آیات قرآن کریم در رابطه با اهمیت علم و شناخت
فارسی 8697 نمایش |قرآن که مهم ترین منبع مکتب اسلام است، با تأکید فراوان و صراحت قاطعانه، لزوم تحصیل علم و معرفت را برای به دست آوردن حیات معقول گوشزد می کند و برای توهمات بی پایه ای که دین و علم را متضاد و مخالف یکدیگر تلقی می نماید، مجالی نمی گذارد. اکنون به ذکر پاره ای از توضیحات ضروری پیرامون بعضی از آیات قرآنی که در رابطه با اهمیت علم و شناخت در قرآن مطرح شده است، می پردازیم.
1-علم و جهل، عالم و جاهل؛ عدم تساوی: آیاتی متعدد در قرآن، عدم تساوی علم وجهل، و عالم و جاهل را مطرح می کند. به عنوان نمونه:
«قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون؛ به آنان بگو آیا آنان که می دانند، با آنان که نمی دانند، مساویند.» (زمر/ 9)
توضیح: برخی از مردم بی اطلاع از مبانی و محتویات اسلام، گمان می کنند که مقصود از علم در آیات قرانی فقط علم به عقاید و احکام دینی است و شامل علوم طبیعی و ریاضی و دیگر دانش های مفید بشری نمی باشد. این گمان بی اساس، طبق آیات فراوانی که قرآن دستور اکید به تفکر و تدبر در عالم طبیعت و موجودیت نسان می دهد، کاملا مردود است.
2-شناخت صحیح؛ ضرورت آماده کردن فرد و جامعه: این حقیقت که فضای جامعه اسلامی، پیوسته باید آماده به وجود آمدن شناخت های صحیح و قابل بهره برداری «حیات معقول اجتماعی» باشد، جای هیچ تردیدی نیست.
3- ارتباط صحیح با واقعیات؛ جز حق نباید اندیشید و گفت. گروهی از آیات قرآن، دستور می دهد افراد جامعه در هر موقعیتی که قرار گرفته باشند، باید حق را بگویند و هرگز هیچ ناحقی را به زبان نیاورند، از آن جمله است آیه:
«و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم تعلمون؛ حق را با باطل (برای مشتبه ساختن آن دو) نپوشانید، تا حق را مخفی نموده باشید، در حالی که می دانید.» (بقره/ 42)
4-لزوم پیروی از احسن و ابراز آن: برخی از آیات قرآن، دستور به پیروی از «احسن» می دهد. «احسن»، گفتار و اندیشه بهتر (خالص و نیکو) می باشد. البته می دانیم که منظور از احسن، زیبایی محض نیست که تنها حس زیباجویی آدمیان را اشباع می نماید، بلکه مقصود، انطباق موضوع با واقعیت است که زیباترین زیباهاست. شناخت غیر مطابق با واقع، هر اندازه هم که دارای مفاهیم دلچسب و خوشایند باشد، همین که با واقع مطابقت ندارد، و به زشت ترین زشت ها مبدل می گردد. به هر روی، معنای یا شده «احسن» در آیاتی از قرآن آمده است.
به عنوان نمونه: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه؛ بشارت ده آن بندگان مرا که گفتارها را می شنوند و از احسن (بهرتین) آن گفتارها پیروی می کنند.» (زمر/ 17- 18)
آری، آن دسته از بندگان الهی موفق به رشد و کمال خواهند بود که «احسن» بگویند و «احسن» بشنوند. در مکتب جامع اسلام، اصل تبعیت از «احسن»، چنان با جدیت و قاطعیت مورد تأکید و تشویق قرار گرفته است که می توان گفت: یکی از شعارهای واقعا اساسی اسلام همین موضوع است. این مضمون که انسان مسلما باید واقعیت را بجوید و توجهی به ابراز کننده آن نداشته باشد، در منابع معتبر اسلامی به مقدار فراوان آمده است، مانند:
«الحکمه ضاله المومن فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق؛ حکمت، گمشده مومن است. پس حکمت را بگیر، اگر چه از اهل نفاق.»
با این که صفت «نفاق» در هر کس که باشد، دین و انسانیت را از او سلب می کند و شدیدترین کیفر در قرآن برای منافق تعیین شده است: «إن المنافقین فی الدرک الأسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا؛ قطعا منافقین در پست ترین جایگاه های آتش قرار خواهند گرفت و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت.» (نساء/ 145)
با این حال، بدان جهت که ارتباط با واقعیت برای شناخت به هر حال در اسلام مطلوب است، حدیث شریف می گوید: «واقعیت را حتی اگر از دهان منافق برآید، باید گرفت و مورد بهره برداری منطقی قرار داد.» به همین جهت، از آغاز ظهور اسلام پیگردی علم و معرفت مفید، به عنوان یک اصل، ضروری تلقی شده و مکاتب و مدارس و محافل علمی، مانند خود مساجد، ترویج بنیادی یافته و مورد احترام قرار گرفتند. در دوران بعدی، مسلمانان بدون تقید به عقاید درونی دانشمندان، با آن ها رابطه علمی برقرار کردند و در نگهداری علم از سقوط حتمی که در قرون وسطی در پیش داشت، و گسترش انواع گوناگونی از دانش و جهان بینی (حتمی به اعتراف محققان غیر مسلمان) مهم ترین سهم را به عهده گرفتند.
بنابر آن چه پی یر روسو در کتاب «تاریخ علوم» تحت عنوان «مشعل به دست عرب افتاد»، بیان داشته است: «درقرن سوم و چهارم هجری، در اسپانیا (قرطبه) با دانش هشتاد مدرسه عمومی (که تقریبا شیبه به دانشکده های امروزی بود) کتابخانه ای با ششصد هزار مجلد کتاب تأسیس شد.»
هم چنین، با نظر با این که در آن موقعیت زمانی هنوز صنعت چاپ مرسوم نبود، معلوم است که به جهت تشویق و تأکید راسخ اسلام، چه رنج و مشقت و تکاپوی ارزشمندی برای تأسیس چنین کتابخانه ای باید به عمل آمده باشد، تا صدای آن از دل تاریخ به دنیای امروزی طنین افکن شود.
5- دستور سازنده برای عمیق ساختن شناخت ها و تعلیم دلیل جویی: یکی از جالب ترین اصول اسلامی درباره شناخت، تحریک کردن و عادت دادن مردم به موضوع دلیل جویی و مطالبه برهان درباره قضایایی است که به عنوان «ابراز واقعیات» مطرح می شوند. این دستور بزرگ و سازنده، حیات بخش ترین عامل برای شناخت اساسی معرفت هاست که مغزها را از قرار گرفتن در جاذبه شخصیت ها، گروه ها، و موقعیت های زمانی و محیطی، به صورت دقیق بر حذر می دارد. این دستور، در قرآن با دو نوع تحریک بیان شده است:
نوع یکم- مطالبه دلیل و برهان برای هر ادعایی که به عنوان ابراز کردن واقعیت مطرح می شود.
نوع دوم- بر حذر داشتن انسان ها از تقلید و وابسته ساختن شناخت و پذیرش عقیده بر مبنای دیدگاه گذشتگان. آیاتی که این دستور را بیان می کند، فراوان است، از آن جمله:
«و قالوا لن یدخل الجنه إلا من کان هودا أو نصاری تلک أمانیهم قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین؛ و اهل کتاب گفتند: هرگز وارد بهشت نخواهد شد، مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد؛ این است آرزوهای آنان. به آنان بگو: برهانتان را بیاورید، اگر راست گوینده هستید.» (بقره/ 111)
قرآن به نمایندگی از اسلام، با این اصرار و تأکید، مخالفین مکتب خود را به مطالبه دلیل و برهان از خود تحریک نموده، ضمنا همه انسان ها را از پذیرش هر گونه ادعای بدون دلیل برحذر می دارد. این جمله ابن سینا که گفته است:
«من قال أو سمع بغیر دلیل فلیخرج من ربقه الانسانیه؛ اگر کسی بدون دلیل چیزی را بگوید، یا چیزی را بشنود، از جرگه (گروه) انسانیت خارج می شود.»
اصلی است که از قرآن مجید استفاده شده است.
6- ضرورت رجوع به عالم: در آیات قرآنی، ضرورت رجوع به عالم، طی بیانات مختلفی تذکر داده شده است. با این که رجوع جاهل به عالم، یک قاعده ضروری عقلی است و هیچ مخالفت کننده ای جز خودپرستان ضد علم ندارد، با این حال، به جهت اهمیت حیاتی مسأله، قرآن اصرار و تأکید فراوانی روی قاعده مزبور نموده است، از آن جمله فرموده است:
«فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون؛ از اهل تذکر و علم بپرسید، اگر نمی دانید.» (نحل/ 43)
منـابـع
محمدتقی جعفری- علم و دین در حیات معقول- صفحه 74- 78
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها