هیچ وقت در آنجا کمبودى وجود نخواهد داشت و حرارتى که موجب آزردگى باشد نخواهد بود و پرهیزگاران با خوردنیهاى دائمى و در سایه دلپذیر و نوازشگر درختان که آن نیز دائمى است، از نعمتهاى خدا لذت خواهند برد: «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الأنهار أکلها دائم وظلها تلک عقبی الذین اتقوا وعقبی الکافرین النار؛ بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده چنان است که نهرها زیر درختانش جاری است و خوردنی های آن همیشگی و سایه ی آن برقرار است. این بهشت سرانجام کار تقواپیشگان و آتش سرانجام و تتمه کار کافران است.» (رعد/ 35) کلمه "مثل" به معناى توصیفى است که موصوف را ممثل و مجسم نماید. منظور از این عبارت، بیان صفت بهشت است به وصفى در نهایت شگفتى و بالاتر از تصور، چون حقیقت بهشت با این شگفتیهایش در وصف نمى گنجد، لذا از ویژگیهاى آن در قرآن تعبیر به مثل فرموده است. آنچه را که مى توان از بهشت درک کرد، شبیه و مثل آن است، «مثل الجنة» وگرنه بهشت براى وجود محدودى مانند ما، به درستى قابل درک نیست. بهشت، بهاى تقواست و بى جهت به کسى داده نمى شودو پاداش پرهیز موقت دنیوى، کامیابى دائم اخروى است.
در آیه شریفه وعده جمیلى را که در قبال وعید کفار به مردم پرهیزگار اختصاص داده بیان مى کند، تا هم آن را بیان کرده باشد، و هم اینکه زمینه براى خاتمه کلام که خلاصه گیرى از نتیجه سعى کفار و مؤمنین در مسیر به سوى پروردگار و بازگشتشان به سوى اوست، فراهم گردد. و اگر در قبال کفار متقین را قرار داد، با اینکه مى بایست مؤمنین را قرار داده باشد، بدین منظور است که اشاره کند بر اینکه کسانى به این عاقبت حسنى نائل مى آیند که علاوه بر ایمان، عمل صالح هم داشته باشند، چون اگر ایمان به خدا داشته باشند و عمل صالح نکنند مؤمن به خدا و کافر به آیات او خواهند بود.
از جمله اشارات لطیفى که در این آیه به کار رفته این است که در مقابله اول میان مؤمنین و مشرکین، از آنان به "متقون" و از اینان به "الذین کفروا" تعبیر کرده، و در آخر از آنان به "الذین اتقوا" و از اینان به "کافرون" تعبیر نموده است. و بعید نیست که در این اختلاف تعبیر اشاره باشد به اینکه فعل ماضى "اتقوا" و "کفروا" و صفت "متقین" و "کافرون" در اینجا یک مدلول دارند، و مجموع اعمالشان در دنیا یک عمل اعتبار شده است، و لازمه آن این است که یک بار بودن عمل عین استمرار آن باشد، و به این اعتبار تعبیر "الذین کفروا" و "الذین اتقوا" که دلالت بر صدور فعل دارد با تعبیر "کافرون و متقون" که دلالت بر اتصاف و استمرار مى کند یک مفاد را مى رسانند، و آن عبارت است از منحصر ساختن موصوف بر صفتش، و اینکه یک دسته فقط کفر مى ورزند و دسته دیگر فقط در راه ایمان قدم برمى دارند، و اما آن کسانى که اعمالشان و کفر و ایمانشان استمرار نداشته هر لحظه عوض مى شود، مدتى کفر از ایشان سرمى زند سپس مبدل به ایمان مى گردد، و یا چندى بر طریق ایمانند، سپس به کفر مى گرایند و خلاصه هنوز بر یک طریق معین استوار نشده اند، از سیاق این آیات خارج اند، و روى سخن در این آیات با آنان نیست.
پس اگر بخواهیم بگوییم پرهیزگاران کیانند و پاداش آنان چیست؟ باید گفت که کسانى هستند که به اغواى ابلیس گمراه نمى شوند و از دامهاى او اجتناب مى کنند و مى دانند که وى چگونه دنیا را برایشان مى آراید. پاداش آنان چنین است: «إن المتقین فی جنات و عیون؛ بىگمان، پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.» (حجر/ 45) پارسایان در باغ های بهشت و کنار چشمه های جاری خواهند بود. از آنجا که در کلام رسول خدا (ص) تقوى به ورع و پرهیز از محرمات خدا تفسیر شده و در کلام خداى تعالى هم، متقین را مکرر به بهشت بشارت داده، نتیجه مى گیریم که متقین اعم از مخلصینند. و حق مطلب این است که آیه شریفه شامل کسانى است که ملکه تقوى و ورع و پرهیز از محرمات الهى در دلهایشان جایگزین شده باشد. تنها چنین کسانى اند که سعادت و بهشت بر ایشان حتمى است.
در جائی دیگر می فرماید: «ولدار الاخرة خیر ولنعم دارالمتقین* جنات عدن یدخلونها تجری من تحتها الأنهار لهم فیها ما یشاءون کذلک یجزی الله المتقین؛ خانه ی اهل تقوا بسیار باشکوه و خوب خواهد بود؛ یعنی باغ های بهشت عدن که در زیر درختانش از لطف خداوند نهرها جاری است. متقیان در آن داخل می شوند، در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند برایشان حاضر است. این است پاداش و جزایی که خدا به اهل تقوا کرامت.» (نحل/ 30 ـ 31) جالب اینکه از میان تمام صفات روى "تقوا" تکیه شده است، همان تقوا و پرهیزکارى و تعهد و مسئولیت که جامع تمام صفات برجسته انسانى است.
آیه ی دیگر اینکه: «و إن للمتقین لحسن مـاب* جنات عدن مفتحة لهم الأبواب؛ البته در جهان جاودان برای اهل تقوا نیکو منزلگاهی است؛ باغ های بهشت ابد که درهایش بر روی آنان گشوده است.» (ص/ 49 ـ 50)
اشاره: باز بودن در نعمت دیگری است؛ زیرا گرچه بیگانه حق ورود به بهشت را ندارد و آشنا هرگز از آن خارج نمی شود، لیکن خود انفتاح باب نوعی از حریت و آزادی را به همراه دارد و مایه ی تمامیت نعمت می شود. شخصی یهودی از امیر مؤمنان (ع) پرسید: پیامبر شما در کجای بهشت ساکن است؟ فرمود: در بهشتی که از همه بهشت ها شریف تر و والاتر است؛ یعنی در بهشت "عدن". یهودی گفت: به خدا سوگند راست گفتی. همانا این سخن به خط هارون و املای حضرت موسی (ع) است.
قرآن حکیم در جائی دیگر نعمتهاى پرهیزگاران و آبرویى را که در نزد پروردگار خویش دارند براى ما بیان مى کند، و از این که نعمتهاى آخرت با نعمتهاى دنیوى تفاوت دارد و ویژه پرهیزگاران است، و آنان کسانى هستند که خود را از حرامها محفوظ مى دارند، و با دست کشیدن از هواى نفس خویشتن را به رنج مى اندازند، و در راه خدا بر مصائب و آزارهاى گوناگون شکیبایى نشان مى دهند، و سرانجام تا زمان مرگ بر حق استوار مى مانند، چه راه بهشت آکنده از دشواریها و زحمتها است، و امام على (ع) گفته است: «با چنین دستاویز مى خواهید در دار قدس خدا مجاور او شوید؟ و نزد وى از گرامیترین دوستانش گردید؟ هرگز! با خدا و بهشت او افسون نتوان کرد، و خشنودى او جز به طاعت به دست نتوان آورد.»
آرى، انسان نمى تواند به خواسته هاى روزانه و آرزوها و رؤیاهاى خود دسترس پیدا کند، پس چگونه مى تواند به بهشت که عالیترین خواسته و برترین هدف است برسد؟! آدمى به خواسته هاى خود در دنیا با کوشش و تلاش خویش دسترس پیدا مى کند، ولى براى رفتن به بهشت کوشش تنها کافى نیست، بلکه براى آن انجام دادن عمل صالح لازم است که با نیت خالص انجام دهنده آن همراه باشد، چه خدا جز از متقیان و پرهیزگاران عملى نمى پذیرد، و بسیارند کسانى که نماز مى گزارند و روزه مى دارند و به زیارت خانه خدا مى روند و انفاق مى کنند ولى این همه بیهوده است و سبب راه یافتن آنان به بهشت نمى شود، بدان سبب که خالص براى خدا صورت نگرفته است، و چگونه ممکن است صلاتى که احاطه شده با شرک و سهو است بالا رود و به خدا برسد؟ و چگونه روزه ریایى و صورت گرفته براى رسیدن به نام نیک ممکن است پذیرفته شود؟! و چگونه ممکن است سعى حج کننده مشکور و حج او مبرور باشد در حالى که نسبت به طاغوت خضوع مى کند؟! «إنما یتقبل الله من المتقین؛ خدا از پرهیزگاران مى پذیرد.» (مائده/ 27) و در اخبار است که عبادت یا عملى که عامل آن جز براى خدا انجام داده باشد، در قیامت به صورت سنگى در مى آید و به پیشانى او مى خورد.»
مى پرسیم که: پس متقى کیست؟ متقى کسى است که کار خیر را در زندگى خویش به صورت روشى دایمى براى خود در مى آورد، ولى آن کس که هنگامى به کار خیر برخیزد که آن را موافق با مصالح خویش ببیند، و چون در معرض آزمایش یا بلا قرار گیرد آن را ترک کند، متقى نیست... و پروردگار ما تنها پرهیزگاران را به جایگاهى امین در نزد خویش وعده داده و گفته است: «إن المتقین فی مقام أمین* فی جنات و عیون* یلبسون من سندس واستبرق متقابلین؛ پرهیزکاران در بهشت ابد مقام امن و امان یافته، در باغ ها و کنار چشمه ها و نهرها آرمیده، لباس از سندس و استبرق آراسته دربر و روبروی هم بر تخت ها تکیه زده اند.» (دخان/ 51 ـ 53)
امام صادق (ع) می فرماید: هر بنده ای به سوی آنچه خدا دوست دارد برود خداوند به آنچه او دوست دارد رو آورد. هر که به خدا پناه آورد خدایش پناه دهد و هر که را خدا به او رو کند و پناه دهد باکی ندارد که آسمان بر زمین افتد یا بلایی فرود آید که همه ی مردم زمین را فرو گیرد. او به وسیله ی تقوا در حزب خدا از هر بلا محفوظ است. آیا نیست که خداوند عزوجل می فرماید: «إن المتقین فی مقام أمین؛ به راستی مردم تقوا مدار در مقام امنی هستند.» (دخان/ 51)
«إن المتقین فی جنات و نهر* فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر؛ اهل تقوا تحقیقا در باغ ها و کنار نهرهای بهشت ابد منزل گزینند و در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزت و سلطنت جاودانی در نعمتند.» (قمر/ 54 ـ 55)
امام صادق (ع) بعد از یادآوری تقوا و این که در محور تقوا هر عبادت شایسته گرد می آید و به وسیله تقوا هر کسی که به درجات بالا خواهد برسد می رسد، و به سبب تقوا، خواهان زندگی پاک و پاکیزه به آن دست می یابد، و به واسطه تقوا می توان به انس همیشگی با خدا رسید، به آیه کریمه ی «إن المتقین فی جنات و نهر* فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» استناد فرمود.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 3 صفحه 166
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 6 صفحه 51
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2 صفحه 462
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 11 صفحه 91
سید عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 1 صفحه 128
سید عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 3 صفحه 131
عبدالله جوادی آملی- تفسیرموضوعی- جلد 5 صفحه 250-254
فضل بن حسن طبرسی- ترجمه جوامع الجامع- جلد 3 صفحه 285
فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 1 صفحه 60
محسن قرائتی- تفسیر نور- جلد 2 صفحه 29
محسن قرائتی- تفسیر نور- جلد 6 صفحه 242
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 11 صفحه 501
يعقوب جعفرى- کوثر- جلد 5 صفحه 551
سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 5 صفحه 69
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 13 صفحه 51
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها