بررسی تأکید پیامبر اکرم (ص) به قرآن کریم
فارسی 2232 نمایش |پیامبر اکرم (ص) درباره قرآن و جایگاه آن دو پیام داده است یک پیام به عموم مردم و یک پیام به فرهیختگان، پیام اول پیامبر این است که: مسلمانان همه قرآن را بیاموزند و بخوانند، و در خواندن آن کوتاهی نکنند، و به قرآن عمل کنند، و به ویژه به هنگام پیشامد حوادث گمراه کننده و تاریک شدن جو اندیشه و زندگی و رخ نمودن امور دلسردی آفرین به قرآن رجوع کنند و آن را بخوانند. و در آن بیندیشند و خود را در پناه قرآن از هر نومیدی و گمراهی و سقوط نجات دهند.
و پیام دوم پیامبر این است که: علما و متفکران و دانشمندان و معرفت جویان اسلام در هر عصر امر قرآن را ساده نگیرند، و درباره فهم خالص معارف و علوم آن بکوشند و از تاویل آیات قرآن و تفسیر به رای و التقاط و اختلاط به سختی بپرهیزند؛ و از آمیختن حقایق و معارف قرآن با مطالب دیگران و بیگانگان از اسلام هماره بگریزند؛ و «تعقل» خویش را «تعقل قرآنی» خالص قرار دهند نه جز آن؛ و خلوص آسمانی علم قرآنی را با «شوائب انظار» و داده های ذهن بشر (اگرچه بزرگان) در هم نیامیزند؛ و خود را از فهم خالص و مستغنی علم قرآنی بی نصیب نگردانند؛ و به تفاوت عظیم علم «انسان هادی» با تصورات «انسان هابط» توجهی عمیق کنند؛ و هرچه را از قرآن ندانستند، به صاحبان «عقل کامل الهی» و دارندگان «علم صحیح» یعنی «اهل الذکر» (چنانکه خود قرآن کریم تصریح کرده است) مراجعه کنند، یعنی به عالمان علم قرآنی (من خوطب به)، که باب مدینه علمند، و «علم صحیح» را درباره «کتاب اجمالی» (قرآن)، و «کتاب تفصیلی» (جهان)، از پیامبر خدا فرا گرفته اند.
همچنین پیامبر (ص) راجعه به پیروی مسلمانان از قرآن و مساله امامت نیز دستوراتی داده اند از جمله:
که مسلمانان به هدایت ثقلین (دو یادگار بزرگ پیامبر (ص) در میان امت) چنگ در زنند، و از شناخت امام زمان خود (در هر دوره) غفلت نکنند؛ تا آنجا که در احادیث نبوی از طریق سنی و شیعه رسیده است که «هر کس از جهان درگذرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است» یعنی مانند مردم عهد جاهلیت درگذشته و به حقیقت اسلام و هدایت قرآن نرسیده است و زندگیی قرآنی نداشته است.
و راز این امر روشن است زیرا که قرآن به «صراط مستقیم» دعوت کرده است و پیمودن صراط مستقیم را تنها راه نجات انسان در این جهان و آن جهان دانسته است؛ و صراط مستقیم در همه ابعاد نظری و عملی آن امری بدیهی نیست، یعنی چنان نیست که همه افراد یا حتی بزرگان بشر آن را بدانند و حدود و چگونگی های آن را تشخیص دهند، وگرنه همه اهل جهان به همان طریق می رفتند و این همه اختلاف و درگیری و گمراهی و انحطاط و ظلم و جنگ و جهل و سقوط در کار نبود.
نیز چنان نیست که مسلمانان به خودی خود، یا با استفاده از قرآن بدون امام معصوم (یعنی بدون معلمی راستین که دانای علم قرآنی باشد، و علم قرآن را مستقیم از آورنده قرآن فرا گرفته باشد) آن را بشناسند و حدود و چگونگی های آنرا دریابند وگرنه همه مسلمانان که قرآن در دستشان هست همان یک راه را می پیمودند، و به اینهمه اختلاف نظرها و بحث ها و درگیریها و جنگها... دچار نمی گشتند. این است که قرآن معلم و مبین می خواهد و صراط مستقیم دلیل و هادی. و معلم قرآن و هادی صراط مستقیم و سر هدایت را سینه به سینه از پیامبر خدا و آورنده قرآن گرفته است. پس شناخت امام معصوم که پیامبر اکرم آنگونه بر آن (در دهها حدیث معتبر) تاکید کرده است امری ضروری است، و در واقع مقدمه شناخت قرآن است و عمل به قرآن.
آیه مبارکه «اهدنا الصراط المستقیم» نیز که همواره در نماز خوانده می شود ناظر به همین معانی است. ما در عین اینکه مسلمانیم و اهل قبله و قرآنیم، و به هدایت محمدیه هدایت شده ایم باز در هر شبانه روز دست کم ده بار، در نماز، می گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» و از خداوند بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت کند. این صراط مستقیم کدام است و چیست؟ این مطلوب و مقصود مرتبه تفصیلی آن اجمالی است یعنی اصل هدایت ما به دین اسلام هدایت به «صراط مستقیم» است به طور اجمال. سپس از خدا می خواهیم و درخواست می کنیم تا ما را به تفصیل این اجمال و شئون خاصه آن برساند و از همه ابعاد علمی و عملی صراط مستقیم و راه راست آگاه گرداند تا بر آن همه به توفیق او ثابت قدم باشیم و به آن همه به توفیق او عمل کنیم. و استعانتی که در «ایاک نستعین» می جوییم و از خدای متعال کمک و مدد و یاری می طلبیم نیز ناظر به همین جهات است.
مفسر جلیل شیخ ابوعلی طبرسی در تفسیر این آیه سخنانی مفید آورده است از جمله می گوید: «برای صراط مستقیم چند معنی گفته اند یکی اینکه مراد پیامبر (ص) است و امامان بعد از او. و در اخبار شیعه این معنی آمده است.» سپس می افزاید: «الصراط المستقیم هو الدین الذی امر الله به من التوحید و العدل و ولایه من اوجب الله طاعته؛ صراط مستقیم همان دینی است که خداوند امر به قبول آن و عمل به آن کرده است یعنی: توحید و عدل و ولایت (امامت) کسی که خدا اطاعت او را واجب کرده است.»
منـابـع
محمدرضا حکیمی- قیام جاودانه- صفحه 23-27
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها