دین تنظیم کننده روابط اعتباری و حقیقی زندگی انسان
فارسی 2549 نمایش |گرایش تند و شدید به امور اعتباری دنیوی، طبعا انسان را از عالم معنی و حقیقت دور می کند و آنطور که باید و شاید نمی گذارد به مقصودش برسد. مثلا شخصی که برای ادامه زندگی خود احتیاج به غذا دارد، اصل غذا که متکفل امر حیاتی اوست بسیار ساده و راحت بدست می رسد، ولی مشکلاتی عجیب و غریب از امور اعتباریه او را احاطه می کند؛ می گوید چه غذائی انتخاب کنم که آبرویم نرود؛ رفیقم مرا در آن حال ببیند از من انتقاد نکند، یا میهمانی که به منزل می آید از من خرده نگیرد. اینها یک رشته امور اعتباریه است که با آن امر حقیقی ممزوج شده و بالنتیجه عمل، شامل هر دو گونه از دست یابی به واقع و لحاظ امر اعتباری می گردد.
و چه بسا هست که کثرت توارد و تزاحم امور اعتباری به حدی است که آن امر واقع را بکلی از بین می برد و در کام خود هلاک می کند. تمام اموری که در دنیا برای انسان پیش می آید یا انسان بدانها دست می زند از قبیل خرید و فروش، صلح، هبه، وکالت، اجاره، مزارعه، مساقات، مضاربه، نکاح، طلاق؛ بر اساس اعتباراتی شدید متورم می گردد به طوریکه چه بسا انسان برای حفظ آنها خود را در کام مرگ می کشاند، و آن تورمهای اعتباری و مصلحت اندیشی های موهوم را با جان عزیز خود معاوضه و مبادله نموده و در شطرنج روزگار به رایگان می بازد.
پست ترین عوالم، حکومت منطق حس است
این عالم اعتبارات، أسفل السافلین است، یعنی پست ترین عوالم از سر حد حقیقت و متن واقع. چون انسانی که در مسیر تکاملی خود باید صددرصد وجودش را با حقائق تطبیق دهد، و در سیر بهره یابی از مواد حقیقیه عالم و وصول به واقعیات در نردبان صعود به ترقیات روز افزون نائل گردد؛ کارش در انحطاط به جائی می رسد که تمام عمر خود و سرمایه وجودی خود را از عقل و علم و حیات و قدرت، صرف گفتگوی داستانهای خیالی و افسانه ای زید و عمرو می کند و برای آبرو به یک سلسله آرزوهای دراز که معلوم نیست به آنها می رسد یا نمی رسد، دلبستگی پیدا می کند. و برای وصول و کامیابی به آن منویات و آرزوهای خیالیه دست به فعالیت های تند می زند، و بالنتیجه میوه عمرش نارسیده و با دست تهی و از ثمرات حیات بهره مند نگشته از دنیا می رود، و با حال انکسار و فتور بدین عمر گذشته می نگرد، حسرت و ندامت سراتاپای او را فرا می گیرد چون در مقابل عمر ضایع شده و طومار درهم پیچیده و بانگ رحیل چه می توان کرد؟!
دین تنظیم کننده روابط میان امور حقیقی و اعتباری است
دین از طرف پروردگار آمده است تا سلسله اعتباریات انسان را در حدودی که برای انسان منفعت دارد و مانع از ترقی و تکامل او نمی گردد مشخص و معین کند. بسیاری از آنها را که به درد او نمی خورد بلکه او را به جهنم می کشد از دست او بگیرد و یک رشته دستوراتی که انسان را به عالم هستی و حیات می رساند به او تعلیم کند. کسانیکه طبق این دستورات عمل می کنند ثمره وجودی آنها به مرحله کمال خود می رسد و از استعدادات و قوائی که به آنها داده شده است حداکثر استفاده نموده قوای هستی خود را به فعلیت می رسانند. در این صورت هنگام مرگ بشاش و خندان بوده (چون از مراحل ابتدائیه تکامل گذشته و به سر عالم رسیده اند) حقائق بر آنها منکشف گشته و با خدای خود ربط پیدا نموده و وجود جزئی خود را به کلیت این عالم مربوط و در علم و حیات و قدرت کلیه منغمر و فانی شده اند. و هیچ حال منتظره ای برای آنها باقی نمانده و از مردن هراس ندارند بلکه عاشق مردن و دلباخته مرگند که آن عوالمی را که در اینجا ندیده اند و بنا به مصلحتی از ایشان نهفته مانده است در پیش ببینند. و کسانیکه به این دستورات عمل نمی نمایند و دوران عمر خود را به بازی مشغول و از دائره اعتبار قدم فرا نمی نهند، چون باطل دلهای آنان را مسخر نموده و در لباس حقیقت و با صورتهای زینت دهنده خیالیه افکار آنان را به خود مشغول ساخته و بالاخره بدون کامیابی از ثمرات هستی بخش عالم واقع و وصول به مقصد خلقت و سر آفرینش و آشنائی با وطن اصلی و ربط با عالم کلی و مناجات و انس با خدای خود بسر برده اند؛ ناچار حرکت آنها به عالم بعد توأم با ضعف و نقصان وجودی آنها بوده، با حال انکسار و شکستگی و هم و غم و حسرت و اندوه بدون دریافت نتیجه، تشنه کام از این عالم رحلت می کنند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 1- صفحه 22-19
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها