دیدگاه مکتب اهل بیت درباره عدالت صحابه پیامبر اکرم
فارسی 2699 نمایش |مکتب اهل بیت (ع) در پیروی از قرآن کریم، می گوید: در بین صحابه مؤمنانی هستند که خدای سبحان در قرآن کریم آنان را ستوده و درباره «بیعت شجره» فرموده: «لقد رضی الله عن المومنین اذ یبایعونک تحت الشجره فعلم ما فی قلوبهم فأنزل السکینه علیهم و أثابهم فتحا قریبا؛ خداوند از مومنان (هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند) راضی شد و می دانست که در دلهاشان چه می گذرد، از این رو، آرامش را بر آنان نازل کرد و پیروزی نزدیک را پاداششان داد.» (فتح/ 18) همانگونه که مشهود است، این ستایش ویژه مؤمنان حاضر در بیعت شجره است و شامل منافقان حاضر مثل عبدالله بن ابی و دیگران نمی شود.
مکتب اهل بیت (ع)، همچنین با پیروی از قرآن کریم، در میان صحابه منافقینی را می بیند که خداوند در آیات بسیاری آنان را نکوهش کرده است. مانند این سخن خدای متعال که می فرماید: «و ممن حولکم الأعراب منافقون و من اهل المدینه مردوا علی النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتین ثم یردون الی عذاب عظیم؛ برخی از کسانی که پیرامون شمایند، از اعراب بادیه نشین، منافقانند، و از اهل مدینه نیز گروهی سخت پایبند نفاقند. تو (= پیامبر) آنها را نمی شناسی، ولی ما آنها را می شناسیم. به زودی آنها را دو بار مجازات می کنیم، سپس به سوی عذاب عظیم رانده می شوند.» (توبه/ 10)
آری، در میان صحابه افرادی بودند که خداوند از افک و تهمت آنان بر حریم رسول خدا (ص) خبر داده است. پناه بر خدا از چنین گفتاری!!
و نیز، در بین صحابه کسانی بوده اند که خداوند درباره آنان فرموده:
«و إذا رأوا تجاره او لهوا انفضوا إلیها و ترکوک قائما؛ هنگامی که تجارت یا لهو و بازیچه ای را ببینند پراکنده می شوند و به سوی آن می روند و تو (= پیامبر) را ایستاده به حال خود رها می کنند.» (جمعه/ 11)
این واقعه هنگامی روی داد که رسول خدا (ص) در مسجد خویش در حال قیام خطبه جمعه می خواندند. در میان صحابه کسانی بودند که می خواستند رسول خدا (ص) را در «عقبه هرشی» به هنگام بازگشت از تبوک یا حجة الوداع) مخفیانه ترور نمایند. یقینا شرافت صحبت و همراهی با رسول خدا (ص) برتر از شرافت ازدواج با آن حضرت نیست. زیرا، مصاحبت زنان رسول خدا (ص) با او از برترین درجات هم صحبتی و همراهی است؛ در عین حال، خدای متعال آنان را مخاطب ساخته و می فرماید: «یا نساء النبی من یأت منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا* و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتـین و اعتدنا لها رزقا کریما* یا نساء النبی لستن کآحد من النساء اتقیتن؛ ای زنان پیامبر! هرکدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و این برای خدا آسان است. و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش فروتنی کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو بار خواهیم داد و برای او رزق کریمی آماده کرده ایم. ای زنان پیامبر! شما همانند دیگر زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید.» (احزاب/ 32- 33)
خداوند درباره دو تن از آنان فرموده: «إن تتوبا الی الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا علیه فإن الله هو مولاه و جبریل و صالح المومنین و الملائکه بعد ذلک ظهیرا- الی قوله تعالی – و ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأه نوح و امراه لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالین فخاتنا هما فلن یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخل النار مع الداخلین* و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه... و مریم ابنت عمران؛ اگر شما دو زن توبه کنید (به نفع شماست،) زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته، و اگر بر ضد او (= پیامبر) همدست شوید یقینا خداوند و جبرئیل و صالح مؤمنان یاورش بوده و فرشتگان بعد از آن پیشتبان. ...خداوند برای کسانی که کافر شدند، زن نوح و زن لوط را مثل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو تن از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند، و آن دو مصاحب و همراه به هیچ روی از خدا بی نیازشان نکردند و به آن دو گفته شد: با دوزخیان به آتش درآیید! و خداوند برای مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است، آنگاه که گفت: پروردگار! برای من خانه ای در بهشت، نزد خودت بنا کن... و همچنین مریم دخت عمران را.» (تحریم/ 4 و 10 و 12)
رسول خدا (ص) در بیان برخی از صحابه در روز قیامت فرموده: «و انه یجاء من امتی، فیوخذ بهم ذات الشمال فأقول یا رب اصیحابی، فیقال: إنک لاتدری ما احدثوا بعدک، فأقول کما قال العبد الصالح: و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم* فیقال: إن هولاء لم یزالو مرتدین علی أعقابهم منذ فارقتهم؛ روز قیامت افرادی از امتم را به صحنه آورده و به سوی جهنم می رانند! من می گویم: پروردگارا! اصحاب من! گفته می شود: تو نمی دانی بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند! پس من نیز همان را می گویم که بنده صالح خدا (عیسی بن مریم (ع)) گفت: من تا زمانی که در میانشان بودم بر حالشان آگاهی داشتم، ولی هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو خود مراقب آنان بودی. پس گفته می شود: این گروه از هنگامی که از آنان جدا شدی، پیوسته از دین روی گردان و به گذشته های خود بازگشتند.» (مائده/ 17- 18)
در روایت دیگری آمده است: «لیردن علی ناس من أصحابی الحوض حتی عرفتهم اختلجوا دونی فأقول أصحابی، فیقول: لا تدری ما أحدثوا بعدک؛ مردمانی از اصحابم بر حوض کوثر نزد من آرند که تا آنان را شناختم، از من جدایشان کنند! می گویم: اصحاب من! می گوید: تو نمی دانی بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند.»
در صحیح مسلم چنین است: «لیردن علی الحوض رجال ممن صاحبنی حتی إذا رأیتهم رفعوا إلی اختلجوا دونی، فلأقولن: أی رب اصیحابی، فلیقالن لی: إنک لاتدری ما أحدثو بعدک؛ مردمانی از اصحابم را بر حوض کوثر نزد من آرند که تا آمدنشان به سوی خود را می بینم از من جدایشان کنند! می گویم: پروردگارا! اصحاب من! به من گفته می شود: تو نمی دانی بعد از رفتنت چه بدعتها گذاردند.»
ضابطه شناخت مؤمن و منافق
از آنجا که در میان صحابه رسول خدا (ص) منافقانی بودند که جز خدا کسی آنان را نمی شناخت، از این رو، پیامبر خدا (ص) فرموده است: «علی را دوست ندارد مگر مؤمن، و او را دشمن ندارد مگر منافق.»
این حدیث را امام (ع) و ام المومنین ام سلمه و عبدالله بن عباس و ابوذر غفاری و انس بن مالک و حصین همگی روایت کرده و در زمان رسول خدا (ص) شایع و مشهور بوده است.
ابوذر گوید: «ما منافقان را نمی شناختیم مگر آنگاه که خدا و رسول را تکذیب کرده، از نمازهای واجب سرپیچی و با علی بن ابی طالب دشمن بودند.»
ابوسعید خدری گوید: «ما (گروه انصار) در زمان رسول خدا (ص) منافقان را با بغض و کینه ای که نسبت به علی بن ابی طالب داشتند، می شناختیم.»
عبدالله بن عباس گوید: «ما در زمان رسول خدا (ص) منافقان را به دشمنیشان با علی بن ابی طالب می شناختیم.»
جابربن عبدالله انصاری گوید: «ما منافقان را جز به دشمنی با علی بن ابی طالب نمی شناختیم.»
به خاطر این روایات و به خاطر سخن رسول خدا (ص) در حق امام علی (ع) که فرموده: «أللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ خداوندا دوستدار علی را دوست بدار و دشمن علی را دشمن شمار.»
به خاطر همه اینها، پیروان مکتب اهل بیت (ع) در گرفتن معالم و معارف دین خود از صحابه ای که با علی (ع) دشمنی کرده و او را دوست نداشتند، احتیاط می کنند. زیرا، پروای آن دارند که آن صحابی از منافقینی باشد که جز خداوند کسی آنان را نمی شناسد.
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسگری- بر گستره کتاب و سنت- صفحه 78-84
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها