معاد جسمانی در تفاسیر قرآنی ملاصدرا

فارسی 3509 نمایش |

صدر المتأهلین در جاهایی از تفسیر های خویش بر سور قرآن درباره ی معاد جسمانی اشارت و تنبیهاتی آورده است و گاه حقایقی را با صراحت گفته است، از جمله در تفسیر «سوره بقره»، در تفسیر «سوره سجده»، در تفسیر «سوره یس»، در تفسیر «سوره واقعه». اینک سخنان مهم ملاصدرا، درباره ی «معاد جسمانی»، در «طرح وحیانی»، در شرح «آیات قرآنی».

1- در تفسیر «سوره بقره» (1)
«اعلم هداک الله إلى حقائق الایمان إن اصول الدین و أرکان الیقین هی العلم بأحوال المبدإ- من توحیده و عدله- و أسرارالمعاد- من الرجوع إلیه و الجزاء- و سرالنبوة و ما یتعلق بها و الله سبحانه لما تکلم فی التوحید و النبوة تکلم بعدهما فی المعاد من عقاب الکفار و ثواب الأبرار، و إنما أخره عن إثبات النبوة لتأخر وقوعه، و لأن العلم به لا یحصلإلا من جهة اتباع الوحی و النبوة لقصورالعقول البشریة عن إدراک أحواله؛
بدان! –خداوند تو را به حقایق ایمان هدایت کند- که اصول دین و ارکان یقین (اعتقاد و شناخت یقینی)، شناخت مبدأ -و توحید و عدل اوست- و شناختن اسرار معاد -یعنی بازگشت به خدا و رسیدن به جزا- و شناخت سر نبوت و وحی و حقیقت قرآن...
و خدای سبحان، پس از آنکه (در قرآن)، درباره ی توحید و نبوت سخن گفت، درباره معاد یعنی به کیفر رسیدن کافران و به پاداش رسیدن نیکان، سخن گفت، چرا؟
برای اینکه وقوع معاد پس از نبوت است (نبوت و آمدن پیامبران (ص) در این جهان است و مقدمه ی معاد، و معاد پس از گذشت از این جهان است) و هم برای اینکه اطلاع از معاد جز از راه وحی و نبوت (قرآن و اخبار) حاصل نمی شود، زیرا عقول بشری از فهم احوال (و منازل و اسرار) معادی قاصر و عاجز است.»
2- در تفسیر «سوره بقره» (2)
در آیات کریمه ی «سوره ی بقره»، به چندین طریق قرآنی به اثبات معاد جسمانی پرداخته است، مثلا اینکه خداوند متعال معاد را در آیاتی فراوان ذکر کرده است... و به صورت های گوناگون به اثبات آن پرداخته است...یا اینکه امکان حشر و نشر (و زنده شدن مردگان در رستاخیز) را از راه «قدرت» اثبات کرده است، یعنی اینکه خدای متعال قادر است به کارهایی مانند حشر و نشر، پس بر حشر و نشر نیز تواناست. این روش اثبات را به صورت هایی بیان داشته است که جامع ترین و شامل ترین آنها در «سوره ی واقعه» آمده است.
ملاصدرا سپس تصریح می کند به اینکه: «یکی از دلیل های معاد، امکان گردآوری اجزای متفرق بدن انسان است»، و در اینجا به آیه ی 58 و 59، «سوره ی واقعه» استناد می کند.
جمع اجزای بدن انسان، که صدرالمتأهلین بدان تصریح می کند (لإمکان جمع المتفرقات من أجزاء بدن الإنسان)، صریح است در معاد عنصری و خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی نیز بدان تصریح کرده اند.
3- در تفسیر «سوره سجده» (1)
«والحکماء -کأبی علی سینا ومن فی طبقة- و إن بلغوا فی تقدیس المبدأ، و تنزیهه عما لا یجوز علیه من المثل و اشبه و النظیر إلی ما بلغوا، و وصلو فی توحیدة تعالی عن شوب الاثنینیة، والترکیب العینی و الذهنی و الاعتباری و التحلیلی، و عن وضمة القصور و اإمکان العقلی إلی ما وصلو، لکنهم قد قصروا بأسرهم فی علم المعاد، و قد اعترفو عن آخرهم بالعجز و القصور عن الاطلاع و اعثور علی أحوال الآخرة و نشأة القبور و حالة النشور.
و کان هذا المقصود [أی: اثبات المعاد الجسمانی]، مما لا یمکن الوصول إلیه و الاطلاع علیه، إلا بنور متابعة أفضل الأنبیاء-صلی الله علیه و آله- و الاقتباس من مشکاة نبوتة والإستضاء بنور أولیائه و أتباعه و الاقتداء بهداهم؛
فیلسوفان -مانند ابوعلی سینا و همردگان او- اگرچه در تقدیس ذات مبدأ و اثبات منزه بودن او از هرچه بر ان ذات مقدس جایز نیست، مانند داشتن مانند و همسان، به درجه ای بالا رسیدند و در اثبات توحید خداوند متعال، و نفی احتمال دوتا بودن، یا مرکب بودن ذات او -به ترکیب خارجی و ذهنی و اعتباری و تحلیلی- یا داشتن هر گونه نقص امکانی، بس پیش تاختند لکن همه ی آنان در «علم معاد» کوتاهی کردند و همگی به عجز خود از فهم احوال آخرت و عالم قبر و چگونگی نشر در رستاخیز اعتراف نمودند.
چرا؟ چون به فهم این مطلب (احوال معاد جسمانی)، از هیچ راهی (حتی فلسفه) نمی توان رسید، مگر به یپروی از نور هدایت افضل پیامبران (ص) و فروغ گیری از مشکات نبوت، روشنایی طلبی از پرتو تعالیم اوصیاء و پیروان او و اقتدا به رهنمونی آنان.»
4- در تفسیر «سوره سجده» (2)
«اعلم أن فی هذا المقام، أبحاثا قویة و تحقیقات شافیة، یتفکل لدفع شکوک و شبه أوردت علی مسألة المعاد الجسمانی و بعث الأبدان و رد الأرواح إلیها، حسب ما نطقت به الآیات القرآنیة، و جاءت به الشریعة النبویة- علی الصادع بها و آله السلام و التحیة؛
بدان که در اینجا، بحث هایی مایه ور و تحقیق هایی پر ثمر وجود دارد، که شک و شبهه هایی را که بر معاد جسمانی و انگیخته شدن بدن ها از قبر و بازگشت روح به آن بدن ها، طبق آنچه آیات قرآنی و شریعت نبوی (اخبار)، بدان نطق کرده اند... (یعنی همان ظاهر آیات و اخبار که مصداق نطق است)، وارد شده است رد می کند و پاسخ می دهد.»
5- در تفسیر «سوره یس»
«من غیر جهة الخبر و الإیمان بالغیب، بأن ترید أن تعلمها بعقلک المزخرف و دلیلک المزیف، فتکون کالأکمه الذی یرید أن یعلم الألوان بذوقه أو شمه أو سمعه أو لمسه. و هذا عین الجحود و الإنکار لوجود الألوان، فکذلک الطمع فی إدراک أحوال الآخرة بعلم الاستدلال و صنعةالکلام عین الجحود و الإنکار لها، فمن أراد أن یعرف القیامة بفطانته المعروفة و عقلهة المشهور، فقد حجدها و هو لایشعر...؛
از آن بپرهیزی که درصدد دانستن حقایق احوال معادی، جز از طریق اخبار و ایمان به غیب برآیی، یعنی بخواهی آن حقایق را با عقل مغشوش و دلیل مخدوش خود دریابی، که در این صورت چون کور مادرزادی خواهی بود که بخواهد رنگ ها را با چشایی یا بویایی یا شنوایی یا بساوایی خویش درک کند و این عین انکار وجود رنگ هاست. همین گونه است طمع داشتن در اینکه احوال آخرت با فلسفه یا کلام درک شود، که عین انکار است. از این رو هرکس بخواهد قیامت را با فطانت زبانزد و عقل بزرگوار خود! دریابد، آن را -بی آنکه بداند- انکار کرده است.»

منـابـع

محمدرضا حکیمی- معاد جسمانی در حکمت متعالیه- صفحه 249-255

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد