آگاهی و جنبش از علایم حیات جوامع

فارسی 2954 نمایش |

اساسا همه این تعبیرات: حیات اسلامی، حیات تفکر اسلامی، همه اینها، اساسی است که طرحش را خود قرآن ریخته است و تعبیرها از خود قرآن کریم‏ است می‏ گوید: «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای مؤمنان! ندای خدا و پیامبر را آن گاه که شما را به پیامی حیات بخش می خواند، اجابت کنید.» (انفال/ 24) ای مردم! ندای این پیغمبر را بپذیرید، این پیغمبری که‏ شما را دعوت می ‏کند به آن حقیقتی که شما را زنده می‏ کند، این پیغمبر برای‏ شما یک اسرافیل است، یک محیی است، تعلیمات او زندگی بخش است، حیات بخش است.
از شما می ‏پرسیم خاصیت حیات چیست؟ اصلا حیات یعنی چه؟ قرآن مردم‏ جاهلیت را می ‏گوید اینها امواتند.
«انک لاتسمع الموتی؛ البته تو نمی توانی مردگان را شنوا کنی.» (نمل/ 80) «و ما انت بمسمع من فی القبور؛ تو کسانی را که در گورهایند شنوا توانی کرد.» (فاطر/ 22) می‏ گوید: این مردمی که می‏ بینی، مرده‏ هایی هستند متحرک، مرده هایی هستند که به جای اینکه زیر خاک باشند، دارند روی زمین راه می‏ روند، مرده متحرک هستند، به اینها نمی ‏شود زنده گفت، ولی به مسلمین می‏ گوید بیایید این تعلیمات را بپذیرید.
خاصیت این‏ تعلیمات این است که به شما جان و نیرو می ‏دهد و حیات می ‏بخشد، خاصیت‏ حیات چیست؟ شما از هر عالمی، از هر فیلسوفی که حیات را تعریف می ‏کند، بپرسید به چه چیز می‏ شود گفت حیات و زندگی؟ اصلا معنی حیات و زندگی‏ چیست؟ البته کسی مدعی نمی ‏شود که حقیقت و ماهیت حیات را تعریف کند ولی حیات را از روی آثارش می ‏شناسند و این جور به شما خواهند گفت: حیات یعنی حقیقت مجهول الکنهی که دو خاصیت دارد، یکی آگاهی و دیگری‏ جنبش.
انسان به هر نسبت که آگاهی بیشتری دارد، حیات بیشتری دارد، به هر نسبت‏ که تحرک و جنبش بیشتری دارد حیات بیشتری دارد، و به هر نسبت که آگاهی‏ کمتری دارد و بی‏ خبرتر است، مرده تر است. به هر نسبت که ساکن تر است، مرده تر است و به هر نسبت که بی‏ خبری را بیشتر می‏ پسندد، مردگی در مردگی‏ دارد و به هر نسبت که سکون را بیشتر می ‏پسندد، مردگی در مردگی دارد. حالا شما ببینید ما مردم مرده ای هستیم یا نه؟
در نظر ما سکون احترامش بیشتر است یا تحرک؟ یعنی جامعه ما برای یک آدم جنبنده بیشتر احترام قائل است یا برای یک آدمی که با کمال سکون و وقار سر جای خودش نشسته و تکان نمی‏ خورد و می‏ گوید:
گر به مغزم زنی و گر دمبم *** که من از جای خود نمی‏ جنبم
می ‏بینید جامعه ما برای این بیشتر احترام قائل است. این، علامت کمال‏ مردگی یک اجتماع است، که هر انسانی هر اندازه بی‏خبرتر و نا آگاهتر باشد او را بیشتر می‏ پسندد و با ذائقه او بیشتر جور در می ‏آید.
پس اینها علائم حیات و موت است البته اینها، دو علامت بارزتر و مشخص تر حیات بودند که عرض شد و الا علائم دیگر هم زیاد دارد.

منـابـع

مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 79- 82

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد