انسان بزرگترین آیه عالم خلقت
فارسی 4449 نمایش | در آن شعر منسوب به امیرالمؤمنین که می فرماید:
دواءک فیک و ما تشعر *** و داءک منک و ما تبصر
أتزعم انک جرم صغیر *** و فیک انطوی العالم الاکبر
«داروی دردت در نهان تو است ولی نمی فهمی و دردت از خودت برخاسته ولی درک نمی کنی. آیا می پنداری جرم کوچکی هستی در حالی که جهان بزرگ تر در تو نهفته است.»
منظورم این شعر سوم است:
و انت الکتاب المبین الذی *** باحرفه یظهر المضمر (دیوان خطی امیرالمؤمنین، ص 35 (به جای کلمه "أتزعم" کلمه "و تحسب" است))
تو آن کتاب آشکار هستی که با حروف آن، معانی پنهان آشکار می شود، یعنی ای انسان تو یک کتابی هستی که حروف و کلماتی که در آن هست رازها را نشان می دهد. قرآن کریم هم آیات خود را می گوید "آیه" و هم به کوه و دریا و خورشید و ماه و ستاره و خلقت انسان می گوید "آیه".
چرا قرآن کلمه ای را انتخاب کرده است که آن را همان طور که درباره جمله هایی از قرآن تعبیر می کند و مجموعی از جمله های قرآن را "آیه" می گوید، دستگاهی از دستگاه های آفرینش را هم "آیه" می گوید؟ می خواهد بگوید این هم کتاب خداست، آن هم کتاب خداست. همین طور که این، حروف و الفاظی است دارای معانی، آنها هم حروف و الفاظی هستند دارای معانی، پس کوشش کنید که به معنای آنها پی ببرید. یک شعری هست که در کتب فلسفه ذکر می کنند، خطاب به خداوند می گوید:
الکل عبارة و انت المعنی *** یا من هو للقلوب مغناطیس
«همه ما به منزله عبارت و لفظ هستیم و معنی تویی، ای کسی که مغناطیس قلب ها هستی.» (معنی معانی، آن که از همه معنی ها معنی تر است خود خداوند متعال است).
چرا به عیسی (ع) گفته می شود کلمه «بکلمة منه اسمه المسیح؛ به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح است.» (آل عمران/45)؟ عیسی که یک انسان است، چرا به او "کلمه" گفته می شود؟ به اعتبار اینکه معنی دارد، پر از معنی است. چرا ما نسبت به ائمه می گوییم "الکلمات التامات"، یا خودشان فرموده اند: «نحن الکلمات التامات؛ ما کلمه های کامل و تمام هستیم»؟ چون پر از معنی هستند.
اینجا می فرماید: در آسمان ها و زمین آیاتی است برای اهل ایمان. نکته ای در بعضی تفاسیر مثل تفسیر المیزان آمده است، می گویند که در قرآن بعضی جاها این جور آمده که "در خلقت آسمان و زمین آیه است" و بعضی جاها آمده: "خلقت آسمان و زمین آیه است"، آیا اینها تفاوت دارد؟ می گویند بله، قرآن گاهی می گوید که اصلا این آسمان آیه است، زمین آیه است، یعنی این مجموع دستگاه را به منزله یک آیه تلقی می کند، ولی گاهی می گوید در این آسمان آیات است، می خواهد بگوید این جنبه هایی دارد، معناهایی دارد، از جنبه های مختلف می شود پی برد. در این آیه «ان فی السموات و الارض لایات للمؤمنین؛ به راستی در آسمان ها و زمین برای مومنان نشانه هایی (عبرت آموز) است» (جاثیه/3) یک نگاه جمعی کلی به همه عالم کرده است، ولی بعد به طور خصوصی بعضی موضوعات را که مهمتر بوده ذکر کرده است و کلمه ای بالاتر از کلمه "مؤمنین" یعنی درجه کاملی از ایمان را هم برایش ذکر فرموده: «و فی خلقکم و ما یبث من دابة آیات لقوم یوقنون؛ در خلقت شما انسان ها و در آنچه که خدا می پراکند یعنی متفرق و پخش می کند و به حرکت وامی دارد از جنبنده ها آیه هایی برای اهل یقین است.» (جاثیه/4)
در اینجا انسان مطرح است بالخصوص و سایر جنبنده ها، یعنی از میان همه مخلوقات عجالتا جنبنده ها انتخاب شده است و از جنبنده ها انسان به طور خصوصی انتخاب شده است. این برای آن است که انسان یک آیه مخصوص و خیلی عجیب و پر معنایی است. مسلم آیه بودن گیاه ها از آیه بودن جمادها بیشتر است چون وجود کامل تری است، آیه بودن حیوان ها از آیه بودن گیاه ها بیشتر است و آیه بودن انسان از آیه بودن هر موجود دیگری بیشتر است و مضاعف است. این است که در قرآن کریم راجع به آیه بودن خود انسان یک عنایت خاصی هست، یعنی حساب این (موجود) را جدا می کند، مثل اینکه در سوره الذاریات می فرماید: «و فی الارض ایات للموقنین؛ در زمین آیه هایی هست برای اهل یقین». انسان هم جزو موجوداتی است که در زمین هستند، ولی او را یک امر جداگانه ذکر می کند: «و فی انفسکم افلا تبصرون؛ و در خود شما، نمی بینید؟» (ذاریات/20-21) این "در خود شما" حسابش جداگانه است، با کلمه «افلا تبصرون» هم ذکر شده: و در خود شما، آیا نمی بینید؟ یا در آیه 53 سوره فصلت «سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ زودا که آیات قدرت خود را در اطراف (جهان) و در جانشان به آنها بنماییم، تا برایشان روشن گردد که او حق است» همه چیز را به نام "آفاق" نام برده است ولی برای انسان یک حساب جدا باز کرده، با اینکه انسان هم به یک اعتبار جزو موجودات آفاقی است. این برای این است که آیه بودن انسان از هر موجود دیگری بیشتر است. قرآن درباره انسان می فرماید: «و نفخت فیه من روحی؛ و از روح خویش در وی دمیدم» (ص/72) این مظهری از روح الهی است. چیزی در انسان هست که در غیر انسان وجود ندارد.
منـابـع
مرتی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 5- صفحه 164-166
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها