جواب سؤال «من ربک» در عالم برزخ

فارسی 6781 نمایش |

در عالم برزخ به انسان میگویند: «من ربک؟ پروردگارت کیست؟» انسان همان را که در دنیا رب و مقصود خود داشته و به او توسل می جسته است بیان میکند و در پاسخ ذکر می نماید.

إله انسان کیست؟
إله، یعنی کسی که قلب انسان متوجه اوست، همیشه با اوست، طواف دور حرم او میکند، و در مواقع خلوت و جلوت دل را پر کرده و انسان همیشه در اندیشه او و در خاطره اوست؛ این مقصود و معبود انسان است، این مألوه و معبود انسان است. یکی معبود و مقصودش زن اوست، هر چه تکاپو دارد برای اوست. یکی خدایش فرزند اوست، یعنی خدای آسمان و زمین و پیامبر و قرآن، همه را در قبال محبت فرزند، ناچیز میداند و تنها یکپارچه به فرزندش عشق می ورزد و عشق به او را در خواست هایش از ذکر خدا و پیامبر و قرآن مقدم میدارد. یکی معبودش تجارت اوست، یکی معبودش ثروت اوست، یکی معبودش آقائی و شخصیت اوست، یکی معبودش علم و دانش اوست، یکی معبودش ایمان و دین اوست، یکی معبودش نفس و جان اوست. اینها خدایانی هستند که بطور متفرق و متشتت در دنیا، بعنوان مقصود و معبود برای بنی نوع آدم جلوه نموده و هر آدمی یکی از آنها را انتخاب و طبق ذوق و سلیقه خود، برای معبودیت اختصاص داده است.
یوسف علیه السلام علی نبینا وآله و علیه الصلوة و السلام به دو رفیق زندانی خود گفت: «یـاصـاحبی السجن ءأرباب متفرقون خیر أم الله الواحد القهار؛ ای دو رفیق زندانی ام! آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای یگانه ی قهار؟» (یوسف/39). ارباب متفرقون، یعنی صاحبان ولایت بر دل انسان که بر اساس عالم کثرت و اعتبار و تفرق، حکومت تخیلیه خود را پایه گذاری کرده اند. ارباب متفرقون، یعنی همین حکام ظالم و رؤسای ستمگر و طواغیت زمان که انسان را به طاعت و عبودیت خود میخوانند.
انسان ممکن است نماز بخواند و روزه هم بگیرد و مسجد هم بسازد، ولی وقتی اینها قیمت دارد که دلالت بر ربط با خدا کند؛ یعنی وقتی هم که در منزل تنهاست، غسل جنابت را بکند و نمازش ترک نشود. وقتی هم که پشت ترازو می ایستد و در موقع فروش جنس بر مشتری جاهل و دهاتی که هیچ حساب هم سرش نمی شود اجحاف نکند و از او زیادتر نستاند و کمتر ندهد؛ چون خدا هست، نیمه شب هم در رختخواب خدا هست، از خواب که بر می خیزد خدا هست. علاقه به زن و فرزند و ثروت و آبرو، باید در طول علاقه و محبت به خدا باشد نه در عرض آن. در این صورت چون از او بپرسند: «من ربک؟ خدایت کیست؟» در پاسخ گوید: «الله جل جلاله ربی» . فرشتگان میگویند: خوش آمدی! خیرمقدم! (قدمت خیر قدوم، نزلت خیر مقام، أهلا و سهلا؛ فرشتگان میگویند: خوش آمدی! خیرمقدم!).
و اما آن کسانی که در ظاهر میگویند خدای ما خدای آسمانها و زمین است، ولیکن در عمل اعتقادی به او ندارند و شهادت آنها فقط لقلقه لسان است؛ پیوسته دم از ایمان و شرافت و تقوی و عدالت میزنند اما در مقام عمل همه این امور را به یک پول سیاه میفروشند، خدایشان و خداوندانشان در ترازوی واقع و سنجش حقیقت، درهم و دینار و طلا و نقره و شکم آنهاست؛ همانطور که پیامبر اکرم (ص) از مردم آخرالزمان خبر میدهد که: «ءالهتهم بطونهم و نسآؤهم قبلتهم و شرفهم الدراهم والدنانیر؛ معبودهای آنان شکم های آنانست، و زنهای آنها قبله گاه آنانند، و شرف آنان منوط به داشتن درهم و دینار است» (بحارالانوار ج22 ص453 و ج77 ص 97).
در عالم برزخ چون از خدایشان پرسش کنند: «من ربک؟» در پاسخ، حقیقت امر را بیان میکند. میگوید: بطنی، بطنی؛ شکمم، شکمم. میگویند: وای بر تو اینک به خدای خود متوسل، و از شکمت حاجت بخواه تا از عذاب ما نجات یابی! به دیگری میگویند: «من ربک؟» در پاسخ میگوید: زن من. میگویند: اینک از زنت بخواه که از تو دستگیری کند! به دیگری میگویند: «من ربک؟» پاسخ میدهد: پسرم؛ من پیرمرد بودم زحمت کشیدم پول تهیه کردم به پسرم دادم به خارج رفت که مهندس و دکتر شود ولی بی انصاف ایمان خود را از دست داد و به آثار کفار در آمد، هر چه کردیم دیگر از روش غلط خود بازنگشت؛ و در لفافه میگوید: کشور، دکتر و مهندس میخواهد و برای خدمت به جامعه لازم است، ولی دروغ میگوید. دکتر و مهندس نه برای خدمت به اجتماع است، بلکه برای خالی نمودن جیب مستمندان و ضعفاء و اندوختن ثروتهای بیکران. میگویند: اینک برو آقازاده دکتر و مهندست را بیاور تا تو را از چنگال افکار پریشان ـ که در این عالم بصورت فرشتگان عذاب تجلی نموده اند ـ رهائی بخشد! بعضی در پاسخ «من ربک؟» میگویند: تجارت من، چک من، سفته من، عنوان و اعتبار من، جاه و ریاست من، غرور علم و دانش من. اینها همه خدایانند.

منـابـع

سید محمد حسینی تهرانی - معادشناسی 2 - صفحه 255-252

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد