عوامل سرعت پیشرفت مسلمین در تحصیل علم

فارسی 4824 نمایش |

جرجی زیدان درباره علل و عوامل سرعت پیشرفت تمدن اسلامی می گوید: "یکی از عوامل مؤثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند، و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، دانشمندان و مترجمین را احترام می گزاردند و همه نوع با آنان مساعدت می کردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زردشتی، صابی، سامری در بارگاه خلفا گرد می آمدند و خلفا طوری با آنان به مهربانی رفتار می کردند که باید طرز رفتار آنان برای فرمانروایان هر ملت و مذهبی سرمشق آزادی خواهی و عدالت گستری باشد."
عامل دیگر که در اقبال عظیم مسلمین به علوم مؤثر بوده است، توصیه و تشویق فراوان اسلام به تحصیل علم است. جرجی زیدان با اینکه تعصب مسیحی دارد و در بعضی مسائل این تعصب کاملا نمودار است و گاهی می خواهد اصرار بورزد که مسلمین اولیه با هر کتابی جز قرآن کریم مخالف بودند، مع ذلک اعتراف می کند که تشویق اسلام به علم عامل مؤثری بوده است. می گوید: "همین که مملکت اسلام توسعه یافت و مسلمانان از انشای علوم اسلامی فارغ شدند. کم کم به فکر علوم و صنایع افتادند و برای خود همه نوع وسایل تمدن فراهم ساختند و طبعا در صدد تحصیل علم و صنعت بر آمدند و چون از کشیشان مسیحی مطالبی از فلسفه شنیده بودند، بیش از سایر علوم به فلسفه علاقه مند گشتند به خصوص که احادیث وارده از (حضرت) پیامبر اکرم (ص) آنان را به تحصیل علم و به خصوص فلسفه تشویق می نمود که از آن جمله فرموده است: «علم بیاموزید اگر چه در چین باشد.»، «حکمت، گمشده مؤمن است از هر که بشنود فرا می گیرد و اهمیت نمی دهد که کی آن را گفته است.»، «آموختن علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.»، «از گهواره تا گور دانش بیاموزید.»" (ترجمه تاریخ تمدن، صفحه 207)
آقای دکتر زرین کوب می نویسد: «توصیه و تشویق مؤکدی که اسلام در توجه به علم و علما می کرد از اسباب عمده بود در آشنایی مسلمین با فرهنگ و دانش انسانی، قرآن مکرر مردم را به تفکر و تدبر در احوال کائنات و به تأمل در اسرار آیات دعوت کرده بود، مکرر به برتری اهل علم و درجات آنها اشاره نموده بود و یک جا شهادت "صاحبان علم" را تالی شهادت خدا و ملائکه خوانده بود که این خود به قول امام غزالی در فضیلت و نبالت علم کفایت داشت. به علاوه بعضی احادیث رسول که به اسناد مختلف نقل می شد، حاکی از بزرگداشت علم و علما بود و این همه با وجود بحث و اختلافی که در باب اصل احادیث و ماهیت علم مورد توصیه در میان می آمد، از اموری بود که موجب مزید رغبت مسلمین به علم و فرهنگ می شد و آنها را به تأمل و تدبر در احوال و تفحص و تفکر در اسرار کائنات بر می انگیخت. از اینها گذشته پیغمبر خود نیز در عمل، مسلمین را به آموختن تشویق بسیار می کرد. چنان که بعد از جنگ بدر هر کس از اسیران که فدیه نمی توانست بپردازد، در صورتی که به ده تن از اطفال مدینه خط و سواد می آموخت آزادی می یافت. همچنین به تشویق وی بود که زید بن ثابت زبان عبری یا سریانی یا هر دو زبان را فرا گرفت و این تشویق و ترغیب سبب می شد که صحابه به جستجوی علم رو آورند، چنانکه عبدالله بن عباس بنابر مشهور به کتب تورات و انجیل آشنایی پیدا کرد و عبدالله بن عمرو بن عاص نیز به تورات و به قولی نیز به زبان سریانی قوت پیدا کرده بود. این تأکید و تشویق پیغمبر هم علاقه مسلمین را به علم افزود و هم علما و اهل علم را در نظر آنان بزرگ کرد.» (کارنامه اسلام، صفحات 17-18)
یکی دیگر از علل سرعت پیشرفت مسلمین در علوم این بوده است که در اخذ علوم و فنون و صنایع و هنرها تعصب نمی ورزیدند و علم را در هر نقطه و در دست هر کس می یافتند از آن بهره گیری می کردند و به اصطلاح امروز روح "تساهل" بر آنها حکم فرما بوده است. چنانکه می دانیم در احادیث نبوی به این نکته توجه داده شده است که علم و حکمت را هر کجا و در دست هر کس پیدا کردید آن را فرا گیرید. رسول اکرم (ص) فرمود: «کلمة الحکمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها؛ همانا دانش راستین گمشده مؤمن است هر جا آن را بیابد خودش به آن سزاوارتر است» (بحارالانوار، چاپ آخوندی، جلد دوم، صفحه 99).
در نهج البلاغه است: «الحکمة ضالة المؤمن، فخذ الحکمة و لو من اهل النفاق؛ دانش راستین گمشده مؤمن است پس آن را فراگیر و بیاموز ولو از مردم منافق» (نهج البلاغه، حکمت 80) و هم از کلمات آن حضرت است: «خذوا الحکمة و لو من المشرکین؛ حکمت را بیاموزید ولو از مشرکان» (بحار، ج 2، صفحه 97) در روایات اسلامی، ائمه اطهار از حضرت مسیح نقل کرده اند که: «خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق و کونوا نقاد الکلام؛ حق را (هر چند) از اهل باطل فرا گیرید و اما باطل را (هر چند) از اهل حق فرا نگیرید، سخن سنج و حقیقت شناس باشید.» (بحار، ج 4، صفحه 96). این روایت ها زمینه وسعت دید و بلند نظری و تعصب نداشتن مسلمین را در فرا گرفتن علوم و معارف از غیر مسلمانان فراهم کرد و به اصطلاح در مسلمین "روح تساهل" و "تسامح" و عدم تعصب در مقام فراگیری و علم آموزی به وجود آورد و از این رو مسلمین اهمیت نمی دادند که علوم را از دست چه کسی می گیرند و به وسیله چه اشخاصی ترجمه و نقل می شود و به دست آنها می رسد بلکه بر اساس آنچه از پیشوای عظیم الشأن خود آموخته بودند، خود را به دلیل اینکه اهل ایمانند صاحب و وارث اصلی حکمت های جهان می دانستند، حکمت را نزد دیگران امری "عاریت" تصور می کردند، به قول مولوی:
ای برادر بر تو حکمت عاریه است *** همچو در نزد نخاسی جاریه است
معتقد شده بودند که علم و ایمان نباید از یکدیگر جدا زیست کنند. معتقد بودند که حکمت در محیط بی ایمانی غریب و بیگانه است، وطن حکمت قلب اهل ایمان است. بدیهی است که جمله: «کلمة الحکمة ضالة المؤمن فحیث وجدها فهو احق بها» همه این معانی و مفاهیم را در بردارد. این بود که مسلمین تمام همت و سعیشان این بود که بر علوم و معارف جهان دست یابند.

منـابـع

مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 393-396

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد