منابع الهیات مسیحی (جایگاه کتاب مقدس)

فارسی 6748 نمایش |

فهم کلى از پیوند میان عهد عتیق و عهد جدید در آثار جیمز ششم

این فهم کلى از پیوند میان عهد عتیق و عهد جدید در یکى از معدود آثارى که یکى از پادشاهان انگلیسى در باب الهیات نوشته، مطرح گشته است. جیمز ششم اهل اسکاتلند، پس از مرگ الیزابت اول در سال 1603، جانشین او شد و عنوان جیمز اول انگلستان را به خود اختصاص داد. یکى از مهم ترین دستاوردهاى او در الهیات انگلیسى زبانان، تصدى ترجمه انگلیسى تازه اى از کتاب مقدس در سال 1604 بود که سرانجام در سال 1611 منتشر شد و شهرت بسیارى به «نسخه شاه جیمز» پیدا کرده است. اما خود جیمز دانشجوى زیرک الهیات به خصوص با گرایش به تفکر کالونى بود که به تدریج در اواخر قرن شانزدهم بر اسکاتلند استیلا یافت. وى در حالى که در مسند پادشاهى قرار داشت، کتابى به نام Basilikon Doron هدیه شاهانه نوشت که اصولا کتابى پایه در هنر پادشاهى است و براى استفاده پسرش، شاهزاده هنرى، نوشت. نویسنده در فصل نخست کتاب، به بررسى اهمیت ایمان مسیحى براى پادشاهان پرداخته و در طى بحث، برداشت خود را از جایگاه کتاب مقدس به طور کلى، و پیوند میان عهد جدید و عهد عتیق به خصوص، بیان کرده است: تمامى کتاب مقدس را روح خدا بیان کرده است، تا بدان وسیله (هم چنان که کلام حیات بخش خود)، کل فعالیت کلیسایى را تا پایان جهان تعلیم داده و بر آن حکم راند. این کتاب از دو بخش تشکیل شده است، عهد عتیق و عهد جدید. اساس اولى شریعت است که گناهان ما را نشان مى دهد و عدالت را در بردارد؛ اما اساس دومى مسیح است که بخشایشگر گناهان است و فیض را به همراه دارد. جامع شریعت ده فرمان است که تا حد زیادى در شریعت بسط و شرح داده شده و کتاب هاى پیامبران آن را تفسیر کرده اند: تواریخ نمونه هاى اطاعت یا عدم اطاعت از آن را نشان داده است، و بنابراین پاداش و کیفر نیز از جانب خدا داده شد. اما از آن جا که هیچ کس نمى تواند شریعت را نگه دارد، و نه هیچ بخشى از آن را، اقتضاى حکمت و خیرخواهى بى نهایت الهى آن بود که تنها پسرش را براى تحقق عدالتش در رنج کشیدنش براى ما، در ماهیت ما تجسد بخشد؛ از آن جا که ما با عمل خود نمى توانیم نجات یابیم، (دست کم) باید با اعتقاد نجات یابیم. از این رو، اساس شریعت فیض در چهار تاریخ پیدایش، زندگى، مرگ و برخاستن مسیح قرار دارد. شاهزاده هنرى درسال 1612 درگذشت و نتوانست بهره اى از پیشنهادهاى پدرش ببرد؛ اما این اثر براى اهداف ما از چند جهت، به ویژه جایگاه نویسنده آن در تاریخ بریتانیا، قابل توجه است. با این حال، این اثر همچنین بیان مهمى از «الهام کامل» کتاب مقدس (واژه dited به معناى «گفته شده» است) و تبیینى مناسب از پیوند میان شریعت و انجیل به دست مى دهد.

کلمه خدا

عبارت هاى «کلمه خدا» و «کلمه خداوند» دست کم در میزان ریشه دارى در عبادات مسیحى و الهیات مسیحى یکسان اند. «کلمه» به معناى عمل و ارتباط است. دقیقا همان گونه که کلماتى که هر فرد به کار مى برد، ویژگى و اراده هر فرد را بیان مى کند، کتاب مقدس، به خصوص عهد عتیق، خدا را به گونه اى مى داند که با مردم سخن مى گوید، و بدین سان مردم از نیات و اراده خدا آگاه مى شوند. اصطلاح «کلمه خدا» پیچیدگى و تنوع بسیارى دارد و طیفى از اندیشه ها را گرد خود فراهم آورده است. در سنت مسیحى و خود کتاب مقدس، سه معناى عام وداراى ارتباط آشکار این اصطلاح را مى توان چنین به دست آورد:
1- این اصطلاح براى اشاره کردن به عیسى مسیح به مثابه کلمه خدا، که تجسد یافت، به کار مى رود. (یوحنا 1:14) این وسیع ترین کاربرد این اصطلاح در عهد جدید است. الهیات مسیحى هنگام سخن گفتن از مسیح به عنوان «کلمه تجسد خدا» کوشیده است تا بیانگر این اندیشه باشد که اراده، اهداف و ماهیت خدا به واسطه شخص عیسى مسیح در تاریخ شناخته مى شود. این اعمال، منش و هویت الهیاتى عیسى مسیح است نه صرف کلماتى که او بر زبان آورده است که ماهیت و اغراض خدا را روشن مى سازد.
2- این اصطلاح براى اشاره به «بشارت مسیح» یا «پیغام یا اعلام درباره مسیح» نیز به کار مى رود. بدین معنا، این اصطلاح به چیزى اشاره مى کند که خدا به واسطه زندگى، مرگ و رستاخیز مسیح متحقق و آشکار ساخته است.
3- این اصطلاح به یک معناى کلى براى اشاره به مجموع کتاب مقدس به کار مى رود که مى توان آن را زمینه ساز ظهور مسیح، بیان کننده داستان آمدن او، و نیز مبین لوازم زندگى، مرگ و رستاخیز او براى مؤمنان دانست. ملاحظاتى از این دست، در استفاده کارل بارت از عبارت «کلمه خدا» نهفته است. آموزه بارت درباره شکل «سه لایه اى کلمه خدا» نوعى حرکت سه جنبه اى از کلمه خدا در مسیح به گواهى به این کلمه در کتاب مقدس، و سرانجام به اعلام این کلمه در موعظه جامعه مؤمنان را از هم تمییز مى دهد. از این رو، ارتباطى مستقیم و انداموار میان موعظه کلیسا و شخص عیسى مسیح وجود دارد.

الهیات روایى

شکل ادبى که بر کتاب مقدس سیطره دارد، شکل روایى آن است. این نکته چه پیامدهایى در ارتباط کتاب مقدس با الهیات داشته است؟ مفهوم تازه مطرح شده «الهیات روایى»، سخن هاى زیادى درباره این موضوع دارد. اساس الهیات روایى این ملاحظه است که کتاب مقدس، به همان اندازه که در مسائل اعتقادى یا الهیاتى اظهار نظر مى کند، داستان هایى درباره خدا بازگو مى کند. براى نمونه، درباره عهد عتیق مى توان گفت که این کتاب تحت تأثیر نقل و بازگویى این داستان است که خدا چگونه بنى اسرائیل را در رفتن از مصر به سرزمین موعود رهبرى کرد و اینکه این جریان چه پیامدهایى براى قوم خدا داشت. داستان هایى از جنگ ها، موضوعات عاشقانه، خیانت ها، شفا دادن ها، ساختن معبدها و محاصره شدن هاى فاجعه بار وجود دارد. به همین سان، عهد جدید نیز تحت تأثیر عمل رهایى بخش خدا در تاریخ است که کانون آن در این زمان زندگى، مرگ و رستاخیز عیسى مسیح است. این داستان براى مسیحیان چه معنایى دارد؟ چگونه بر شیوه تفکر و عمل آنان تأثیر مى گذارد؟ نامه هاى پولس، براى نمونه، کوشش هایى نظام مند براى توضیح و شرح مناسبت داستان عیسى مسیح براى مسیحیان می باشد. بینش هایى این چنینى است که در وراى ظهور یکى از مهم ترین جنبش هاى الهیاتى توسعه یافته در چند دهه اخیر به نام الهیات روایى قرار دارد. این الهیات تا حد زیادى در آمریکاى شمالى رشد یافته است، و بسیارى از ناظران روابط نزدیک آن با مدرسه الهیات ییل و نویسندگان آن جا مانند هانس فرى، جورج لیندبک و رونالد تیمن را کشف کرده اند. از این رو، اصطلاح الهیدان روایى گرچه چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما الهیات روایى تأثیر بسیارى بر الهیات انگلیسى زبان از اوایل دهه 1970 داشته است.

ویژگی اساسى الهیات روایى
ویژگى اساسى الهیات روایى در همان توجه خاصى است که این الهیات به روایت ها یا داستان هاى مرتبط با الهیات مسیحى دارد. همان گونه که خواهیم دید، این امر در جهت یابى جدید الهیات، و بهویژه در شکل دادن مجدد به پیوند غالبا مغفول میان الهیات نظام مند و مطالعه کتاب مقدس، بسیار قابل توجه و مهم است.

ریشه هاى الهیات روایى
ریشه هاى این جنبش، پیچیده است. یکى ازمهم ترین منابع، نویسنده اى بود که خود نه الهیدان و نه پژوهشگر کتاب مقدس، بلکه متخصص در ادبیات سکولار بود. اریک اربک در تحقیق مشهور خود به نام تقلید: ارائه واقعیت در ادبیات غرب (1946) صحنه هایى از ادبیات کلاسیک، مانند اودیسه هومر، را با پاره اى از عبارات کتاب مقدس مقایسه کرد که برگرفته از عهد عتیق و جدید بود. اربک بارها چنین استدلال کرد که روایت هاى کتاب مقدس در تاریخ، زمان و آگاهى از عمق بسیار بیشترى برخوردار است. عمق واقع گرایى گزارش هاى آنها چنان است که در سایر کتاب هاى این دوره یافت نمى شود. از این رو، اربک به کیفیت ممتاز روایى کتاب مقدس اشاره مى کند که زمینه را براى بهره بردارى هاى الهیاتى فراهم کرده است. شاید بتوان به نحو خاص ترى، ریشه هاى الهیات روایى را در کارل بارت جستجو کرد که به کتاب مقدس منزلت و معناى تازه اى داد و آن را «داستان خدا» نامید. دیگران معتقد بودند که اچ. ریچارد نیبور در کتاب معنای مکاشفه (1941) انگیزه بزرگی به این جنبش، به وی‍ه در آمریکای شمالی داد. تاکید پیوسته نیبور بر انکشاف خدا در تاریخ، او را به این نتیجه رهنمون ساخت که خاطرنشان سازد که روایت ها،شیوه به خصوص مناسب برای بیان آن وحی و انکشاف است. خدا چنین خواسته است که در تاریخ و شکل های تاریخی (مانند خروج از مصر و تاریخ عیسی مسیح)، منکشف شود. از این رو مناسب ترین شکل ادبی برای نشان دادن این وحی، یک روایت ،یعنی داستان بوده است. (باید تاکید کرد که وا‍‍ژه «داستان» به هیچ روی به معنای«اثری افسانه ای» یا فقدان هر گونه خصیصه تاریخى نیست.) عهد عتیق و عهد جدید، هر دو، به سبب استفاده دائم از روایات براى نشان دادن دخالت و انکشاف الهى در تاریخ بشر، شاهدى بر این نکته اند.

الهیات روایى پس از جنبش روشنگرى
با این حال، پس از جنبش روشنگرى در قرن هیجدهم، که بر حقایق عقلانى عموما در دسترس تأکید داشت، به این بینش ها تا حد زیادى بى توجهى شد. احیاى آنها تا حد زیادى مدیون هانس فرى، الهیدان اهل ییل در کتاب به حق مشهورش به نام افول روایت کتاب مقدسى بود. فرى خاطر نشان ساخت که تمایل جنبش روشنگرى به کاستن الهیات به مفاهیمى کلى و عقلانى، موجب بى توجهى به کیفیت روایى نوشته هاى کتاب مقدس خواهد شد. در جنبش روشنگرى، الهیات درباره اصول کلى اى بود که مى توان آن را با عقل اثبات کرد. نیازى به روى آوردن به تاریخ نبود، مگر در نقش تأیید. رویکردى مرتبط با این به رودولف بولتمان (1976-1884) نسبت داده می شود. وی آغازگر برنامه ای در اسطوره زدایی بود. در کانون برنامه او، این اندیشه قرار داشت که می توان اهمیت فرا زمانی عیسى، که بولتمان در اعلان مربوط به عیسى قرار داد، از روایت هاى کتاب مقدسى که درباره اوست، استخراج کرد. اسطوره زدایى، هر چه بوده، در اساس کوششى بود براى گرفتن معناى واقعى روایت کتاب مقدس درباره عیسى، به گونه اى که روایات را مى توان به یک سو افکند. همین که اهمیت فرا زمانى عیسى تثبیت گردد، روایات اصلى درباره او دیگر به کار هیچ هدف سودمند دیگرى نخواهد آمد.

آغاز توجه تازه به کیفیت روایى کتاب مقدس
شاید اتفاقى نباشد که مرگ بولتمان در 1976 را آغاز توجهى تازه به کیفیت روایى کتاب مقدس دانسته اند. نقد بنیانى مسیحیت در دهه 1960، که شاید بتوان مشهورترین تبیین اش را در جنبش «مرگ خدا» یافت، فروکش کرده بود. به نظر مى رسید که زمان بازسازى ایمان فرا رسیده است. در میان نویسندگانى که معتقد بودند که الهیات روایى، کلید آن بازسازى را در دست دارد، مى توان از افراد زیر یاد کرد: هانس فرى، جیمز گوستاوسون، استنلى هاوئرواس، جورج لیندبک و رونالد تیمن که اغلب با مسامحه آنان را متفکران «پست لیبرال» مى نامند. با این حال، باید تأکید کرد که الهیات روایى را به هیچ معنا نمى توان جنبشى دانست که تعریف دقیقى ازآن شده است. دشوار است (و شاید ارزش خاصى نداشته باشد)، که الهیدانان خاصى را به جرأت در این دسته بندى گنجانید.

مزایاى الهیات روایى
براى درک جذابیت این رویکرد، به ویژه در میان نویسندگانى که توجه به محور بودن کتاب مقدس در الهیات مدرن را زنده کرده اند، توجه به نکات زیر مهم است.
1- روایت اصلى ترین نوع ادبى است که در کتاب مقدس یافت مى شود. در واقع، بعضى از نویسندگان اخیر حتى گفته اند که تنها شکل ادبى کتاب مقدس همین است. البته این مبالغه اى آشکار، هر چند قابل درک است. این ممکن است در شکل هاى متعددى رخ دهد: تاریخ هاى عهد عتیق، گزارش هاى انجیل از سرگذشت عیسى، و مثل هایى که خود عیسى به کار برد، همگى نمونه هایى از روایات اند. روى آوردن به الهیات از منظرى روایى، بالقوه مى تواند بسیار بیشتر از رویکردى نظرى به خود کتاب مقدس وفادارتر باشد. سایر اسناد مهم مسیحیت، مانند اعتقادنامه ها، همگى به ویژه هنگامى که مؤید ایمان به عیسى مسیح اند، بر روایت تأکید دارند. تأیید ایمان به عیسى، به مثابه تأیید ایمان به روایت تولد، بر صلیب رفتن، مرگ، رستاخیز و عروج اوست و این داستانى است که محور آن عیسى مسیح است و هویت و اهمیت او را روشن مى کند.
2 - این رویکرد از معناى ملال آور انتزاع که گفته می شود که ویژگی بیشتر نوشته های علمی در باب الهیات است ،اجتناب می کند. امروزه رویکرد انتزاعی و کلی در باب الهیات به سویی افکنده شده است. در عوض، الهیات روایی ما را به تامل کردن در یک داستان دعوت می کند. تبیینی پرشور و به یادماندنی از چیزی که در واقع رخ داده است (مانند داستان عیسی) یا آنکه چیزی که می توان به گونه ای تصرف کرد که گویی حقیقتا روی داده است (مانند مثل های عیسی). نوعی تمسک به قوه خیال ،(این نکته را بیش از همه نویسندگانی مانند سی.اس.لوئیس تأکید کرده اند)، معنایى از واقعیت گرایى، نوعى حس درگیرى شخصى در کار است که غالبا و به طور آشکار در الهیات یافت نمى شود.
3- الهیات روایى مى پذیرد که خدا انسان را در تاریخ ملاقات مى کند و با او چنان سخن مى گوید که گویى در تاریخ حضور مستمر داشته است. آموزه تجسد تأیید مى کند که داستان عیسى مسیح، داستان خدا نیز هست. الهیات روایى اعلام مى کند که خدا حقیقتا در جهان زمان و مکان حضور دارد و اینکه خدا در واقع در تاریخ وارد شده و حقیقتا مى خواهد انسان را در هر جا که هست ببیند. غالبا الهیات نظام مند این تصور را ایجاد مى کند که خدا رشته اى از تصورات و اندیشه ها را به انسان عرضه کرده است; گویى که وحى و انکشاف، نوعى بانک اطلاعات است. الهیات روایى به انسان این توان را مى دهد تا این بصیرت اساسى را بازیابد که خدا در تاریخ حضور دارد. داستان خدا با داستان انسان تلاقى مى کند. انسان مى تواند داستان خود را، همان گونه که در کتاب مقدس آمده، با پیوند دادن آن به داستان خدا درک کند.این جنبه از الهیات روایى تأثیر بسیار زیادى، بیش از همه، در زمینه علم الاخلاق داشته است. شاید استنلى هائرواز برجسته ترین فرد از گروهى از نویسندگان علم الاخلاق است که معتقد بود که روایت هاى انجیل، الگویى رفتارى ارائه مى دهد که براى مؤمنان مسیحى شایسته است. براى نمونه، عیسى مسیح کسى تلقى مى شود که پایه گذار الگویى بود که از اختصاصات داستان مؤمنان مسیحى است. علم الاخلاق، اگر از منظرى روایى بدان نگریسته شود، یکسره بر زندگى واقعى استوار است. انجیل اساسا درباره رشته اى از اصول اخلاقى نیست، بلکه درباره تأثیر مواجهه با خدا بر زندگى افراد و تواریخ ملل است. نویسندگان کتاب مقدس با پیوند دادن چنین داستان هایى توانستند اعلام کنند که «این است نتیجه دگرگون شدن به مدد فیض خدا، و این است الگویى مناسب براى رفتار مسیحى.»
4- پذیرش خصلت روایى کتاب مقدس به ما مجال مى دهد تا دریابیم که چگونه کتاب مقدس به نحو موثرى کشمکش میان معرفت محدود شخصیت هاى انسانى در داستان، و همه چیزدانى خدا را بیان مى کند. روبرت آلتر در کتاب هنر روایت کتاب مقدس این نکته را با وضوح خاصى در عهد عتیق توضیح مى دهد. ساختار روایى کتاب مقدس به خواننده اجازه مى دهد تا داستان را از منظر خدا بنگرد و تأثیر متقابل میان بى دانشى بشر یا درک نادرست از وضعیت و واقعیت آن را، که از منظر الهى نگریسته مى شود، ارزیابى کند.

معایب و مشکلات الهیات روایى

این جنبش مشکلاتى نیز برانگیخته است. براى نمونه، آیا روایت مسیحى تنها داستان معتبر و قابل اعتماد است؟ یا اینکه روایت هاى دیگرى نیز هست که مى توان ادعا کرد که آنها نیز معتبرند؟ آنچه تا به حال گفته شد، شاید این را برساند که الهیات روایى براى الهیدانان محافظه کار جذابیت دارد. با این حال، بسیارى از الهیدانان لیبرال، نیز الهیات روایى را جذاب یافته اند، زیرا ادعاى انحصار یا شمول داشتن ندارد؛ سایر داستان ها مانند داستان هاى آیین هندو را نیز مى توان داراى اعتبار دانست. در واقع، بسیارى از محافل الهیاتى مدرن، اغلب از پرداختن به موضوع اعتبار روایات شانه خالى مى کنند؛ به خصوص آنان که هوادار لیبرالیسم یا پست مدرنیسم اند. با این حال، شاید مشکل مهم تر صدق روایات باشد. الهیات روایى تمامى توجهش به ساختار ادبى کتاب مقدس معطوف است. از این رو، این الهیات به عوامل تاریخى چندان توجهى نمى کند. هنگام تأمل درباره ساختار ادبى روایات، این سؤال ساده تاریخى مغفول واقع مى شود که «آیا این راست است؟ آیا به راستى چنین چیزى رخ داده است؟» چگونه مى توان تفاوت میان قصه و تاریخ را شرح داد؟ هر دو ساختارهایى روایى دارند، اما آنها جایگاه تاریخى و الهیاتى بسیار متفاوتى دارند. شکوفایى اخیر پست مدرنیسم وزنى اضافى به این نکته داده است، زیرا بر این باور است که نمى توان حکم کرد که تفسیر خاصى از یک متن درست است یا نادرست.براى پاسخ به این پرسش حیاتى، تمسک به «روایت» کتاب مقدس کافى نیست.
(ادامه دارد...).

منـابـع

آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1384

آلیستر مک گراث- مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی- مترجم بهروز حدادی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1382

مری جو ویور- کتاب درآمدی به مسیحیت- مترجم حسن قنبرى- قم مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1381

ولفهارت پانن برگ- درآمدی به الهیات نظام مند- مترجم عبدالرحیم سلیمانى اردستانى- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1386

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد